اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

روزی که سد شکست

۱۴۰۰-۰۱-۳۱

داستان روزی که سد شکست؛ نوشته جیمز تربر

از کتاب داستان پر آب‌وتاب یک پرنده، مجموعه داستان از دو طنزنویس؛ مارک تواین و جیمز تربر، ترجمه یوسف قنبر، نشر قطره، ۱۳۸۹، ۱۷۴ صفحه.

  • داستان طرح: مردم شهر کملبس بر اساس شایعه‌ای بدون تلاش برای آگاهی از صحت‌وسقم خبر شکستن سد، به‌طرف شرق شهر شروع به فرار می‌کنند، وقتی هم متوجه می‌شوند که کل ماجرا شایعه بوده ترجیح می‌دهند به روی خودشان نیاورند که چه اشتباهی کرده‌اند.
  • موضوع: شایعه
    • مضمون: حرکات توده‌وار توأم با اعتماد به نفس ما آدم‌ها. یاد رفتارهای خودمان موقع انتخابات افتادم. بعد هم عین همین ماجرا ترجیح می‌دهیم به روی خودمان نیاوریم که داشتیم به‌طرف شرق یا غرب چپ یا راست می‌دویدیم …!
  • کشمکش: بیرونی مردم با بلایی که حقیقت ندارد. درونی مردم با خودشان نسبت به حماقتشان.
  • ژانر:
    • واقع‌گرا، طنزآلود، خبری، عینی، پایان بسته خوش، آسان نویس.
  • زمان: حوالی ظهر دوازده مارس ۱۹۱۳
  • مکان: شهر کلمبس ایالت اوهایو
  • مسئله تأویلی متن: روان‌شناسی اجتماعی.
  • راوی: اول‌شخص
    • بخش اول و اندکی از آخر داستان: اول‌شخص راوی اصلی. مخاطب تلویحی
    • بخش وسط تا آخر داستان: خاله راوی. در قالب نامه. مخاطب خود راوی.
  • زمانمندی: فلش بک.
  • تعبیرهای جالب:
  • مردان دیگر نیز گنده‌گویی‌ها و ادا و اطوارهای خودشان را داشتند.
  • کسی نمی‌داند چه شخصی و اکنون نیز این مسئله حائز اهمیت چندانی نیست، ترس و وحشتش را در قالب لغات ریخت و گفت: سد شکست.
  • از آن جایی که نظامیان به تصمیم گیری فوری عادت دارند و طوری آموزش‌دیده‌اند که بی‌درنگ از هر امری اطاعت کنند افسر مذبور بدون فوت وقت … .
  • آن وحشت عمومی با همان سرعتی که آغاز شده بود خاتمه یافت و گروه‌های پست و بالا، ژنده‌پوش و شیک‌پوش دزدانه به خانه‌هایشان بازگشتند و خیابان‌ها را ساکت و متروک بر جا گذاشتند.
  • در این مدت خورشید به‌آرامی می‌تابید و در هیچ جا اثری از آب‌های مهاجم دیده نمی‌شد.
  • از من نپرس! از خدا بپرس!

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

نقد

قلعه‌ی سفید

نوشته‌ی اورهان پاموک، مترجم ارسلان فصیحی، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۰، گوینده احسان چریکی،ناشر صوتی نوین کتاب، سال انتشار صوتی ۱۳۹۶، مدت زمان ۷ ساعت و ۱۷

ادامه مطلب »
نقد

فارنهایت ۴۵۱

نوشته ری بردبری، ترجمه معین محب علیان، انتشارات میلکان،۱۳۹۷، ۱۴۸ صفحه. نسخه اصلی کتاب ۱۹ اکتبر سال ۱۹۵۳ چاپ شده… داستان طرح: گای مونتگ آتش‌نشانی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

داستان کوتاه

پدر و مادرش چه‌کاره‌اند؟

  ♠ فانی؟ فانی بیا. بهروز جان آمده. ♥ بهروز؟ عه! سلام بهروز جان چطوری؟ خوش‌آمدی. خوش‌آمدی. ¨ ببخشید سرزده آمدم. این بنگاهی بغل بودم.

ادامه مطلب »
نقد

یک حادثه دردناک

  نوشته جمیز جویس، برگردان: صفدر تقی زاده و محمدعلی صفریان داستان طرح: مردی که زندگی کسل‌کننده‌ای دارد وارد رابطه‌ای غیراخلاقی با زنی شوهردار می‌شود

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

ما به رسانه‌ها اتکا می‌کنیم

برشی از داستان «قهرمانان» از کتاب رابرت کندی از غرق شدن نجات یافت و چند داستان دیگر ، ۱۷۳ صفحه دونالد بارتلمی، ترجمه مزدک بلوری، نشر

ادامه مطلب »