ترجمه‌

فریفته‌ی تصادف

سفرت به سلامت… تا چه کسانی با واژه هایت احساس هم‌سویی کنند و از هیاهوی جهان به خلوتت پناه بیاورند… ( لینک کتاب در اپلیکیشن

ادامه مطلب »

به یاد آور…!

  مرا به یاد آور، وقتی که دیگر نبودم؛ آن‌گاه که به دوردست‌ها به سرزمین سکوت رفتم؛ آن‌گاه که دیگر دستان تو در آغوشم نخواهد

ادامه مطلب »

داستان یک مُبل

خیلی وقت‌ها بی‌آن‌که بدانیم چرا حالمان بد است؛ خیلی وقت‌ها بی‌آنکه بدانیم چرا دست به کارهایی می‌زنیم که توضیحی منطقی برای انجام‌شان نداریم؛ بدتر این‌که

ادامه مطلب »

بالکن

  گویی هیچ ساختن از فاصله‌ای که میانمان ایجاد شده ساده به نظر می‌رسد تا از آتش اطمینان تو ملالتی ن نامطمئن جعل کنم…  

ادامه مطلب »

دلتا[۱]

  در جریانی نهانی که به تو پیوند خوردم زندگی فرومی‌پاشد با خود جدل می‌کند و به نظر می‌رسد تو را نمی‌شناسد، حضورش خفه‌کننده است

ادامه مطلب »