اَوی بوکلی[۱] و جاستین کوتزِه[۲]
ظهور جنبش زِمیولوژیک[۳] از اواخر دههی ۱۹۹۰ (پمبرتون ۲۰۱۶) نقطه عطفی بود برای پژوهشگرانی که میخواستند فراتر از مرزهای هسته ی جرمشناسیِ جریان غالب حرکت کنند. با تکمیلِ واژگان جدید و ایجاد فضای گفتگو برای بیانِ تعدد آسیبهایی که خارج از گفتمانِ متعارفِ جرم، بزهکاری و جرمانگاری قرار میگیرد، بسترهای ایجاد این آسیبها به دغدغههای مرکزی و مشروعی برای پژوهش بدل گردید. (بنگرید به تامبز، در فصل «از سر مصلحتگرایی و سیاست: جرم، آسیب اجتماعی و زِمیولوژی[۴]»؛ همین مجلد؛ هیلیارد و تامبز ۲۰۱۷). چند سال بعد، مجموعهی مقالاتی تحت عنوان «فراتر از جرمشناسی: لزومِ جدی گرفتن آسیب»(هیلیارد و دیگران،۲۰۰۴) منتشر شد. در این کتاب بر پایهی اصطلاح یونانی «زِمیا»[۵] مفهومی ایجاد شد که به سنگ بنای پژوهشهای زمیولوژی در آینده تبدیل گردید. مقدمهی حاضر، بهمنظور گسترش بیشتر این حوزه، بهطور اجمالی تلاش میکند تا روشنتر – ازآنچه تاکنون مطرحشده- به توصیفِ زمیا بپردازد؛ یعنی همان مفهومی که زمیولوژی بر پایهی آن شکلگرفته است. پسازآن در فصلهای مختلف کتاب، بسته به موضوعِ طرحشده، تلاش میشود تا به باز-ارزیابی[۶] رابطه ی میان جرم–آسیب[۷] و همزمان به رابطه ی میان جرمشناسی–زمیولوژی پرداخته شود.
زِمیا، بهعنوان واژه ای که خاستگاهش یونان باستان است، معانی ضمنی بسیاری را به دوش میکشد تا صرفِ معنای سادهی «آسیب[۸]» که اغلب با آن همراه میگردد. درواقع این واژه بر موارد دیگری ازجمله زیان، فقدان و همچنین گونه های مختلف مجازاتِ انحراف یا تخلف از قانون دلالت دارد (آلن ۲۰۰۰؛ بوکلی ۲۰۱۷). برای کاربردی کردن هرچه بیشتر این اصطلاح، جدا کردن آن از هویت و هم سنجیای که با مفهوم آسیب اجتماعی[۹] دارد، ضروری است. این امر با واکاویِ گفتمان تاریخی زمیا میسر میشود که گسترهی معانی عمیقتری را در خود جای داده است. مطالعهی تحلیلهای اولیه نشان میدهد که چهار برداشت عمده از زمیا وجود دارد: (همچنین بنگرید به بوکلی، ۲۰۱۹):
- زمیا برای بیان مفاهیم ارتباطی، اندیشه، احساس یا حالتی عاطفی بهکاربرده می شود.
- مفهوم آن را میتوان در ارتباط با حالات رفتاریِ زمینهایِ همراه با گفتمان درک کرد که ممکن است متضمن فرسودگی، فساد، تباهی، به هدر رفتگی، فقدان، زیان، آسیبِ جسمانی، خسارت، بدبختی، عسر و حرج یا قرض و دِین باشد.
- ممکن است بهطور مستقیم و بلا واسطه با فلسفه ی حقوق جنایی[۱۰] مرتبط باشد.
- ممکن است بهطور مستقیم با رویه یا نهاد مجازاتِ رسمی نسبت به (الف) جرم و (ب) تخلفهای منحرفانه و همچنین مجازاتِ غیررسمی مرتبط باشد.
بهاینترتیب، اولین نکته ای که بدیهی به نظر می رسد آن است که معادل انگلیسیِ واژهی «آسیب» ازلحاظ مفهومی بهاندازهی «زمیا» دارای ابهام نیست.
