English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی

۱۴۰۰-۱۰-۲۵

نوشته‌ی لارنس استرن:

  • درباره‌ی نویسنده: لارنس استرن در سال ۱۷۱۳ در ایرلند به دنیا آمد. پسر یک افسر ارتش بود. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه کمبریج، استرن در یورکشایر ساکن شد و تا پایان عمر در انگلستان ماند. در آنجا کشیش شد و سپس با زنی ازدواج کرد که با هم رابطه‌ی خوبی نداشتند. او دو رمان مهم ، زندگی و عقاید تریسترام شندی، جنتلمن و یک سفر احساسی را در اواخر عمرش نوشته.
  • تریسترام شاندی را در فاصله‌ی سال‌های ۱۷۵۹ و ۱۷۶۷ نوشت. این کتاب در پنج جلد جداگانه منتشر شد که چهار جلد اول هر کدام شامل دو کتاب بود. ویژگی‌های آثاری که به صورت سریالی منتشر می‌شوند، برای برانگیختن کنجکاوی و حفظ علاقه به جلدهای بعدی است. تریسترام شاندی از همان ابتدا با اشتیاق مورد استقبال قرار گرفت، اگرچه به دلیل بددهنی و برخورد صریح با موضوعات جنسی مورد انتقاد قرار گرفت.
  • استرن در ماه مارس ۱۷۶۸ در سن ۵۵ سالگی درگذشت.

 

  • داستان طرح: رمان مجموعه ای از قطعات مختلف، داستان‌های کوتاه، مقالات، موعظه‌ها و مستندات قانونی است. با این حال دو خط روایی به وضوح در رمان قابل تشخیص است:

۱- داستان زندگی تریسترام از لقاح، تولد، غسل تعمید ، ختنه‌ی تصادفی و بخش‌هایی مربوط به وضعیت او در زندگی بزرگ‌سالی؛ اما در نهایت در انتقال مطلب خود ناتوان می‌ماند.

۲-ثروت عمو توبی که جزئیات آن بیشتر در یک سوم پایانی رمان متمرکز شده است. ماجرای زخمی شدن عموتوبی در جنگ و طول کشیدن بهبودی او به مدت چهارسال و بازنشسته شدنش.

