English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

جرم شناسی محکومان : سخن مترجم

۱۳۹۸-۰۶-۲۰

گاهی آن‌قدر غرق کاری می­شویم که هدف و انگیزه­ی اولیه­ی آن یادمان می­رود. داستانی تکراری­ای که آدمی در طول تاریخ به صور مختلف مرتکب شده است. تمام دانشجویان کارشناسی ترم­های آخر (که درس جرم­شناسی را گذرانده­اند) هم می­دانند که رشته­هایی از این قبیل درنتیجه‌ی نقد کنت به مطالعات انتزاعیِ علوم انسانی پدیدار شدند: «چطور می­توان در کتابخانه­ها نشست، در فضایی مطبوع چای و قهوه نوشید و به دنبال عوامل مؤثر بر مسائل و آسیب­های اجتماعی و پاسخی مناسب برای رفع آن گشت؟» او اصرار داشت که جامعه را می‌توان از طریق علمی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار داده و همانند پژوهش­های علمی در علوم محض همچون شیمی و زیست­شناسی، موفق به کشف پدیدارهای عینی شد؛ اما برای انجام این کار باید از کتابخانه­ها به دلِ جامعه زد. این دیدگاه شاید حتی از نظریه­ی داروین بر لمبروزو اثرگذارتر بود که بررسی­های سیماشناسی جنایی خود را روی مجرمان و سربازان آغاز کرد.

تا پیش از آشنایی با جرم­شناسی محکومان، گاهی دانشمندان علوم انسانیِ پیش از کنت را مجسم می­کردم و به این ریشخند می­زدم که چطور می­توانستند این‌قدر ابله، بله ابله باشند که دور از جامعه برای جامعه نسخه بنویسند. گرچه به‌عنوان فردی که خود را با جرم­شناسی انتقادی هم­سو می­بیند به رویکرد پوزتیویستیِ کنت به علت­شناسیِ مسائل اجتماعی نقد داشتم؛ اما اولین باری که با مفهوم و ایده­ی جرم­شناسیِ محکومان آشنا شدم، یاد او افتادم و بی­درنگ تشابه عجیبی میان خودمان -ما جرم­شناسانِ سده­ی بیست‌ویک- و دانشمندان قرن هجدهم دیدم که ریشخندشان می­کردم. ما با هم فرق چندانی نداریم؛ آن­ها بدون رفتن به دل جامعه برای مسائل اجتماعی نسخه می­پیچیدند، ما بدون تجربه­ی محکوم شدن یا زندان رفتن، از مجرمان و محکومان تصویر می­سازیم و برایشان -به باور خود- بهترین راهکارها را پیشنهاد می­دهیم. ما داعیه­ی احترام به کرامت ذاتی انسان را سر می­دهیم؛ اما مجرمان را -صادقانه پیش خودمان اقرار کنیم- افرادی غیرقابل‌اعتماد تلقی می­کنیم. درحالی‌که به‌راستی تنها تفاوتمان با هم شاید کمی شانس برای در دسترس بودن گزینه­های مشروع بیشتر و نهایتاً تجربه­ای متفاوت باشد.

کتاب حاضر که روایت همین تجربه­ی متفاوت انسان­هایی همانند ماست، واقعیت زندگی در زندان، مسائل و مصائب آن را به تصویر می­کشد. با بیانی ساده و ادبیاتی روان (دست‌کم در نسخه انگلیسی آن) بر ابعادی از مجازات حبس، نور می­تاباند که تاکنون از دید بسیاری از جرم­شناسان و سیاست­مدارانِ با حسن نیت (اگر واقعاً چنین افرادی وجود داشته باشند) پنهان بوده است. به سبب آن‌که مؤلفان بخش­های مختلف این کتاب، افراد مختلفی بوده­اند و برخی حتی برای بیان مطلب خود از انگلیسی بسیار ساده و محاوره­ای یا حتی برخی موارد ادبیات منسوب به زندانیان استفاده کرده­اند، برای احترام گذاشتن به سبک نوشتاری نویسندگان، تلاش شد تا ضمن وفاداری به معنا و پایبندی به شیوه­ی ترجمه­، تفاوت­های فردی در انتقال معنا در ترجمه نیز (مانند متن اصلی) بازتاب یابد.

