پ ن ۱: بازم چند تا سوتی داشتم: به جای اینکه بگم مثل اینکه راجع به عمو مصطفی حرف نمیزنند، گفتم عمو مجتبی… یکی دیگه هم بود که یادم نموند… لطفا ایراداشو کامنت کنید. چون حتی یک بار هم نتونستم گوشش کنم.
پ ن ۲: نقاشی بازی: مشق کلاس پاستل…
پ ن ۱: بازم چند تا سوتی داشتم: به جای اینکه بگم مثل اینکه راجع به عمو مصطفی حرف نمیزنند، گفتم عمو مجتبی… یکی دیگه هم بود که یادم نموند… لطفا ایراداشو کامنت کنید. چون حتی یک بار هم نتونستم گوشش کنم.
پ ن ۲: نقاشی بازی: مشق کلاس پاستل…
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز کله صبح یه شاهکاری زدم توی اتاقم که تا ساعت هفت اتاقمو غیرقابل سکونت کرد.
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز صبح دوباره اون تا دوستام اومده بودند راجع به آتکه؟ عاتکه؟ حرف میزدند، آتکه
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: نقاشی بازی…فکر نمیکردم این قدر پیچیده باشه،بیخود نبود استادمون گفت از اون طرح آسونتره شروع
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: اونی که کنارش فلش زدم نقاشی منه. این هم گروه رفع اشکال کلاسمونه. هر
صدای فحش مامان به من و بابا که آمد فهمیدم تلافیام سرش با موفقیت انجامشده. بابا آمد دم اتاقم «های فایو»[۱] کردیم و خندیدیم.
وقتی با امید و اشتیاق به دنبال چیزی باشید و پس از هر بار شکست از نو شروع کنید، هیچچیزی غیرممکن نیست. ایلان ماسک ایلان
جهان ساخته شدهاست “تا” کتاب زیبایی نوشته شود. استفان مالارمه… (یادم نمیاد از کدوم کتاب یا کجا؟ فقط روی یکی از دفترام یادداشتش کرده بودم
معصومه معصومه بازهم سر خیابان ایستاده بود و انتظار میکشید. این روزها زندگیاش خیلی سخت میگذشت. زری فالگیر، به او اخطار داده بود که سیاره
6 پاسخ
👍🏼❤️
😍😍
😍😍😍چه نقاشي خوشگلي😍😍❤️من هيچ ايرادي نشنيدم خانم دكتر جونم😍😍🧿🧿 فقط همون عمو مصطفي كه خودتون گفتين.
جان دلم مرسی مهربونم😍😍
خیلی خوب بود👏🏻👏🏻👏🏻❤️❤️❤️❤️
سایه رو این قسمت چقدر دوست داشتم😍😍😍
کی بشه دفتر خاطرات ساحل و بخونیم😍😍😍😍😍
منم به جز همونی که خودتون گفتید ایراد دیگه ای به گوشم نیومد😘😘😘
چقدر اون تیکه ای که سایه و ساحل با هم حرف میزدن و سایه داشت تلاش میکرد با گزارش های عروسی و اینا دل ساحلو آروم کنه دلم واسه جفتشون مچاله شد🥺🥺🥺ایرادی نفهمیدم منم😻😻😻😻