وقتی با امید و اشتیاق به دنبال چیزی باشید و پس از هر بار شکست از نو شروع کنید، هیچچیزی غیرممکن نیست.
ایلان ماسک
ایلان ماسک در ۲۴ مارس ۲۰۰۶ فالکون ۱ را روی سکوی پرتاب قرار داد و به آسمان فرستاد؛ اما خوشحالی او فقط ۲۵ ثانیه طول کشید و راکت سقوط کرد.
در ۲۱ مارس ۲۰۰۷ فالکون ۱ را مجدداً به آسمان فرستاد اما درست ۵ دقیقه بعد سقوط کرد.
در دوم آگوست ۲۰۰۸ همزمان با بحران مالی جهانی فالکون ۱ را یکبار دیگر به اسمان فرستاد؛ اما این پرتاب هم با شکست مواجه شد و دهها میلیون دلار هزینهای که برای ساخت راکت و پرتاب آن صرف شده بود مثل تلی از خاکستر جلوی چشمان ایلان ماسک آوار شد.
در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۸ او چهارمین راکت خود را به آسمان فرستاد…
طی ۶ سال ۵۰۰ نفر از کارکنان اسپیس ایکس برای تحقق آرمانهای ایلان ماسک تلاش کرده بودند و اگر این پرتاب هم با شکست مواجه میشد، معلوم نبود چه اتفاقی برای ایلان و نیروهایش میافتاد…
… اما درنهایت فالکون ۱ با موفقیت به فضا پرتاب شد!
شاید ایلان ماسک نه به خاطر هوش و ثروتش که به خاطر تلاش مداومش درراه رسیدن به رؤیاهایش به مرد آهنین سیلیکون ولی شهرت دارد؛ او حتی زمانی که در شرف ورشکستگی و فروپاشی کامل بود، دست از تلاش برای رؤیاهایش برنداشت…
از کتاب زندگینامه ایلان ماسک: تسلا، اسپیس ایکس و تلاش برای آیندهای شگفتانگیز، نوشته اشلی ونس، ترجمه مریم قمری، انتشار الکترونیکی فیدیبو، ۱۳۹۷، ۵۷۸ صفحه.
پ ن : یاد آهنگ تصور کن جان لنون افتادم… تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته…
هر روز وقت تصمیم گیریه که امروز وسط آشوب و سردرگمی دنیا میخوام روی چی متمرکز شم؟ شاید به قول آرمان در قسمت های بعدی خی خی، من هم ترجیح میدم به جای معجزه، باور کنم امید هست و لای ترکهای این بیابون خشک، به جوونه ای چشم بدوزم که تازه سر از خاک بیرون آورده…
12 پاسخ
منم قدیما به معجزه اعتقاد داشتم ولی الان مطمئنم الکی و بدون تلاش، هیچ معجزه ای اتفاق نمیفته، اگه تلاش و همت و امید باشه، هر کاری ممکن میشه.
موافقم کاملا… البته واقع بینانه ترش اینه که یه کم شانس هم باید چاشنیش باشه…
آره واقعا همینطوره… خیلی وقتا افراد مثلا خود من نتیجه رو نگاه میکنن میگن وَو چه شانسی داشته طرف فلان بهمان، در صورتی که اگه پشت اون نتیجه رو آدم بره نگاه کنه ببینه چی بوده میفهمه تلاش زیاد بوده…
جالبه الان جاتون خالی سر صبونه محمود گفت نمیدونسته که ماسک واسه رسیدن به رویاش تا مرز ورشکستگی رفته، و فکر میکرد یه سوپرترلیاردر بوده که عشق فضاست، وقتی بهش گفتم که اصلا خونواده ثروتمندی نداشته و سال قبل از رفتن به کالجش تو مزرعه کار میکرده و بعد از یه مدت واسه اینکه بتونه پول خوبی به دست بیاره (۱۸ دلار در ساعت) کار تمیز کردن دیگ بخار توی یه کارگاه چوب بری رو قبول میکنه که باید هر روز از توی یه تونل داغ میگذشته و با فرچه خاک و زباله های توی تونلو تمیز میکرده و بیرون میرخته، اگه یه کم بیشتر از نیم ساعت معطل میکرده ممکن بوده توی تونل بخارپز بشه… پکید! با پولی که از کار توی اون کارگاه در اون مدت کم پس انداز کرد رفت کانادا و تونست توی دانشگاه ثبت نام کنه…بعد با داداشش یه شرکت میزنند به اسم زیپ ۲ که تا مدتها همه کاره اش خودشون بودند و نهایتا سال ۱۹۹۶ یه سرمایه گذار رو مجاب میکنند که ۳ میلیون دلار روی طرحشون سرمایه گذاری کنه… تازه بعد از کلی تحقیر شدن توسط سرمایه گذارای مختلفی که به ریش ایده های آرمان گرایانه شون میخندیدند…. ماسک به یکی از اونها میگه: من مثه یه سامورایی ام، ترجیح میدم بمیرم تا از ترس شکست نخوام مبارزه کنم….
( محمود اینا رم بخون؛ این تیکه شو یادم رفت برات بگم 😁)
😅❤️❤️
👍🏼👍🏼👍🏼
Like Miss Sajedeh always does
🧿
خب الان خیلیییییی بیشتر از قبل درک کردم که واقعا تاثیر تلاش های پی در پی چقدر زیادههههه😮😮😮😮 چه بک گراندیییی داشه این ایلان ماسک😨😨😨
من ميام اين چيزا رو ميخونم
تا دوساعت جوگير ميشم
متحول ميشم
اول هم از مرتب كردن اتاقم شروع مي كنم
ولي دو ساعت بعد فسم ميخوابه
دوباره پاي اينستا تا خود صبح روز بعد🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خانم دكتر دو ساعت به دو ساعت تمديد كنين بي زحمت 🤣🤣🤣😍😍😍😍
🤣🤣🤣🤣😍😍😍😍
🤣🤣🤣the same here
👏👏👏👏👏👍🏼👍🏼👍🏼❤️❤️❤️
از همون اوائل كه توي يوتيوب دنبالش مي كردم، هميشه فكر ميكردم يه ادم فضائيه كه اومده بينمون، البته هنوزم همين فكر رو مي كنم در موردش 😂