از کتاب روش شناسی پژوهش حقوقی: کدام روش برای کدام گرایش مناسب است؟ نوشته مارک فون هوئک، ترجمه گروهی از پژوهشگران حقوق کیفری و جرم شناسی، زیر نظر دکتر شهلا معظمی، در دست چاپ.
(چقدر وقتی این مقاله رو ترجمه میکردم حالم بد بود. در ظاهر همه چیز خوب بود، در باطن هر روز آرزوی مرگ میکردم… گاهی توی مسیر گلبهار فکر میکردم کاش یک تریلی چیزی از روم رد بشه و از این مسیر و از اون دانشگاه و از اون آدمها(اکثرا کادر دانشگاهی و دانشجویانی که با من کلاس نداشتند) برای همیشه راحت شوم و تعارض هم اینجا بود که دانشجوهایی که توی گلبهار با من کلاس داشتند، خیلی دوست داشتم، بخصوص دانشجوهای ارشدش رو. یعنی تا وقتی توی کلاس بودم اونجا بهشت بود، از کلاس که می اومدم بیرون یکی می گفت به جهنم خوش اومدی! و خوشحالم که به لطف کرونا تمومش تموم شد و من فهمیدم که میتونم توی خونه بمونم و باز هم فعال باشم… مخاطب خاص همه اونهایی که می گفتند استعفا بدی، بری توی خونه بشینی چی کار کنی؟ تو بدون شغلت نمیتونی زندگی کنی… بماند… به سلامتی هم فکر کنم به مرحله چاپ رسیدن این کتاب هم سه سالی طول کشید… مطالبی که در ادامه آوردم بخشیهایی از مقاله اقتصاد رفتاری و پژوهش حقوقیه که البته حین ترجمه فکر میکردم باید دانشم رو در حوزه بیشتر بالا ببرم تا بتونم از این روش تحقیق استفاده کنم)
اقتصاد رفتاری و پژوهش حقوقی
مــــؤلف: جولی دُکــانینک
- مقدمه
فصل حاضر مربوط به بهرهگیری از اقتصاد رفتاری[۱] در پژوهشهای حقوقی یا بهعبارتدیگر، راجع به «حقوق رفتاری[۲] و اقتصاد» است. پرسشی که منطقاً در این خصوص مطرح میشود آن است که اقتصاد رفتاری چه ارتباطی با پژوهشهای حقوقی دارد. اگر فرض کنیم هدف قانون، کنترل رفتار انسان باشد، تمایل پژوهشگران حقوقی برای بررسی نحوهی رفتار افراد، امری قابلانتظار است. بااینحال، بخش اعظم پژوهشهای حقوقی بهطور خاص، به درک صرف رفتار انسان بستگی دارد.[۳] این وضعیت اجتنابناپذیر، از این حیث مشکلآفرین است که چنین درکی مبتنی بر تجربهی فردی، نسبی و بسیار ذهنی است؛ درنتیجه، لزوماً صحیح نیست.[۴] از این منظر، اقتصاد رفتاری بهطورکلی درصدد فهم رفتار واقعی انسان و بهطور خاص، رویکردی است برای درک حقوق رفتاری و اقتصاد. بر این اساس به دنبال یافتن پیامدهای احتمالی یافتههای تجربی و بینش نظری اقتصاد رفتاری برای مسائل حقوقی است و به نظر میرسد ظرفیت بالقوهی قابلتوجهی برای ارائهی پژوهشهای حقوقی با رویکرد تجربهگرا نسبت به رفتار انسان داشته باشد. یا به باور دونالد لانگورت[۵]،
تقریباً حل رضایتمندانهی تمامی مسائل حقوقی جالب، مستلزم پیشبینیهای دقیق رفتار انسان است. قضات، سیاستگذاران و دانشگاهیان، برای ارزیابی مطلوبیت قوانین، سیاستها و روشهای جایگزین، به حالتهای ذهنیِ رفتار فردی و اجتماعی استناد میکنند. پژوهشهای حقوقی به این نتیجه رسیدهاند که در صورت ساده و حسی بودن این پیشبینیها و فقدان زمینههای تجربی قوی، در معرض خطا و سوگیریهای ایدئولوژیک قرار خواهند داشت؛ بنابراین در پی پیشرفت ادعاهای هنجاری، انتظار میرود که پیشبینیهای بسیار دقیقتری ارائه شود و بهمنظور برآوردن این انتظار، جایگاه علوم اجتماعی در گفتمان حقوقی گسترش یافته است.[۶]
