پ ن: داستان تمرینی کلاس استاد محمدرضا گودرزی بود، باید راجع به خیانت پدر و مادرمون داستان مینوشتیم…
پ ن ۱: امیدوارم بتونم ظرف یکی دو روز آینده اینو تموم کنم … پاستل بازی…
پ ن: داستان تمرینی کلاس استاد محمدرضا گودرزی بود، باید راجع به خیانت پدر و مادرمون داستان مینوشتیم…
پ ن ۱: امیدوارم بتونم ظرف یکی دو روز آینده اینو تموم کنم … پاستل بازی…
متن داستان این هم تمرین کلاسی بود. با کمتر از ۱۲۰۰ کلمه باید یک ماجرا رو از دو نگاه شرح میدادیم. طوری که
متن داستان پ ن ۱: این داستان ماجرای واقعیِ دختری به اسم مریمه که توی کلاس داستان باهاش آشنا شدم. متاسفانه بعد از
متن داستان ظاهراً این داستان بدون اینکه بخوام یا فکر کرده باشم، شد مقدمهی تولد خیخی. یکی از تمرینهای کلاس داستان نویسی استاد گودرزی
متن داستان پ ن: یک جا واژهی «زمان» جا موند: حتما پدر بالقوه ام دلش میخواهد فقط توی همان «زمان» زندگی کنم و بمیرم…
چهرههای بعضیشان را نمیشناسم. بعضیها هم به طور عجیبی آشنا هستند. شاید از دانشجوهایم باشند؟ یا فکوفامیلهای دور که هیچوقت خاطرم نمیماند، اما توی
متن داستان خودم این جملهها رو دوست دارم ( خود گویی و خود خندی مصداق منهها ) …من دارم خداینامه میخوانم و فکر
سیاره ی ما دیگر نیازی به انسان های موفق ندارد؛ این سیاره به شدت نیازمند افراد صلح جو، درمانگر، ناجی و عاشق است. دالای لاما
مرا به یاد آور، وقتی که دیگر نبودم؛ آنگاه که به دوردستها به سرزمین سکوت رفتم؛ آنگاه که دیگر دستان تو در آغوشم نخواهد
7 پاسخ
👏🏻👏🏻😻😻❤️❤️داستان صوتی که عالی نقاشی هم که کامل تر و کامل تر میشه و خیلی حس قنگیو هم منتقل میکنه👌🏻👌🏻👌🏻
😍😍
به به داستان خیلی خوب بود😍😍😍👌🏻👌🏻
نگاشی هم عالیه🤩🤩اولین بار که این نقاشی و گذاشتید به نظرم عالی اومد چه برسه الان که تو مراحل پایانیه👏🏻👏🏻😍😍😍❤
همیشه خوب و پرانرژی باشید❤❤❤
❤❤😍😍
فقط شما میتونین توی کمتر از ۳ دقیقه، این همه کتاب معرفی کنین، تازه آدم همزمان غرق قصهگویی تون هم بشه😍😍😍😍
اون مسيجمو كه گفتم سانسور كنيد كلشو سانسور كرديد؟🤣🤣🤣مجوز پخش نگرفت؟🤣🤣🤣
😍😍😍😍🧿🧿🧿
با اجازه ات … هم پیام تو هم امیرحسین موند واسه خودم… ❤❤یادم آورد عقل و درایت ربطی به سن نداره … گاهی عمیق ترین حرفها رو باید از کوچکترین دوستات ( به لحاظ سنی بی تردید) بشنوی و توهم تجربه بیشتر به این سو نکشونت که پخ عاقلی هستی…