  • مضمون: به سخره گرفتن زندگی مناسبات زندگی انسانی در دو سطح فردی و اجتماعی: پذیرش ناتوانی
  • راوی: اول شخص.
  • زمان: ۱۶۸۰ تا ۱۷۶۶ میلادی.
  • شخصیت‌ها:
  1. تریسترام شندی: نویسنده و راوی داستان
  2. والتر شندی: پدر تریسترام با تفکر فلسفی. علاقهی والتر شندی به استدلای های فکری پیچیده و نامفهوم او را به سوی ارائهی نظریه های متعدد شبه علمی ِ پوچ سوق میدهد.
  3. الیزابت شندی: مادر تریسترام شندی. از اینکه نتوانسته بچه اش را در لندن به دنیا بیاورد خشمگین است اما به طور کلی فردی منفعل و بی ادعاست و شریکی کسل کننده برای شوهرش به نظر میرسد.
  4. کاپتان توبی شندی ( عمو توبی): بعد از تحمل یک زخم در کشالهی رانش در جنگ، خودش را بازنشت میکند. خلق و خوی آرامی دارد و به زعم تریسترام آزارش به مورچه هم نمیرسد.
  5. سرجوخه تریم: خدمتکار و دستیار عمو توبی. نام اصلی او جیمز باتلر است. در دوران سربازی لقب تریم را دریافت میکند. در جنجالهای نظامی با کاپتان توبی تبانی مکیند اما سرگرمی مورد علاقه اش نصحیت کردن مردم است به خصوص اگر به او اجازه دهند دست به سخنرانی های شیوا بزند.
  6. دکتر اسلپ: مامای مرد محلی که به اصرار والتر، به عنوان پشتیبان هنگام تولد تریسترام حضور پیدا می کند. دکتر اسلوپ به ابزارهای جراحی و پیشرفت های پزشکی علاقه مند است و به اختراع یک جفت فورسپس زایمان جدید افتخار می کند.
  7. پارسون یوریک: کشیش روستا و یکی از دوستان نزدیک خانواده شاندی. یوریک سبک دل و صریح است. از جاذبه و تظاهر متنفر است. به عنوان یک روحانی شوخ و نادرست، اغلب به عنوان نماینده خود نویسنده، استرن، در نظر گرفته شده است.
  8. سوزاناخدمتکار خانم شاندی: هنگام تولد تریسترام حضور دارد، در تعمید اشتباهی اش شریک است و تا حدی مقصر ختنه تصادفی او است.
  9. عبدیه: خدمتکار والتر شاندی.
  10. بابی شاندی: برادر بزرگتر تریسترام که در لندن در مدرسه می میرد.
  11. بیوه وادمن: همسایه ای که برای کاپیتان توبی شاندی طرح های زناشویی در نظر دارد .
  12. بریجت: خدمتکار بیوه وادمن.
  13. ماما: پرستار زایمان محلی که برای کمک به زایمان خانم شاندی مأمور شده است.
  14. یوجنیوس: دوست و مشاور پارسون یوریک.
  15. دیدیوس: یک وکیل مدافع کلیسا، و نویسنده مجوز ماما.
  16. کیسارکیوس، فتوتریوس، تریپتولموس و گاستریفرس همراه با دیدیوس جمعی از افراد دانشمندی را تشکیل می دهند که والتر، توبی و پارسون یوریک در مورد امکان تغییر نام تریسترام با آنها مشورت می کنند.
  17. سرپرست: یکی از مقامات محلی کلیسا که تریسترام نیز نام دارد، زمانی که سوزانا نام انتخابی خود را “Trismegistus” تلفظ نمی کند، نامش را اشتباه می گذارد.
  18. عمه دینا: عمه بزرگ تریسترام و به تخمین تریسترام تنها زن در خانواده شاندی با هیچ شخصیتی. او با ازدواج با مربی و بچه دار شدن در اواخر عمر، رسوایی خانوادگی ایجاد کرد.
  19. ستوان لو تب: مورد علاقه عمو توبی و سرجوخه تریم. لو تب تحت مراقبت آنها درگذشت و پسری یتیم بر جای گذاشت.
  20. بیلی لو تب: پسر ستوان لو تب. عمو توبی سرپرست بیلی می شود، بر آموزش او نظارت می کند و در نهایت او را به فرمانداری تریسترام توصیه می کند.
  • نوع شخصیت پردازی : مستقیم
  • ژانر :
  • رمان: شخصیت پردازی کامل دارد. حادثه با تمام ابعاد در آن وجود دارد. حوادث فرعی دارد. شخصیتهای نامحدود دارد و به تدریج خواننده را تحت تاثیر قرار میدهد. تاثیرهای رمان ممکن است در طول رمان دگرگون شود.
  • کمدی
  • بر اساس تاثیرگذاری بر خواننده : پرسشی ؛  ضمن این که نقش خواننده را از یک مخاطب منفعل به یک متفکر فعال که همراه با راوی تامل و تفکر میکند تغییر میدهد.
  • بر اساس تجربه زیستی خواننده:  واقع گرا.
  • طنز آلود
  • ژانر از نظر روایی دشوار نویس :داستان پلاتش مبهم است. قصه داستان یا داستان طرح نا مشخص است.
  • برخی آن را از اولین متون پسامدرن یا پدر متون پسامدرن به شماره آورده اند به دلیل
    • عدم قطعیت و اتکا بر تناقض ؛ تا خواننده میخواست به امر روشنی برسد
    • نفی هویت ثابت ؛ نفی خود به معنای هویت ثابت. منی وجود ندارد. انسان در جریان زمان هویت ثابتی ندارد و در حال دگرگونی است
    • عدم انسجام ؛ پریدن از این شاخه به آن شاخه . مباحثی بیرون از تاریخ به شکل آشکار در متن می آید.
    • کلاژی از کلمات قصار لطیفه شعر حکایت و عده ای این بی انسجامی را در نامربوط نویسی و پیچاندن معنا مینویسند.
    • زیاده روی؛ غلو در تعبیرات و توصیفات و تعریفات و دست انداختن آنها.
    • عدم موجبیت و نفی روایت علتمند؛ طنز که گاه به شکل تحریف و جعل کردن شخصیت های تاریخی در می آید که در بحث فراداستان و بینامتنیت مطرح می شود؛ گاه در زیر لایه متن خودنمایی میکند. به طور کلی طنز، هجو ،هزل جزو جدایی ناپذیر داستانهای پست مدرن امروز و به طور کلی داستانهای این دوره جهان است.. هزل چیست ؟ نوشته ای که د رآن به وجوه منفی یا نقایض فرد یا جریانی اشاهر میشود و به آنها نسبت های ناروا داده میشود و دستشان میاندازدند .
    • حضور مشخص مباحث سیاسی و اجتماعی و محو شکاف بین متن و خارج از متن.
    • زیر سوال بردن قراردادهای رایج ادبی. تلاش میکنند شکل های بیانی جدیدی را پیدا کنند و تجربی با داستان برخورد کنند.
    • ترکیب ژانرها و به گفته رالف کهن، ژانری جدید ایجادکردن. نفی مرز بین متون مردم پسند و نخبه گرا . باید طوری به هم آمیخته شوند که هر دو طرف از این متنها لذت ببرند.
    • دخالت دادن خواننده در خلق متن و گاهی مخاطب قرار دادن آنها .
    • چندصدایی به معنای وسیعش. فلسفه های مختلف ادیان مختلف صداهای بی پول و پولدار سفید وسیاه و …
    • مهم ترین ویژگی بحث بینامتنیت است که پایه همه چیزهایی است که گفته میشود. ایجاد پل بین داستان و مقاله .
  • چند صدایی.