درعینحال، در نوع دیگری از پژوهش حقوقی یعنی پژوهش راجع به حقوق و اقتصاد، اغلب از یافتههای اقتصاد رفتاری استفاده میشود. این شاخه از پژوهشهای حقوقی مشخصاً دارای مدل روشنی از رفتار انسان و همچنین نظریهای در مورد چگونگی پاسخ افراد به قوانین حقوقی است؛ اما طبق استدلالها، به فرضیات رفتاری بیشازحد تصنعی وابسته است که پس از آزمایش تجربی، اغلب با نحوهی رفتار واقعی افراد متفاوت است؛ بنابراین، میتوان حقوق و اقتصاد رفتاری را رویکردی در نظر گرفت که حد واسط مفیدی میان فرضیات انتزاعی و بسیار آرمانگرایانه ارائه میدهد.[۷]
فصل حاضر به بحث دربارهی کاربرد اقتصاد رفتاری در پژوهشهای حقوقی و بهطور خاص به یکی از مشکلات حوزهی حقوق و اقتصاد رفتاری، یعنی دشواری انتقالِ یافتههای اقتصاد رفتاری به بسترهای اختصاصی حقوق میپردازد. این مشکل تا حد زیادی با استفاده از یک نمونهی مرتبط با حقوق قراردادها (بنگرید به بخش BIII) بررسی میشود. همچنین این مسئله مورد مطالعه قرار میگیرد که آیا حقوق رفتاری و اقتصاد نیازمند نظریهی هنجاری خاص خود هستند یا خیر؟ (بنگرید به بخش CIII). بااینحال، قبل از پرداختن به این موضوعات، برخی از ویژگیهای اصلی زمینههای اقتصاد رفتاری (بنگرید به II پس از همین پاراگراف)، حقوق و اقتصاد رفتاری (بنگرید به بخش AIII) بهطور دقیقتر بررسی میشوند.
- اقتصاد رفتاری
- اقتصاد رفتاری چیست؟
اقتصاد رفتاری را میتوان بدون ارائهی تعریفی دقیق، با توجه به ارتباط آن با بهبود قدرت توجیهی و پیشبینیکنندگی اقتصاد نئوکلاسیک سنتی (بخش C) با ارائهی فرضیههای واقعگرایانهتر در مورد داوری و تصمیمگیری انسان (بخشB) و بر اساس یافتههای تجربی مستندِ بهدستآمده از روشهای مختلف (بخش D) تشریح کرد. اقتصاد رفتاری شواهد تجربی متقاعدکنندهای در مورد رفتار انسان جمعآوری کرده است که نشان میدهد افراد همیشه طبق هنجارهای رفتاری یا پیشبینیهای اقتصاد نئوکلاسیک مبتنی بر انتخاب منطقی، رفتار نمیکنند. برعکس، درصد قابلتوجهی از افراد در رفتار واقعی خود، برخی از فرضیههای بدیهی یا عملی اقتصاد نئوکلاسیک را به نحوی نظاممند و قابل پیشبینی نقض میکنند.[۸] درواقع، اقتصاد رفتاری ازآنجهت دارای اهمیت خاصی است که خود را با این تفکر راضی نمیکند که افراد واقعی، پیچیدهتر از افراد مدل اقتصاد سنتی هستند؛ بلکه شواهد تجربی را نیز گردآوری میکند تا دلیل پیچیدهتر بودن افراد را نیز نشان دهد.[۹]
- حوزهها و مسائل موردبررسی
