نوشته ایتالو کالوینو، نشر ترجمه پرویز شهدی، نشر چشمه، ۱۳۹۹٫
- داستان طرح: دایی راوی ویکنت در جنگ دو نیم میشود. ابتدا نیم شر او و سپس نیم خیر او به خانه برمیگردد و درنهایت هپیلی اِوِر اَفتر به پایان میرسد.
داستان طرح ساده به نظر میرسد. کتاب متنی طنز آلود و تخیلی است اما شاید از کتابهای ویتگنشتاین و نیچه و سایر فلاسفه سخت نویس مضامین عمیق بیشتری در بر داشته باشد. سوال اساسی: آیا میتوان مدینه فاضله داشت؟ آیا میتوان سفید مطلق بود؟ آیا تکامل و کامل بودن امکانپذیر است؟ خوب چیست؟ بد چیست؟ بهترین سیاست برای بعضی از مردم آسیب پذیر چیست؟ آیا با خیر مطلق میتوان به سعادت رسید؟ و سوالاتی از این قبیل که در قابل یک داستان ساده شگفت با طنز و البته خشونتی پنهان و آشکار مسیرهایی برای تامل در آن باز میکند… دنیا خاکستری است… تمامی آدمها مجموعه ای از نقط سیاه و سفیدند… خیر مطلق به اندازه شر مطلق آسیب زاست…
- مضمون: خیر و شر، نقد جنگ، نقد دیکتاتوری، و شاید بیش از هر چیز ناظر به این جمله از اشله گل که آیرونی را بازشناسی این حقیقت تعریف میکند که دنیا در ذات خود ناسازگون است و تنها یک نگرش دوگانه میتواند کلیت تناقص آمیز آن را درک کند.
- راوی: اولشخص ناظر؛ اما نویسنده در قالب دانای کل از آن استفاده کرده است. چون در روایت نکاتی را میگوید که اصلاً نمیتواند بگوید یا از مسائلی در مکانهایی حرف میزند که اصلاً خودش نبوده.
- مکان: جنوا ایتالیا
- زمان: قرن هیجدهم
- شخصیتها:
- ویکنت
- خواهرزاده ویکنت؛ راوی
- سباستیانا دایه ویکنت
- پالما دختر چوپان
- دکتر تریلونی
- ازکیل
- ایزائو
- گالاته ئو نماینده جذامیها
- نوع شخصیتپردازی: در تمثیلها شخصیتها نمونه یا تیپاند که کارکرد متنی یا نقش اجتماعی آنها مهم است. نقش شر بودن در مقام نیمه راست کنت و خیر بودن در مقام نیمه چپ کنت.
- اشاره به کاپیتان کوک شخصیتی واقعی که در قرن هجدهم زندگی میکرده و آخر رمان دکتر ترلیونی را با خودش به استرالیا میبرد.
- ژانر:
- تمثیل شگفت (منطق روایی شگفت این است که رخداد یا رخدادها برخلاف تجربه زیستی خواننده در جهانی رخ میدهد که مختصات آن با جهان واقعی ما فرق دارد. مجموع آن جهان ویژگیهایی دارد که آن اتفاق با آن جهان منطبق است اما با جهان ما نه. در متن شگفت هر رخداد با رخداد قبلی ارتباط ساختاری دارد. توجیه بروز امر شگفت در بعضی از داستانها استعارهای است که خواننده را به شناخت یا روشنبینی تازهای درباره جهان واقعی خودمان رهنمون میشود)
- پرسشی،
- به دلیل وحدت تأثیر و متمرکز بودن بر شخصیتهای محدود یک داستان بلند است،
- طنزآلود،
- پایان بسته،
- پایان خوش،
- آسان نویس: داستان طرح معلوم است.
- فلسفه اخلاق
- تقابلها: خیر و شر
- زمانمندی: در کل خطی است، ماجرای بازگشت دایی ویکنت از جنگ اما در همین روایت بازگشت به گذشته، پرش به آینده وجود دارد.
- بینامتنیت: با اسطورهها و قصههای قدیمی.
- تاویل ها
- خیر بهتر است یا شر؟ میان فضیلت و فساد انسانی کدام را باید انتخاب کرد؟ پرسش فلسفه اخلاق در کل رمان مطرح میشود. لذت و سعادت امر مطلقی نیست. بسته به دیدگاه فرد و موقعیت خاص دارد، تکامل توهم و امری خیالی است:
- کاش میشد هر چیز کاملی را به این شکل دو نیم کرد. کاش هر کسی میتوانست از این تکه کامل خود بیرون بیاید. گمان میکردم همه چیز را میبینم؛ اما جز پوسته سطحی آن هیچ چیز را نمیدیدم. اگر روزی نیمی از خودت شدی چیزهایی را درک خواهی کرد که فراتر از مغزهای هوشمند کامل است. تو نیمی از خودت و دنیا را از دست خواهی داد ونیمه دیگرت هزاران بار ژرف نگر تر و ارزشمند تر خواهد شد… تو هم آرزو خواهی کرد که همه چیز مثل خودت دو نیم و لت و پار باشد چون زیبایی خرد و عدالت فقط در چیزی وجود دارد که قطعه قطعه شده است.
- دراین دنیا هر برخوردی میان دو نفر موجب لت و پار شدن آن دو میشود.
- مزیت دو نیم شدن این است که در هر فرد و هر شی آدم در میابد درد ناقص بودن آن فرد یا شی چگونه است. وقتی کامل بودم این را درک نمیکردم. از میان دردها و رنجهای اطرافیان راحت میگذشتم بی آنکه از آن ها چیزی درک کنم و حال همبستگی ای در خود درک میکنم که وقتی کامل بودم درک نمیکردم…
- محیط و وضعیت تأثیر بسیار زیادی بر منش افراد دارد. زندگی در یک فضای مستبد جایی که انسان هر کاری بکند به بنبست میرسد افراد را یا منفعل میکند یا ترسو و تسلیم…
- انتظار: نوع انتظار بسته به خیر و شر یا دیدگاه متفاوت است… باایمان در انتظار بودن یا …؟
- بدبینی به منش و ذات انسان… آدمها وسایل شکنجه را بهتر از وسایل مفید میسازند… ذات انسان شر است…
- خوب یا بد بودن بستگی به موقعیت دارد…
- هیچکس نبود که علیه خودش قیام نکرده باشد… تعارض و تناقض درونی میتواند عامل حرکت و تکامل موجودات باشد…
- خیر و شر مطلق نیست… دنیا خاکستری است…
- نسخه صوتی گوش دادم و نشد تعابیر جالبش رو بنویسم؛ اما احتمالاً از کتاب صدوبیست صفحهای سی صفحه تعبیر جالب دربیاد…بلکه هم بیشتر…
یک پاسخ
به به چه نقدی :******حتما میخوووووووووونمش…واقعا موضوع چالش برانگیز و قابل تاملی داره..مرررررسی مررررررررسی