جویس، وولف، فوئنتس و کوندرا به وضوح از تریسترام شندی متاثر بوده اند . (باختین، ۱۹۸۱[۱])مانند بسیاری دیگر از نویسندگان ادبی قرن هجدهم، استرن درگیر مناظره‌هایی است که از مرز میان فلسفه و ادبیات عبور میکند، و علیرغم جایگاه مشهور آن به‌عنوان نخستین اثر داستانی مدرن، تریسترام شاندی عمیقاً اشکال غیرداستانی را در بر می‌گیرد و به دلایل متعددی که برشمرده شد میتواند اثری پست مدرن تلقی شود.

[۱] Bakhtin, M. (1981). Discourse in the Novel (M. Holquist, & C. Emerson, Trans.). In M. Holquist (Ed.), The Dialogic Imagination (pp. 259-422). Austin: University of Texas Press.

 

پ ن ۱: بالاخره طلسمش بعد دو ماه شکسته شد و امروز سرجمعش کردم. هر چند باید اقرار کنم که یه کم دو در زدم. چون کلی یادداشت کرده بودم راجع بهش. من از خوندنش لذت بردم. از طنز لعنتیش…

تک تک صفحات کتاب تصور میکردم چطور یک کشیش توی قرن نوزده چیزهایی نوشته که یه دختر توی قرن بیست و یک توی یه گوشه مشهد داره می‌خونه و می‌خنده و احساس هم‌نوایی می‌کنه با دیدگاهش… همیشه همین نکته توی کتاب‌ها واسه‌م جذاب بوده… هم‌سویی‌ها در عین تفاوت‌ها…

پ ن ۲: اینو واسه تولد ساناز کشیده بودم که حالا که نقاشیم بهتر شده یه آدمیزادی تر میکشم… 😁😝

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

8 پاسخ

  1. اي جان جان چقده خوبه اين پانداتون😍😍😍😍سزار ساناز جونو كشيدين؟ 🙈🙈🙊🙊 به طريق سوسكي دارم ياداوري مي كنم منم تو صفم🤣🙊

    – در نهايت به نظرتون من ازين كتابه خوشم مياد؟ بخونم؟

    1. مممم… نمیدونم… فکر کنم به این سوال بهتره سارا جواب بده… چون من از خوندنش یه اهدافی رو هم دنبال میکردم راستش… بنابراین هم برام جذاب بود هم یه جور کلاس درس…

      چرا من همیشه از آخر به اول جواب میدم؟😁😁

      نه هنوز نکشیدم🙈🙈 به جون هانی یادم هست. اینم از سارا بپرس… شاهده 😝😝

      جان به مهربونیت😍😍

  2. عسللللل منه خب این خر خان🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🐼🐼🐼🐼🐼🐼🐼❤️❤️❤️😻😻😻😻چه نکته جالبی بود نکته ای که راجع به کتاب ها گفتین🧐🧐🧐

    1. 😍😍😍 ولی بهت نمیدمش آبروم میره … ملت میگن چه کوت اعتماد به سقفم بوده با این نقاشی داغونش هدیه هم داده 🤣 برات یه دونه جدید میکشم… کلی تکنیک یاد گرفتم این هفته ..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

نقد

قلعه‌ی سفید

نوشته‌ی اورهان پاموک، مترجم ارسلان فصیحی، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۰، گوینده احسان چریکی،ناشر صوتی نوین کتاب، سال انتشار صوتی ۱۳۹۶، مدت زمان ۷ ساعت و ۱۷

ادامه مطلب »
نقد

فارنهایت ۴۵۱

نوشته ری بردبری، ترجمه معین محب علیان، انتشارات میلکان،۱۳۹۷، ۱۴۸ صفحه. نسخه اصلی کتاب ۱۹ اکتبر سال ۱۹۵۳ چاپ شده… داستان طرح: گای مونتگ آتش‌نشانی

ادامه مطلب »
نقد

آئورا

 نوشته کارلوس فوئنتس، ترجمه عبدالله کوثری، نشر نی، ۱۳۹۴، نشر نی، ۹۴ صفحه. داستان طرح: فیلیپه مونترو پژوهشگر جوانی که برای نگارش کتاب از خاطرات

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

صوتی| جنس سرگردان: سایه

صوتی سایه: ۳۴

  قسمت قبلی  متن داستان قسمت بعدی   پ ن. امروز اگه قسمت سی و پنج متنی و صوتیشو بذارم که در واقع الان متنیشو

ادامه مطلب »
جنس سرگردان: سایه

سایه: قسمت سی و شش

  هجوم خاطرات تلخ مرا کشیده توی چاه بدبینی و نفرت. صدای مامی توی سرم می‌پیچد: …باید تصمیم سختی بگیری دخترم… پشت هر تصمیمی همیشه

ادامه مطلب »
داستان کوتاه ِ صوتی

دالان تاریک چشم‌هایش

  متن داستان   این هم تمرین کلاسی بود. با کمتر از ۱۲۰۰ کلمه باید یک ماجرا رو از دو نگاه شرح می‌دادیم. طوری که

ادامه مطلب »