English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

فرشته عدالت

۱۳۹۹-۱۱-۲۸

ما حقوقی‌ها يك فرشته داريم! آن‌هم كه چشمانش را بسته و ظاهراً يكي از كارهايي كه خوب بلد است: شمشير كشيدن است!

اساساً تمام تعارض‌های موجود در دنياي حقوق را بايد در همين نماد فرشته عدالت كه هر وكيل و حقوقدان محترمي بسته به ميزان وسع ریالی یا دلاری خود تابلو يا مجسمه‌اش را در دفترش گذاشته جستجو كرد:

در یکدست شمشير دارد، در ديگري ترازو و روی کتاب ایستاده تا بگوید من بر مبنای کتاب قانون با همه به‌طور برابر رفتار می‌کنم و افراد را چنان‌که باید مجازات می‌کنم.

اما آخر آدم بايد چقدر احمق باشد كه بعد از پناه بردن به كتاب شمشير بكشد؟

كتاب خواندن آدم را مهربان می‌کند. آدم را صبور می‌کند. آدم را …

حرفم را پس گرفتم! آدمي كه فقط يك كتاب بخواند، آن را هم نفهمد و روي آن تعصب داشته باشد حتماً آخرش سروكارش به شمشير می‌افتد!

مشكلمان را فهميدم. فرشته عدالتمان هم مثل خودمان تک‌بعدی است. چون تک‌بعدی است چشم‌هایش را هم بسته!

آه صبر کن ببینم! پایش را گذاشته روی کتاب! چرا تابه‌حال به این نکته فکر نکرده بودم؟ این‌همه سال حقوق خوانده بودم و الان که داشتم دنبال عکسی می‌گشتم که برای مخاطبِ حقوق نخوانده و فرشته عدالت ندیده بگذارم، تازه متوجه نکته ی پا گذاشتن روی کتاب شدم.

پس می‌توان این‌طور تفسیر کرد که اساساً می‌گوید قدرت و ترازو دست من است. کتاب و فلسفه‌بافی برای عدالت هم مال شما! من پا می‌گذارم روی هر چه شما ساده‌لوحان امیدوار و آرمان‌گرا توی ماهیتابه مجامع روشنفکری‌تان تف می‌دهید و کار خودم را می‌کنم! یا این‌که قانون‌گذاران جهان قوانین را برای دیگران خلق می‌کنند و خود پا روی آن قوانین می‌گذارند.

راستش اصلاً فکر نمی‌کردم نوشته‌ام را جع به فرشته عدالت این‌طور پیش برود. باید اسمش را بگذاریم الهه قساوت! این فرشته عدالت که من الآن دارم بهش فکر می‌کنم نماد كامل تعصب، نفهمي و كوري است!

یعنی این‌همه سال هیچ‌کداممان به تصويري كه از ین فرسته ترسيم کرده‌ایم فكر نکرده‌ایم؟

البته که زبان مغلق حقوق چنان راه به‌سوی خودبزرگ‌بینی می‌برد كه حقوقدان در دنياي كوچك خودساخته‌اش با آن سقف‌های كوتاه احساس خدايي كند . از چنين خدايي هم كه بعيد نيست چنين فرشته‌ای خلق كند!

 

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

6 پاسخ

  1. به نظر من هر کسی از یه زاویه ای نگاه می‌کنه
    فرقی نمیکنه کتاب چند تا بخونه یا فقط روی یکی تعصب داشته باشه
    اگر روی همون کتاب از زاویه مهربونی و انسانیت نگاه کنه درست مطلب بفهمه مهربون میشه

  2. هیچ وقت از این زاویه به فرشته عدالتی که بارها و بارها به چشمم خورده نگاه نکرده بودم ! خیلی جالب و تامل برانگیز و منطقی بود 👏🏻👏🏻

    1. خودم هم وقتی رفتم عکس سرچ کردم با دقت نگاهش کردم متوجه شدم… این چند وقته دارم به این نتیجه میرسم همه مشکلات ما از نمادهامونه… از اسطوره هامونه… از افسانه ها و ضرب المثلهامونه… نیازمند یک بازنگری اساسی و بازنویسی پایه ای اند…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

احتمالات

    دارم آهنگ Clair de lune (کْلِغ دِ لون) از کلود دِبوسی رو تمرین می‌کنم و در حالی که تلاش می‌کنم نت‌ها رو توی

ادامه مطلب »
داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

مهمانی

لبخندهای زورکی، تعارف‌های بیخود، حرف‌های الکی، تلاش برای خوب به نظر رسیدن، مهربان، متواضع، سخاوتمند و موفق جلوه کردن، پزهای ریز و فخرفروشی‌های مخفیانه، تمسخرهای

ادامه مطلب »
داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

من همیشه فرار میکنم.

    نوشتن اگر هیچ فایده ای نداشته باشد، برای من دست کم یک اثر مثبت یا شاید هم منفی دارد و آن کمک به

ادامه مطلب »
داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

و اما پول!

اینها وراجیهای یکی دو سال پیش منه راجع به پول که الان با بعضیاش موافق نیستم… بخصوص اون بخش های آرمان گرایی بازی و ادعاطوریش

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

کتاب‌هایی که خوانده‌ام

نقشه ذهن

 نقشه ذهن، نوشته فلورین راسلر، ترجمه عزیزالله سمیعی و سعید گرامی، انتشارات آوند دانش، ۱۳۹۶، ۲۴۴ صفحه. من نسخه فیدیبو رو گرفتم که لینک دانلودشو

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

کمال‌گرایی

کمال‌گرایی با تلاش برای بهترین بودن فرق دارد و ربطی به ارتقای خود ندارد. در عوض حول محور ترس از شرمندگی می‌چرخد. کمال‌گرایی یعنی اگر

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

پله‌های نردبان

  هیچ‌وقت به انتقام فکر نمی‌کردم. نمی‌دانم چرا. شاید چون زخم‌هایی که خورده بودم به‌اندازه کافی کارا نبود؟ شاید آدم باید زخمی آن‌قدر عمیق بخورد

ادامه مطلب »