حوزهی پژوهشی اقتصاد رفتاری بهطور خاص به تحقیق در مورد «قضاوت» و «انتخاب» تقسیم میشود: افراد چطور به باورهای خاصی میرسند و چگونه از میان گزینههای مختلف با توجه به قضاوتهای خود، دست به انتخاب میزنند؟[۱۰] یافتههای اصلی اقتصاد رفتاری در این حوزهی پژوهشی اغلب به نحوی تشریح میشود که سه فرضیهی معمول در مدلهای اقتصادی سنتی شامل «عقلانیت کامل»، «خویشتنداری کامل» و «منفعتجویی انحصاری» را به چالش میکشد.[۱۱] در خصوص فرض عقلانیت کامل، به نظر میرسد که افراد هنگام انجام قضاوتهای احتمالی، همیشه مطابق با مفروضات نظریهی اقتصادی نئوکلاسیک عمل نمیکنند. آنها بهجای ارزیابی یک امر با استفاده قوانین احتمال، اغلب از روشهای اکتشافیِ ساده یا قواعدِ تجربی استفاده میکنند. برای مثال، افراد احتمال وقوع یک رویداد را با توجه بهسرعت یا سهولت تصور یا یادآوری چنین رویدادهایی ارزیابی میکنند و ظاهراً بهاندازهی نمونه توجه چندانی ندارند و با توجه به حدسهای ابتداییِ اغلب دلخواه، تصمیم میگیرند. این روشهای اکتشافی معمولاً تا حدی مؤثر است؛ اما گاهی میتواند باعث خطا شود که بهطور خاص به آن «سوگیری» گفته میشود. علاوه بر این، افراد همیشه تنها بهمثابهی منفعتجویانی عمل نمیکنند که به دنبال نفع حداکثری خود هستند؛ بلکه با در نظر گرفتنِ مجموعهای از منابع نسبتاً تعریفشده، ثابت و منسجم (از پیش تعیینشده) انتخاب میکنند یا تصمیم میگیرند. انتخاب افراد اغلب با استفاده از روش چارچوببندی مسئلهی تصمیمگیری، روش مورداستفاده برای تشخیص اولویتها یا وجود گزینههای بهظاهر مرتبط با یکدیگر شکل میگیرد. اولویتهای افراد اغلب تطابق زمانی ندارند؛ زیرا افراد تصمیم میگیرند، پسازآن پشیمان میشوند و با خویشتنداری مقابله میکنند. درنهایت، به نظر میرسد که اولویتهای افراد تا حد زیادی با آنچه بهطورمعمول در مدلهای اقتصادی سنتی فرض میشود یا در نظر گرفته میشود، متفاوت است.[۱۲] درمجموع، به گفتهی ریچارد تالر، «انسانها احمقتر، مهربانتر و ضعیفتر از انسانهای اقتصادی[۱۳] هستند».[۱۴]
- ارتباط اقتصاد رفتاری با اقتصاد نئوکلاسیک
بااینحال، اقتصاددانهای رفتاری در بررسی محدودیتهای نظریهی اقتصادی سنتی، اقتصاد نئوکلاسیک را بهکلی رد نمیکنند بلکه به دنبال تقویت نظریهی اقتصادی سنتیاند. ممکن است برخی از فرضهای عملی یا مورداتکای نظریهی اقتصادی نئوکلاسیک، بینشِ غیردقیقی از داوری و تصمیمگیری انسان ارائه دهد؛ بنابراین مدلهای مبتنی بر این فرضها میتواند منجر به پیشبینیهای غلط شود؛ بنابراین، اقتصاددانهای رفتاری با افزایش واقعگرایی روانشناختی این فرضها امیدوارند که قدرت پیشبینیکنندگی (و همچنین توجیهی) اقتصاد سنتی را بالا ببرند.[۱۵] به این منظور، بهاصطلاح «موج دوم» اقتصاددانهای رفتاری از جمعآوری صرف شواهد مربوط به «ناهنجاریهای» رفتاری فراتر رفته است و به دنبال ارائهی برداشتهای نظری متقاعدکنندهای از الگوهای رفتاری مشاهدهشده، بهویژه برای تبیین و آزمون (قدرت پیشبینیکنندگی) مدلهای اقتصادی تقویتشدهی مبتنی بر رفتارند.[۱۶]
- روش: گزینشی
