بخشی از فصل ۵ کتاب :«نژاد مردان بیرنگ باید افزایش یافته و تکثیر شود»
به نظرم خیلی جای تامل داره. یکی از فصلهایی بود که اصلا فکر نمیکردم دوست داشته باشم ترجمه ش کنم، اما از بقیه فصلها جالب توجه تر از کار در اومد…
رابرت ام کیتون[۱]
هر چه زودتر سرخپوستان قاطعیتمان راجع به مهاجرتشان به غرب را بدانند بهتر است. شاید کالیبها[۲] و یوشعهایشان[۳] را بفرستند تا سرزمین موعود جدید را بیابند و زیارت کنند… آرزو دارم که بزرگترین بخش قابل انتخاب این سرزمین، منزل و سکونتگاه دائمی فرزندان ستمدیده و رنجکشیده اسماعیل[۴] باشد.
لامپکین ([۱۸۵۲] ۱۹۰۷، ۵۶)[۵]
نقل قول بالا برگرفته از سخنرانی ویلسون لامپکین، نمایندهی ایالت جورجیا در کنگرهی آمریکا است که ۲۰ فوریه ۱۸۲۸ ایراد شده است. در این سخنرانی، او از سیاست دولت فدرال در بارهی انتقال قبایل بومی جنوب شرق آمریکا به زمینهای تحت کنترل دولت فدرال در غرب رودخانه میسیسیپی دفاع کرده است. وی در این جملات به روایت هجرتی اشاره میکند که در انجیل عهد عتیق مسیحیان آمده است. در این چهارچوب، او میان داستان قوم بنیاسرائیل و وضعیت بومیان آمریکا در نخستین دهههای قرن نوزدهم ارتباط روشنی ایجاد کرده است. در کتاب پیدایش، اسماعیل فرزند ابراهیم، و کنیزش هاجر به بیابان رانده شده و فرزندانشان قبایل بیابانگرد[۶] منطقه را شکل دادهاند. در کتاب اعداد[۷]، شرح رسیدن قوم بنیاسرائیل به کنعان، سرزمین موعود، نقل میشود. یوشع و کالیب نخستین کسانی بودند که مأموریت یافتند به سرزمین کنعان بروند و مقدمات سکونت مردان برگزیدهی خدا را فراهم کنند. لامپکین، بومیان آمریکا را به «کالیب و یوشع»، فرزندان بیابانگرد اسماعیل راندهشده، تشبیه میکند که فرصت دارند مانند اولین مردان برگزیده خدا «سرزمین موعود» خویش را پیدا کنند. تشبیه بومیان آمریکا به شخصیتهای انجیل به آسیبِ ناشی از جابجایی سرخپوستان مشروعیت میبخشد. در متن پشتیبان قانون جابجایی سرخپوستان[۸] که در سال ۱۸۳۰ تصویب شد، اشارات مشابه دیگری هم وجود دارد. در این فصل، نشان داده میشود که استفادهی ابزاری از روایتهای انجیل چگونه به توجیه تصویب قانون ایراد این آسیب جمعی[۹] کمک کرده است.
بی تردید، مجموعه داستانهای انجیل مسیحیان که قرنهاست روایت میشود بر جامعهی بشری تأثیر بسیاری گذاشته است. انجیل مقدس الهامبخش اقدامات بشردوستانه بیشماری بوده، اما برای توجیه ضمانت اجراهای سیاسی ناظر بر آسیبهای انبوه، مانند بردهداری، شکنجه و جنگ هم به کار گرفته شده است. در این گرایش از جرمشناسی، بر مطالعهی آسیب تمرکز میشود. شاید، مطالعهی تأثیر روایتهای مذهبی بر اقدامات بشر بتواند جرمشناسان را از کاربرد ایدئولوژی مذهبی و سیاسی برای پیشبرد اقدامات بشر آگاه کند. غالباً، عقاید و سنن مذهبی برتر از سایر نهادهای کنترل اجتماعی در نظر گرفته میشوند. در نتیجه، چهارچوب مذهبی گفتمان عمومی، به ویژه گفتمان خطابهای که به آسیب مشروعیت میبخشد، اهمیت بسزایی دارد. روایتهای انجیل بر خطابههای سیاسی حامیان قانون جابجایی سرخپوستان[۱۰] تأثیر چشمگیری گذاشته است.