بااینحال، حتی بهرغم این ابهام، نکاتی در جهت روشنتر نمودن این مفهوم میتوان بیان نمود. برای مثال، مطابق با دو رویکرد از تعاریف پیشگفته و بنا بر اظهار واژه شناسِ عصر نئوهلنیِ یونان، آئولوس، زمیا علاوه بر زیان به معنای خسارات مادی، کسر درآمد، «ورشکستگی» یا «تنزل» درجه و اموری از این قبیل نیز بوده است. بهطور مشابه، ارسطو نیز میان کِردوس[۱۱] (سود) و زمیا (زیان) تمایز قائل میشود و بدین منظور ابزاری را برای سنجش این دو قطب تحت عنوان دیکیائون (ترازو) به رسمیت میشناسد (بالوت، ۲۰۰۱؛ هاردی، ۱۹۸۰). عدم توازن در این ابزار، منجر به بیعدالتی میشود، عدمتوازنی که ناشی از تعرض به سهم دیگری و خارج شدن از شاخصهای انصاف توزیعی[۱۲] است (بالوت، ۲۰۰۱، ۲۷). ارسطو اظهار میدارد که سود بُردن (کِردِیناین[۱۳]) بیش ازآنچه سهم یک فرد است منجر به کمشدن (اِلاتُن[۱۴]) از سهم دیگری و بنابراین تحمیل زیان (زمیوستیا[۱۵]) بر او میشود؛ بدین ترتیب بیعدالتی رخ میدهد (بالوت، ۲۰۰۱). امری که در دوره ی معاصر بسیار اهمیت دارد و بهطور خاص به ساختار سیاسی-فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی نظامِ استثمارگرِ سرمایه داری وابسته است (فیشر، ۲۰۰۹؛ میویل، ۲۰۱۵). نظام سرمایه داری بهطور فزاینده در حال اشباع شدن از نابرابری است و کافی است تا فقط بیست درصد جمعیت کره ی زمین به کارکرد موردنظر این نظام ادامه دهند تا بقایش تضمین شود (ژیژک، ۲۰۱۱)؛ زیرا تنها یک درصد جمعیت کل زمین، بیش از نود درصد ثروت آن را در دست دارند (هاردون، ۲۰۱۷)؛ بدین ترتیب به هزینهی تحمیل زمیای بسیار زیاد بر مردمان بیشماری، میزان کردوس بسیار زیادی نصیب عدهای قلیل میشود.
در کنار جمیع موارد پیشگفته، زمیا یکی از مفاهیم متعددی است که در عصر طلایی پانصد سال قبل از میلاد مسیح در آتن به مفهوم مجازات نیز اشاره دارد (افلاطون، ۲۰۰۷؛ آلن، ۲۰۰۰). درمجموع، زمیا همراه با واژگان دیگر، به نوع خاصی از مجازات اشاره دارد که منطق و رویهی کیفردهی آن دوران را به تصویر میکشند (آلن، ۲۰۰۰؛ سولون، ۲۰۰۲؛ افلاطون، ۲۰۰۷). واژه ی مذکور بهطور مکرر در مفهوم «بدتر شدن» و «آسیب زدن» بهکاررفته است؛ درحالیکه این دو لازم و ملزوم یکدیگر نبودهاند، بدین معنا که رخ دادن یکی لزوماً به معنی اتفاق افتادن دیگری نبوده است؛ بهعبارتدیگر، ممکن است به فردی آسیب زد، بدون اینکه وضعیتش بدتر شود. برای مثال، مجازات را میتوان بهعنوان یک اقدام درمانی به کار گرفت که در عمل بسیار هم خوب باشد (مانند بازداری از نوشیدن الکل هنگام رانندگی). پس اگر زمیا بدین منظور به کار گرفته میشده، پس درواقع تحمیلِ آن موجب نتایج مفیدی میشده است (کراس و ووزلی، ۱۹۹۴) و احتمالاً به همین دلیل است که افلاطون راجع به کارایی فایدهگرایانه زمیا (در حوزهی کیفردهی) استدلال میکند و آن را بهعنوان یک ابزار پیشگیرانه و بهبوددهنده معرفی مینماید (ساندرز، ۱۹۹۱). بر این اساس، واژهی زمیا را باید در گستره ای از مفاهیم متنوع بسته به بافتارِ متن درک کرد، نه اینکه آن را بهسادگی مفهومی معاصر مرتبط با آسیب اجتماعی در نظر گرفت. به همین ترتیب، نباید از دلالتهای ضمنی این معانی نیز غافل شد.