اقتصاددانهای رفتاری خود را «گزینشگران روششناختی» معرفی میکنند. آنها خود را نه بر اساس روشهای پژوهشی مورداستفادهشان، بلکه با توجه به بهکارگیری برداشتهای روانشناختی از اقتصاد تعریف میکنند.[۱۷] بررسی جامع این روشهای مختلف فراتر از محدودهی این فصل است؛ اما میتوان اشارهی اجمالی به آزمونهای مورداستفادهی آنها داشت. آزمونهای آزمایشگاهی برای اقتصاددانهای رفتاری منبع مهمی از شواهدند و همچنان به دلیل قابلیت آنها در کنترل شرایطی که آزمودنیها در معرض آن قرار داده میشوند، مورداستفاده قرار میگیرند. گفته میشود که آزمونهای آزمایشگاهی، امکان آزمایش اختصاصی متغیرهای موردنظر و درعینحال، کنترل دقیق متغیرهای مداخلهگر دیگر را فراهم میکند تا بتوان اثر مشاهدهشده را بهدرستی و با اطمینان به متغیر موردبررسی نسبت داد. بااینحال، عمومیتپذیری یافتههای آزمایشی یا روایی «واقعی» یا «خارجی» آنها اغلب مورد انتقاد است. تا زمانی که این انتقادتوجیهپذیر باشد،[۱۸] ویژگی گزینشی روششناختی اقتصاد رفتاری، نقطهی قوت مهمی در نظر گرفته میشود؛ زیرا شواهد تجربی بهدستآمده بهطور مرتب با مطالعات تجربیای تلفیق میشود که از دادههای طبیعی(تر) همچون پیمایشها، مطالعات میدانی و آزمونهای میدانی استفاده میکنند.[۱۹] در این خصوص، باید بر ماهیت تکمیلی آزمایش (آزمایشگاهی)[۲۰]، مشاهدات میدانی[۲۱] و نظریه تأکید شود.
- حقوق و اقتصاد رفتاری
- حقوق و اقتصاد رفتاری چیست؟
- i. به طورعام
طبق توصیف کریستین جُلز[۲۲]، کاس ساستین[۲۳] و ریچارد تالر[۲۴]، «کارکرد حقوق و اقتصاد رفتاری به بیان ساده، بررسی پیامدهای رفتار واقعی (نه فرضی) انسان در بستر حقوقی است». ازاینرو، محققان حقوق و اقتصاد رفتاری علاقهمند به درک اهمیت بالقوهی یافتههای اقتصاد رفتاری برای تحلیل حقوقی، نتیجهگیری از شواهد (تجربی، میدانی و غیره) و برداشتهای ایجادشده توسط اقتصاد رفتاری و استفاده از این شواهد در مسائل حقوقیاند. برای تحقق این اهداف، درک تجربیمدارِ اقتصاد رفتاری از رفتار انسان، هم از منظر رفتار افراد بهعنوان مخاطبان قوانین حقوقی مفید است و هم تصور میشود به روشن شدن رفتار تمامی افراد درگیر در نظام حقوقی همچون قضات، اعضای هیئتهای منصفه، وکلا و قانونگذاران مرتبط باشد.[۲۵]
- ii. ارتباط با (حقوق) و اقتصاد نئوکلاسیک
پژوهشگران حقوق و اقتصاد رفتاری همچون اقتصاددانهای رفتاری، اغلب برنامههای پژوهشی خود را در رابطه با اقتصاد نئوکلاسیک و بهطور خاص، در ارتباط با حقوق و اقتصاد نئوکلاسیکِ منطقی مبتنی بر افراد تعریف میکنند.[۲۶] به همین صورت، پژوهشگران اغلب اظهار میکنند که حقوق و اقتصاد رفتاری، حقوق و اقتصاد سنتی را تضعیف نمیکند؛ بلکه با تقویت فرضیات بنیادی آن، قدرت پیشبینیکنندگی آن را بهبود میبخشد؛[۲۷] بنابراین تعجبی ندارد که بسیاری از موضوعات موردمطالعهی پژوهشگران حقوق و اقتصاد رفتاری با موضوعات یا فرضیات دارای سابقهی طولانی در پژوهشهای حقوق و اقتصاد مرتبط باشد.[۲۸]
iii. حوزهها و مسائل موردبحث
پژوهشگران حقوق و اقتصاد رفتاری آنگونه که اقتصاددانهای رفتاری اصرار دارند، گزینشگر روششناسی پژوهش نیستند. این پژوهشگران تا حد زیادی از یافتههای تجربی و برداشتهای نظری از اقتصاد رفتاری و نه از روشهای آن استفاده میکنند.[۲۹] بهطورکلی، پژوهشهای حقوقی مبتنی بر رفتارشناسی در مورد کارایی یافتههای اقتصاد رفتاری در محیطهای حقوقی فرضیهسازی میکند و از درک رفتار انسان بهعنوان ابزاری برای درک حقوق و بهعنوان استدلالی برای دفاع از برخی طرحهای پیشنهادی یا ادعاهای هنجاری استفاده میکند.