داستانهای انجیل هم، مانند تمام روایات، حامل اطلاعات فرهنگی اند که تفسیر ما از گذشته را شکل میدهند، و به اقدامات ما در آینده جهت میدهند. اهمیت اجتماعی روایات مذهبی در تاریخ آمریکا انکارناپذیر است و نباید نادیده گرفته شود. در قرنهای هجدهم و نوزدهم، انجیل «مهمترین، پرتیراژترین، رایجترین و پرخوانندهترین» کتاب در آمریکای شمالی بود و بر پیشرفت جامعهی آمریکا تأثیری «حقیقتاً بنیادی» گذاشت (گاتجهار ۱۹۹۹، ۱). برای حامیان جابجایی سرخپوستان، داستانهای عهد عتیق حکم «حکایات توجیهکننده اخلاق» را داشته اند (پِرِسِر ۲۰۰۹، ۱۹۲). این حکایات برای مردم آمریکا آشنا بودند و میتوانستند حمایت عمومی لازم برای تصمیمات سیاسی را برانگیزند.
قانون جابجایی سرخپوستان که در سال ۱۸۳۰ تصویب شد، به رئیس جمهور ایالات متحده اختیار داد تا با بومیان ساکن شرق رودخانهی میسیسیپی، راجع به معاهدات ناظر بر جابجایی، مذاکره کند و از مهاجرتشان به سرزمین دیگری حمایت کند که ایالت اوکلاهمای کنونی است. از سال ۱۸۳۱ تا ۱۸۴۲، بیش از پنجاه هزار آمریکایی بومی، به پیروی از معاهدهای که طبق قانون جابجایی منعقد شده بود، به غرب ایالات متحده مهاجرت کردند (بنگرید به پروچا، ۱۹۸۶، ۸۷- ۸۰). معروفترین این مهاجرتها جابجایی قبیله چروکی بود که به دنبال تصویب سیاست جامع فدرال برای جابجایی اجباری صورت گرفت و بر بیست قبیلهی دیگر ساکن در شرق ایالات متحده تأثیر گذاشت. در اکتبر سال ۱۸۳۸ نیروهای آمریکایی بیش از پانزده هزار چروکی را بهاجبار از زمینهای قبیلهایشان در شمال غرب ایالت جورجیا بیرون کردند و به زمینهای واقع در ایالت اوکلاهما فرستادند. این سفر منجر به مرگ دست کم چهار هزار چروکی شد و به «ردپای اشکها»، یا نونا دائول تسونی[۱۱] شهرت یافت. در این پژوهش، خطابههایی مورد بررسی قرار گرفته اند که برای حمایت از جابجایی سرخپوستان ایراد شده اند تا با تعهد جرمشناسی روایتپژوه برای مطالعه جرائم شنیع[۱۲] آشنا شویم. این نوع جرائم مقولهای از آسیب جمعی را شکل میدهند که چندان مورد توجه جرمشناسان نبوده است (بنگرید به هاگان و رِیموند-ریچموند، ۲۰۰۹؛ ساوِلسبِرگ، ۲۰۱۰؛ یاکوبیان، ۲۰۰۰). با تأکید بر اهمیت فرهنگی داستان در جرمشناسی روایتپژوه، به چهارچوب نظری مفیدی دست می یابیم که نقش نهادهای اجتماعی برای ایجاد انگیزهی مشارکت در اقدامات عمومی و مشروعیتبخشی به ایراد آسیب انبوه را شرح میدهد.
در این پژوهش، استفاده سیاستگذاران از روایات مذهبی برای جلب حمایت عمومی از قانون جابجایی سرخپوستان مصوب سال ۱۸۳۰ بررسی شده است. بسیاری از نخستین ساکنان آمریکا، از جمله حامیان جابجایی سرخپوستها، مجموعه داستانهای پیدایش، هجرت، سفر لاویان[۱۳]، اعداد و سفر تثنیه[۱۴] عهد عتیق را که به اسفار پنجگانه[۱۵] شناخته میشود، تنها فراروایت فرهنگی میدانند.[۱۶] در مناظرات مربوط به جابجایی، سه داستان متمایز اسفار پنجگانه کاربرد چشمگیری داشت. اولین داستان روایت خلقت از کتاب پیدایش بود که به فرمان خداوند به انسان برای سکونت در جهان و بارورکردن خاک میپردازد. دومین داستان در مورد هجرت قوم بنیاسرائیل از مصر، برای رهایی از اسارت و رفتن به سرزمین موعود و سومین داستان روایت یعقوب و عیسو است که به عنوان شاهد برتری جامعهی کشاورز بر جامعهی شکارچی نقل میشود. این سه روایت شبکهای از اطلاعات فراطبیعی/لاهوتی را شکل میدهند که بر دو قرن از تاریخ مستعمراتی دنیای نو تأثیر گذاشته و به مستعمرهسازی داخلی ایالات متحده و مقهورسازی بومیان آمریکا منجر شده است.