این نوشتار با بازتاب مفهوم گسترده تری از واژهی زمیا، به کاوشِ رابطهی میان جرم و آسیب و رابطه ی میانِ جرم شناسی و زمیولوژی میپردازد. مجموعه ی حاضر که با مشارکت نویسندگانِ متعددی همراه شده، طیفی از تحلیل های ساختاری راجع به آسیب را موردبررسی قرار میدهد و به بیان آسیب هایی میپردازد که بزهدیدگانِ نظام سرمایه داری و سبکِ زندگی القاییِ این نظام متحمل شدهاند. حلقه ی ارتباطی میان اجزای این کتاب، تلاش برای بازاندیشی در رابطهی نظاممند[۱۶] یا ساختاریِ[۱۷] جرم و آسیب و ارتباط میان آن دو است؛ امری که با در هم پیچیدن دو مؤلفهی اساسی زمیولوژی و آرای انتقادی در جرمشناسی[۱۸] صورت میگیرد و در زمینه ای تجربی، کاربرد زمیا، آسیب اجتماعی و جرم را بررسی میکند. زمیولوژی در اینجا، هم بهعنوان پاسخی برای جرمشناسی اجراییِ جریان اصلی[۱۹] و هم تلاشی برای تصریح اولویت های کلیدی عدالتاجتماعی در نظر گرفته میشود. درواقع، زمیولوژی با چشمانداز نو و بیهمتای خود مکمل و مُقومِ جرم شناسی انتقادی است و به دنبال آن است که بهطور کامل به ماهیت و اهمیت تحولات دنیای کنونی و آثار آن بر ابعاد گوناگونِ مفاهیم اجتماعیِ معاصر بپردازد (هیل و رابرتسن، ۲۰۰۳، ۹۷).
بااینحال، خلاصهسازی مفهوم زمیا در قالبِ اصطلاح آسیب اجتماعی موجب شده تا مباحث مرتبط با آن محدود شود و بیان روشنی از مفهوم این واژه صورت نگیرد. مفهومی که باید ورای گفتمان سادهی دوگانهسازِ ما-آنها/ بزهکار-ناکردهبزه/ و مجازات-پاداش باشد، باید ورای محدودیتهای تحمیلی حقوق کیفری و فرهنگ کنترل جرم باشد و ورای هدف گرفتن بخشهای خاصی از جامعه برای تحمیل قواعد تنظیمگرانه و انضباطی باشد. این نوشتار، با قرار دادن لنز تجربی و تحلیلی بر صدمههای اجتماعیای[۲۰] که از جانب دولتها، سازمانها، شرکتها و افراد صورت میگیرد، فرصتی برای بازملاحظهی[۲۱] رابطهی متغیر میان کاربرد عینی زمیا و راههای متنوع بازاندیشی راجع به آسیب فراهم میسازد. ایدهی مرکزی این کتاب آن است که زمیولوژی در نظام عدالتکیفریِ معاصر، میتواند موجب اولویت بخشیدنِ آسیبها شود و برای انجام اقداماتِ ساختاری، جامعه بنیان و میان فردی بر آن اعمال فشار کند.
با توجه به مشارکت افراد متعددی در این نوشتار، به نظر میرسد زمیولوژی به چهار شیوهی قابلمشاهده در حال ظهور باشد:
(الف) در تقابل کامل با جرم شناسی، در تضاد با کلیشههای تحمیلی جرم و نظام عدالتکیفری بهگونهای که بتوان تمرکز بر آسیب های متعددی را بهصورت قاعده و قانون درآورد که مردم «ز گهواره تا گور[۲۲]» آن را تجربه میکنند (هیلیارد، ۲۰۰۴، ۱)؛
(ب) بهموازات جرم شناسی، اما بهطور کامل جدا از آن، به کاوش مفهوم آسیب بپردازد و آسیب هنجاری را چنان بازتعریف نماید که جرم در جرم شناسی به رسمیت شناختهشده است؛
(ج) همگام با جرم شناسی بر حوزههای مشترک هم کار کنند؛
(د) از مفاهیم جرم – آسیب و جرمشناسی-زمیولوژی مَرز-زُدایی میکند.
[۱] A. Boukli; The Open University, Milton Keynes, UK; e-mail: avi.boukli@open.ac.uk.
[۲] J. Kotzé; Teesside University, Middlesbrough, UK; e-mail: j.kotze@tees.ac.uk.
[۳] Zemiological movement
[۴] Zemiology
[۵] Zemia
[۶] Re-examination
[۷] Harm
[۸] Harm
[۹] Social harm
[۱۰] Criminal jurisprudence
[۱۱] Kerdos
[۱۲] Distributive fairness
[۱۳] Kerdainein
[۱۴] Elatton
[۱۵] Zemiousthai
[۱۶] Systematic
[۱۷] Structural
[۱۸] Critical voices in criminology
[۱۹] Mainstream administrative criminology
[۲۰] Social injury
[۲۱] Reconsider
[۲۲] From the cradle to the grave
.آخرین دیدگاه