برخی از پژوهشگران در سطحی توصیفی، از یافتههای اقتصاد رفتاری بهعنوان راهی برای نشان دادن محتوای قانون استفاده میکنند و با پرداختن به برخی از پدیدههای رفتاری، قواعد یا اصول حقوقی موجود را تفسیر میکنند.
بخش اعظم پژوهشهای حقوق و اقتصاد رفتاری بهطور خاص مایل به ارزیابی قواعد حقوقی موجود یا پیشنهادی با توجه به نحوهی رفتار واقعی افراد است. درک نحوهی رفتار واقعی افراد قطعاً میتواند از منظر متفاوتی نشان دهد که آیا یک قاعدهی خاص به اهداف موردنظر خود دست مییابد و اگر بله چگونه؟ در این حالت اغلب ادعا میشود که قواعد یا دستورالعملهایی که از منظر حقوق و اقتصاد (بر اساس فرضیات مطلوب رفتار انسان)، کارآمد یا مؤثر به نظر میرسند، ممکن است در برخورد با مردم، ناکارآمد باشد.[۳۰] درنهایت، بسیاری از پژوهشگران حوزهی حقوق و اقتصاد رفتاری یافتههای اقتصاد رفتاری را تأییدکنندهی مداخلههای قیممآبانه[۳۱] در نظر میگیرند. نکتهی اصلی این بحث این است که اگر افراد در معرض خطاهای شناختی قابل پیشبینی قرار دارند، اگر اولویتهایشان به نحوی ایجاد میشود که مستعد پذیرش تغییرات است، اگر انتخاب میکنند و پشیمان میشوند، بنابراین مخالفت حقوق و اقتصاد سنتی با مداخلهی حقوقی مورد تردید قرار میگیرد. این موضوع در آثار اقتصاد رفتاری نیز در حال ظهور است. این بهاصطلاح «ضدِ ضدقیممآبی[۳۲]» که پژوهشگران اولیهی حوزهی (حقوق و) اقتصاد رفتاری از آن دفاع میکنند، ادعای نسبتاً اعتدالی است[۳۳] در حالی که پیشنهادهای اخیر با صراحت بیشتری از مداخلههای قیممآبانه دفاع میکند. به این ترتیب، بیشتر پژوهشگران رفتارشناسی طرفدار نوعی «قیممآبی خفیف» اند[۳۴] که انتخاب افراد را خیلی محدود نمیکند و اغلب تا حد زیادی بر این باور است که خطاهای داوری یا تصمیمگیری که به دنبال اصلاح آن هستند، درکل، توسط تمامی افراد و به طور یکسانی رخ نمیدهد[۳۵]؛ همچنین «قیم مآبی نامتقارن»[۳۶] که به دنبال منافع بزرگ برای افراد تا حدی منطقی است و هزینهی اندک یا هیچ هزینهای به افراد کاملاً منطقی تحمیل نمیکند، یا «قیم مآبی آزادیخواه»[۳۷] که طرفدار مداخلهی حقوقی است که افراد را به سمت انتخابهای بهتر هدایت میکند و انتخاب آنها را اصلاح نمیکند،[۳۸] نمونه هایی از این نوع قیممآبی هستند. به طور خاص در حوزهی خطاهای داوری، پیشنهاداتی برای استفاده از قانون به عنوان ابزاری برای «رفع سوگیری» افراد مطرح میشود تا به جای مداخلهی مثبت در انتخابهای افراد، در صورت امکان، چنین سوگیریهایی کاهش پیدا کند یا از بین برود.[۳۹]
ادامه را به حول و قوه الهی در خود کتاب بخوانید…
[۱] behavioural economics
[۲] behavioural law
[۳] بنگرید به:
A Tor, ‘the Methodology of the Behavioral analysis of law’ (۲۰۰۸) ۴ Haifa Law Review 237, 238 (available at ssrn.com/abstract=1266169).
[۴] بنگرید به:
J lüdemann, ‘Die Grenzen des homo oeconomicus und die rechtswissenschaft’ in C engel et al (eds), Recht und Verhalten (tübingen, Mohr, 2007) 7, 29f.
[۵] Donald Langevoort
[۶] DC langevoort, ‘Behavioral theories of Judgment and Decision Making in legal scholarship: a literature review’ (۱۹۹۸) ۵۱ Vanderbilt Law Review 1499, 1499 (fn omitted).
[۷] برای نمونه بنگرید به:
RH Thaler, ‘the psychology and economics Conference handbook: Comments on simon, on einhorn and hogart, and on tversky and kahneman’ (۱۹۸۶) ۵۹ Journal of Business 279, 280f, who submits the term ‘quasi rational’ (rather than irrational) to denote behaviour that deviates in such a systematic manner from the rationality axioms of standard economic theory).
[۸] cf lüdemann, ‘Die Grenzen des homo oeconomicus und die rechtswissenschaft’ (۲۰۰۷) ۲۱٫
[۹] see, eg CF Camerer and G loewenstein, ‘Behavioral economics: past, present, Future’ in
CF Camerer et al (eds), Advances in Behavioral Economics (new York, russell sage Foundation, 2004) 3, 9.
[۱۰] eg p Diamond and h vartiainen, ‘introduction’ in p Diamond and h vartianen (eds), Behavioral Economics and Its Applications (princeton, princeton university press, 2007) 1, 2; s Mullainathan and rh thaler, ‘Behavioral economics’ in nJ smelser and pB Baltes (eds), International Encyclopedia of the Social & Behavioral Sciences (amsterdam, elsevier, 2001) vol 2, 1094, 1095 (speaking of the ‘three bounds on human nature’). cf also M rabin, ‘a perspective on psychology and economics’ (۲۰۰۲) ۴۶ European Economic Review 657, 658.
[۱۱] به عنوان نمونه بنگرید به :
Tversky and D Kahneman, ‘Judgment under uncertainty: heuristics and Biases’ (۱۹۷۴) ۱۸۵ Science 1124. a good deal of the research conducted in this area tends to focus on the biases resulting from the use of heuristics (so-called ‘heuristics-and-biases’ research). others, however, object that this tendency to equate heuristics and biases underestimates the ecological rationality of heuristics (eg G Gigerenzer, ‘heuristics’ in G Gigerenzer and C engel (eds), Heuristics and the Law (Cambridge, Mit press, 2006) 17; G Gigerenzer and h Brighton, ‘homo heuristicus: Why Biased Minds Make Better inferences’ (۲۰۰۹) ۱ Topics in Cognitive Science 107). For a recent (over)view of these divergent views on rationality, see J rieskamp et al, ‘Bounded rationality
[۱۲] بنگرید به :
Fehr and kM schmidt, ‘the economics of Fairness, reciprocity and altruism – experimental evidence and new theories’ in s-C kolm and J Mercier Ythier (eds), Handbook of the Economics of Giving, Altruism and Reciprocity. Foundations (amsterdam, elsevier, 2006) vol 1, 615.