این کتاب دیدگاه آدم را به­کلی تحت تأثیر قرار می­دهد تا از خودش بپرسد: «به‌راستی به اتکای چند عدد و آمار می­توان با سرنوشت انسان­ها بازی کرد و آن­ها را مورد قضاوت قرار داد؟». شاید بتوانم به‌جرئت بگویم این کتاب با تمام کتاب­هایی که تاکنون در حوزه­ی جرم­شناسی خوانده­ام متفاوت است و بدون تردید ارزش خواندن دارد. هر فصل به­مثابه­ی ورود به دنیایی است که تا لحظه­ی خواندن هیچ درکی از آن ندارید؛ اما به‌خوبی آن را می­فهمید و مدام از خود می­پرسید «آیا می­توان چنین فضایی برای محکومان کشورمان ایجاد کنیم؟ تا از تغییرات موفقیت­آمیز درونی و درنتیجه بیرونی خود حرف بزنند؟ بی­آنکه نگران باشند؟ آیا زمان آن نرسیده که به‌جای تکیه بر آمارهای گمراه­کننده به داستان­های هم­دل­کننده گوش کنیم؟ آیا حکایات زنده و واقعی ِآدم­ها دلالت­های قوی­تری برای تحول سیاست­هایمان نسبت به اعداد خشک و بی­روح همراه ندارند؟ و هزاران سؤال دیگر که این کتاب با ماهیت متفاوت خود در ذهن شما ایجاد می­کند». یکی از جملات این کتاب تا زمانی که زنده ام در گوشم زنگ خواهد زد: «سطح هر ایدئولوژی‌ای را که بتراشی، درنهایت به یک زندگی­نامه می­رسی».

برای من لحظه­لحظه­ی ترجمه­ی این کتاب لذت و آرامش و تلنگر به کلیشه­های ذهنی­ام­ بود. کاویدن دنیای جدیدی که از دنیای پرآشوب و پرحاشیه­ی این روزهای جامعه­ی ما بسیار زیباتر است و امیدوارم بتواند تلاش کوچکی برای کمک به بِه­زیستنِ محکومان و زندانیان در ایران باشد. بااین‌حال، به قول استاد عزیزمان دکتر علی آزمایش: «مشقِ نانوشته غلط ندارد»؛ پس بازهم به رسم پیشین از تمامی خوانندگان عزیز تقاضامندم تا کاستی­ها و نقایص این ترجمه را از طریق ایمیل/رایانامه[۱] با من در میان بگذارند تا در مشق­های بعدی مرتکب اشتباهات کم­تری شوم.

از استاد عزیزم آقای دکتر عباس شیری، از صمیم قلب سپاس­گزارم که پیشنهاد ترجمه­ی این کتاب را به من دادند و نسخه­ی اصلی آن را در اختیارم گذاشتند[۲]. سخاوت علمی و حمایت ایشان از دانشجویان و اساتید جوان، ستودنی است. ضمن قدردانی بسیار، برای ایشان و تمامی دست­اندرکاران بنیاد حقوقی نشر میزان آرزوی سلامتی و شادی روزافزون دارم.

چونانِ همیشه تقدیم به همدم و هم­نفسم: محمود سیدی

چهارم دی­ماه ۱۳۹۷ – مشهد

[۱] Honey_hozhabr@yahoo.com

[۲] لازم به ذکر است نسخه­ی حاضر از اولین ویراست کتاب ترجمه‌شده، درحالی‌که کتاب طی سال­های بعد به‌کرات موردبازنگری قرارگرفته و روزآمد شده است. مترجم به‌رغم تلاش­های بسیار موفق به دریافت نسخه­ی پی­دی­اف جدید کتاب نشد؛ البته تهیه­ی نسخه­ی چاپی کتاب امکان­پذیر بود، اما متأسفانه به سبب نرخ بالای دلار، به ترجمه­ی نسخه­ی اسکن­شده با کیفیت بسیار پایین اکتفا شد که روند ترجمه را هم بسیار کند می­کرد.

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

یک پاسخ

  1. غمی در نوشتارتون هست که مرا هم از ادامه دادن ترساند☹︎
    من از طرف این جامعه دچار آنومیک از شما به خاطر اتفاقات پیش آمده عذر خواهی می کنم

    امان از افکار پوسیده
    امان از جهالت مردم
    امان از فقر فرهنگی ناشی از فقر مطالعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

چاپ‌شده‌ها

فریفته‌ی تصادف

سفرت به سلامت… تا چه کسانی با واژه هایت احساس هم‌سویی کنند و از هیاهوی جهان به خلوتت پناه بیاورند… ( لینک کتاب در اپلیکیشن

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

داستان کوتاه

ماروین گی و خانه های سیمی

یک روز پدرش او را کشت. وسط یک بحث احمقانه. هنوز هم لکه‌های خونش یکجاهایی روی طبقه‌های خانه ما ریخته. میدانی؟ ما هر دویمان سیاه

ادامه مطلب »
چاپ‌شده‌ها

جرم شناسی صلح طلب: مقدمه

مقدمه رویکرد صلح ­طلبانه به جرم­شناسی، درواقع نگرشی انسانی به جرم‌شناسی است. این رویکرد در مواجهه با جرم و مجرم، چشم ­اندازی انسانی، غیرخشونت­ آمیز

ادامه مطلب »