پ ن. امروز اگه قسمت سی و پنج متنی و صوتیشو بذارم که در واقع الان متنیشو میذارم و میرم سراغ ادیت صوتی، دیگه میرسم به تاریخ روز و به قول ساجده نیازی نیست تقلب کنم… 😝
پ ن. امروز اگه قسمت سی و پنج متنی و صوتیشو بذارم که در واقع الان متنیشو میذارم و میرم سراغ ادیت صوتی، دیگه میرسم به تاریخ روز و به قول ساجده نیازی نیست تقلب کنم… 😝
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز کله صبح یه شاهکاری زدم توی اتاقم که تا ساعت هفت اتاقمو غیرقابل سکونت کرد.
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز صبح دوباره اون تا دوستام اومده بودند راجع به آتکه؟ عاتکه؟ حرف میزدند، آتکه
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: نقاشی بازی…فکر نمیکردم این قدر پیچیده باشه،بیخود نبود استادمون گفت از اون طرح آسونتره شروع
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: اونی که کنارش فلش زدم نقاشی منه. این هم گروه رفع اشکال کلاسمونه. هر
دخترک کوچه بابل را که خواند، در طنین آوار کاجی که میان جیغ کلاغ بر خاک می افتاد، کتاب را بست. سیگار نصفه نیمه صاف
پویان مقدسی، مجموعه داستان بزرگراه، شلوغ، دلشوره، انتشارات مروارید، ۱۳۹۲، ۱۴۶ صفحه. (با تنظیمات فیدیبوی من ۹۰ صفحه) مشتمل بر ۱۴ تا داستان که من
یکبار یکجایی خواندم «سطح هر ایدئولوژیای را که بتراشی به یک داستان میرسی»[۱]، به یک قصه، به یک زندگینامه. من فکر میکنم همه نویسندهها داستان
مریم جون این یارو کیه؟ دوست صدرالدین، چرا؟ مریم مسیر نگاه عمید و حمیدرضا را تا درِ نیمهباز اتاق کار عمید دنبال کرد. خب؟ چیه
8 پاسخ
I love your home-office 😍😍👍🏼👍🏼❤️❤️
😍😍😍
اي جان جان جان😍😍😍😍🧿🧿🧿🧿🧿 اتاق كوچك شما از همه دنيا بزرگتره😍😍😍
بگردمتون خب😍😍😍😍😍
😍😍😍 عشقی
شعر گفتن های مامی و دوست داشتم😍😍😍😍👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👌🏻👌🏻❤️❤️❤️❤️لابهلای حرف وحدیثای عروسی😁😁😁 کتی هم که معرکه😍😍😍😍
اتاق به این قشنگی که روح داره، کی داشته؟😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
تو نسخهی متنی نوشتید مامان شروع کرد به توصیف لباس زری خانم. تو نسخهی صوتی گفتید بهی. فکر کنم با توجه به اینکه مامان سایه اواسط این قسمت از قشنگی لباس بهی خانم میگفت منظور بهی خانم بوده درسته؟🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈
هر گوشه ی این اتاق یک دنیا عشق هست😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️
آخ آخ تشبیه کتی از عروسی ایرانی به مسابقه نمایش سگ ها عالییییییییییی بود😂😂😂😂😂اتاق پر از انری مثبت و دوست داشتنیییییییییی😻😻😻😻👏👏👏👏❤❤❤❤