[۱۳] homo economicus
[۱۴] RH Thaler, ‘Doing economics without Homo Economicus’ in sG Medema and WJ samuels (eds), Foundations of Research in Economics: How Do Economists Do Economics? (Cheltenham, edward elgar, 1996) 227, 227.
[۱۵] M altman, ‘introduction’ in altman (ed), Handbook of Contemporary Behavioral Economics (armonk, new York, sharpe, 2006) xvi-xvii; Camerer and loewenstein, ‘Behavioral economics: past, present, Future’ (۲۰۰۴) ۳٫ cf also rabin, ‘a perspective on psychology and economics’ (۲۰۰۲) ۶۵۸f.
[۱۶] see, eg Camerer and loewenstein (n 8) 7; rabin (n 9) 658. to what extent behavioural economics succeeds in this effort, remains debated though. Compare eg Camerer and loewenstein (n 8) 41f with D Fudenberg, ‘advancing Beyond Advances in Behavioral Economics’ (۲۰۰۶) ۴۴ Journal of Economic Literature 694, 697ff.
[۱۷] Camerer and loewenstein (n 8) 8.
[۱۸] see however, eg ra Weber and CF Camerer, ‘“Behavioral experiments” in economics’ (۲۰۰۶) ۹ Experimental Economics 187.
[۱۹] see, eg s Dellavigna, ‘psychology and economics: evidence from the Field’ (۲۰۰۹) ۴۷ Journal of Economic Literature 315.
[۲۰] cf C Camerer and e talley, ‘experimental study of law’ in aM polinsky and s shavell (eds), Handbook of Law and Economics (amsterdam, elsevier, 2007) vol 2, 1619, 1623–۲۸ (succinctly discussing issues of control, generalisability, different experimental conventions in psychology and economics, as well as the complementary nature of experiments, field observation and theory); D levitt and Ja list, ‘What Do laboratory experiments Measuring social preferences reveal about the real World?’ (۲۰۰۷) ۲۱ Journal of Economic Perspectives 153, 170. Adde JW lucas, ‘theorytesting, Generalization, and the problem of external validity’ (۲۰۰۳) ۲۱ Sociological Theory 236.
[۲۱] C Jolls et al, ‘a Behavioral approach to law and economics’ (۱۹۹۸) ۵۰ Stanford Law Review 1471, 1476.
[۲۲] Christine Jolls
[۲۳] Cass Sunstein
[۲۴] Richard Thaler
[۲۵] see, eg langevoort (n 3) 1508–۱۹٫
[۲۶] Christine Jolls, ‘Behavioral law and economics’ in Diamond and vartiainen (eds), Behavioral Economics and Its Applications (princeton, princeton university press, 2007) 148–۵۳٫ see somewhat differently, M englerth, ‘Behavioral law and economics – eine kritische einführung’ in engel et al (eds), Recht und Verhalten (tübingen, Mohr, 2007) 60, 98f and 102ff). (eg t rostain, ‘educating Homo Economicus: Cautionary notes on the new Behavioral law and economics Movement’ (۲۰۰۰) ۳۴ Law & Society Review 973, 975, 981ff and 988f) and tend to equate behavioural law and economics with law and psychology (ibid 983. cf also ra posner, ‘rational Choice, Behavioral economics, and the law’ (۱۹۹۸) ۵۰ Stanford Law Review 1551, 1558.