روایت و جرائم شنیع[۱۷]
(هنوز نمیدونم جرایم شنیع رو چی ترجمه کنم بهتره، اگه تا قبل از پنج تیر ایده ای داشتید کامنت کنید با این توضیح که شوفِر (۲۰۰۶، ۲۳۸) جرائم شنیع را «جرائم جمعی» میداند که «شدت و ویژگی تخریبگریشان با حمایت از حقوق بشر، حفظ صلح و امنیت بینالمللی در تعارض است» ولی در گفتمان دولتهاو حاکمیتها توجیه میشود و مقاصد سیاسی دارد، مثل نسل کشی یا اقدامات هیتلر که در زمان خودش مردم برای آن هورا میکشیدند و قص علی هذا)
پژوهشگران گرایشهای مختلف اهمیت داستانسرایی در جامعه بشری را به رسمیت شناخته اند. گاتشال (۲۰۱۲، ۱۸- ۱۵) معتقد است که بشر «مخلوق داستان» است و داستانهای ما معرف هستی واقعیمان اند. او مینویسد ما «تا خرخره در داستان فرورفتهایم». انسان جهان را به صورت وقایعی میبیند که بهتدریج و پشت سر هم رخ میدهند. در نتیجه، سیر منطقی، علّی و تدریجی روایت به مخاطب امکان میدهد تا اوصاف گذشته را ملاک پیشبینی پیامدهای آتی قرار دهد. داستان «بافت تاریخی، نهادی و تعاملی مشخصی دارد…
در دست بازخوانی و ویراستاری …
[۱] Robert M. Keeton
رابرت اِم. کیتون، استادیار جرم شناسی و عدالت کیفری در دانشگاه لینکن است. در سال ۲۰۱۲ مدرک دکتری خود را در رشته جامعه شناسی (با تخصص جرم شناسی) از دانشگاه تنسی دریافت کرده است. پژوهشهای او بیشتر در قالب رویکرد انتقادی به جرایم شنیع، اخلاقی گرایی در عدالت کیفری و سیاست کیفری است. پروژه های پژوهشی کنونی او مشتمل بر واکاوی تاثیر لفاظی های نمادین/گفتمان خطابه ای بر حذف بومیان آمریکا، نسل کشی و دیگر اشکال سیاست عمومی است. هدف پژوهشی او متاثر از فلسفه کلاسیک دموکراسی و حقوق فردی، پرده برداشتن از نیروهای اجتماعی و فرهنگی ای است که بر سیاست های عمومی تاثیرگذار است، بخصوص سیاستهایی که بر گروه های اجتماعی دارای قدرت کمتر آثار منفی به همراه دارد.
[۲] Calebs
[۳] Joshuas
[۴] Ishmael
[۵] Lumpkin ([1852] 1907)
[۶] Nomadic tribes
[۷] The Book of Numbers
[۸] Indian Removal Act
[۹] Mass harm
[۱۰] Indian Removal Act
[۱۱] Nunna daul Tsuny: the trail where they cried
[۱۲] Atrocity crimes
[۱۳] Leviticus
[۱۴] Deuteronomy
[۱۵] Pentateuch
[۱۶] معمولاً، اسفار پنجگانه را یک مجموعه داستانی منسجم میدانند، اما در واقع یک مجموعه روایت است که «سیر داستانی کاملاً منسجمی ندارد» و توسط نویسندگان متعدد، در زمانهای مختلف، گردآوری شده است (برتلر، ۲۰۱۰، ۳).
[۱۷] Atrocity Crime
6 پاسخ
جنایات بیرحمانه هم شاید خوب باشه😬شایدم نه..مثل همین نسل کشی که گفتید یا جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت…
آره مرسی خیلی بهتره. از جرم شنیع خوشم نمی اومد چون یاد جرایم منافی عفت و این چیزا می افتادم ولی مغزم هم رد داده بود…
کاش قسمت چگونه مقاله بنویسم هم ادامه بدید خیلی مفید بود و همچنین قسمت ترجمه چند تا کتاب خوب برای فوت و فن ترجمه کردن معرفی کنید😍
ادامه میدم حتمن. تازگی مشقام زیاده شده ؛ ترجمه و ویراستاری روایت پژوهی رو هم باید تا آخر خرداد تموم میکردم که افتاده پنج تیر. حتما اون بخشو شروع میکنم دوباره… گاهی بهم تلنگر بزن. 😅
Salam khanoom dr. Kojaeed? Chera az dastanhaye roozanatoon khabari nist??❤️❤️❤️❤️
Nakoneh az injam farar kind az dastemoon. bekhoda man kament nemizaram ke nafahmid miam mikhoonam…
سلام . نه فرار نکرده ام🤣🤣یه کم سرم شلوغه. حتما یه اراجیفی مینویسم. مرسی که میخونید و کامنت بذارید خوشحال میشم.