صوتی سایه: ۳۸
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز کله صبح یه شاهکاری زدم توی اتاقم که تا ساعت هفت اتاقمو غیرقابل سکونت کرد.
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز کله صبح یه شاهکاری زدم توی اتاقم که تا ساعت هفت اتاقمو غیرقابل سکونت کرد.
متن داستان این هم تمرین کلاسی بود. با کمتر از ۱۲۰۰ کلمه باید یک ماجرا رو از دو نگاه شرح میدادیم. طوری که
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز صبح دوباره اون تا دوستام اومده بودند راجع به آتکه؟ عاتکه؟ حرف میزدند، آتکه
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: نقاشی بازی…فکر نمیکردم این قدر پیچیده باشه،بیخود نبود استادمون گفت از اون طرح آسونتره شروع
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: اونی که کنارش فلش زدم نقاشی منه. این هم گروه رفع اشکال کلاسمونه. هر
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن. امروز اگه قسمت سی و پنج متنی و صوتیشو بذارم که در واقع الان متنیشو
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن ۱: بازم چند تا سوتی داشتم: به جای اینکه بگم مثل اینکه راجع به
متن داستان پ ن ۱: این داستان ماجرای واقعیِ دختری به اسم مریمه که توی کلاس داستان باهاش آشنا شدم. متاسفانه بعد از
متن داستان ظاهراً این داستان بدون اینکه بخوام یا فکر کرده باشم، شد مقدمهی تولد خیخی. یکی از تمرینهای کلاس داستان نویسی استاد گودرزی
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: سوتی زیاد داشتم این قمست … صدای قطرههای آب دستشویی هم که اون وسط هست
متن داستان پ ن: یک جا واژهی «زمان» جا موند: حتما پدر بالقوه ام دلش میخواهد فقط توی همان «زمان» زندگی کنم و بمیرم…
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: دیروز از دیجی کالا دفتر نقاشی آبرنگ خریده بودم، خواستم جعبهشو بذارم بیرون، چشمم به این