[۲۷] C Jolls, ‘Behavioral law and economics’ in Diamond and vartiainen (eds), Behavioral Economics and Its Applications (princeton, princeton university press, 2007) 115, 116; Jolls et al, ‘ a Behavioral approach to law and economics’ (۱۹۹۸) ۱۴۷۴; rB korobkin and ts ulen, ‘law and Behavioral science: removing the rationality assumption from law and economics’ (۲۰۰۰) ۸۸ California Law Review 1051, 1074f and 1144; ts ulen, ‘the Growing pains of Behavioral law and economics’ (۱۹۹۸) ۵۱ Vanderbilt Law Review 1747, 1748.
[۲۸] see, eg Jolls et al (n 22) 1508ff; rC ellickson, ‘Bringing Culture and human Frailty to rational actors: a Critique of Classical law and economics’ (۱۹۸۹) Chicago-Kent Law Review 23, 35–۳۹٫ cf also C Camerer et al, ‘regulation for Conservatives: Behavioral economics and the Case for “asymmetric paternalism”’ (۲۰۰۳) ۱۵۱ University of Pennsylvania Law Review 1211, 1223 and 1232ff. But see also i ayres, comment to Christine Jolls, ‘Behavioral law and economics’ in Diamond and vartiainen (eds), Behavioral Economics and Its Applications (princeton, princeton university press, 2007) 145, 146f.
[۲۹] see, eg G Mitchell, ‘taking Behavioralism too seriously? the unwarranted pessimism of the new Behavioral analysis of law’ (۲۰۰۲) ۴۳ William and Mary Law Review 1907, 1915, fn 12 ; less pejoratively, C engel and u schweizer, ‘experimental law and economics’ (۲۰۰۴) ۱۶۳ Journal of Institutional and Theoretical Economics 1, 1.
[۳۰] see, eg Jolls et al (n 22) 1522ff; Cr sunstein, ‘Behavioral analysis of law’ (۱۹۹۷) ۶۴ University of Chicago Law Review 1175, 1177; ts ulen, ‘Cognitive imperfections and the economic analysis of law’ (۱۹۸۹) Hamline Law Review 385, 400ff.
[۳۱] paternalism
[۳۲] anti-anti-paternalism
[۳۳] eg D laibson and r Zeckhauser, ‘amos tversky and the ascent of Behavioral economics’ (۱۹۹۸) ۱۶ Journal of Risk and Uncertainty 7, 29 sunstein, ‘Behavioral analysis of law’ (۱۹۹۷) ۱۱۷۸٫
[۳۴] G loewenstein and e haisly, ‘the economist as therapist: Methodological ramifications of “light” paternalism’ in a Caplin and a schotter (eds), The Foundations of Positive and Normative Economics (oxford, oxford university press, 2008) 210.
[۳۵] مقایسه کنید با:
JJ rachlinski, ‘Cognitive errors, individual Differences, and paternalism’ (۲۰۰۶) ۷۳ University of Chicago Law Review 207 (complaining that paternalistic arguments often fail to account for individual variation in the commission of cognitive errors in judgement.
[۳۶] Camerer et al, ‘regulation for Conservatives’ (۲۰۰۳).
[۳۷] ‘stumble, predict, nudge: how Behavioral economics informs law and policy’ (۲۰۰۸) ۱۰۸ Columbia Law Review 2098, 2120ff;
G Mitchell, ‘libertarian paternalism is an oxymoron’ (۲۰۰۵) ۹۹ Northwestern University Law Review 1245.
[۳۸] see also the recommendations by r korobkin, ‘the problems with heuristics for law’ in Gigerenzer and engel (eds), Heuristics and the Law (Cambridge, Mit press, 2006) 45, especially 58; JJ rachlinski, ‘the uncertain psychological Case for paternalism’ (۲۰۰۳) ۹۷ Northwestern University Law Review 1165, especially 1219ff.
[۳۹] see notably C Jolls and Cr sunstein, ‘Debiasing through law’ (۲۰۰۶) ۳۵ Journal of Legal Studies 199. Compare, tentatively, laibson and Zeckhauser, ‘amos tversky and the ascent of Behavioral economics’ (۱۹۹۸) ۲۹٫
.آخرین دیدگاه