رابرت کندی از غرق شدن نجات یافت و چند داستان دیگر ، نوشته دونالد بارتلمی، ترجمه مزدک بلوری، نشر نی، ۱۳۸۸، ۱۷۳ صفحه
بارتلمی رو خیلی دوست دارم. اولین کتابی که ازش خوندم «پیشگفتاری بر هیچ» بود که یادمه به یکی از همکلاسیهای دوره دکتری معرفیش کردم و بعدش با نگاه عاقل اندر سفیهِ دوستمون مواجه شدم که واقعا این اراجیفو میفهمی یا اداشو در میاری🙄. یه کتابایی هست که همه دوست دارند. یه کتابایی هست که به ذائقه یه عده خوش میاد. یه کتابایی هست که تو رو متصل میکنه به خودِ درونت. از دنیا بلندت جُدات میکنه، سوار باد یا قاصدک یا هر چیزی که تخیلت بهت اجازه میده سوارش بشی، میبرتت توی عالم خودش. بارتلمی، بکت، بارت، سارتر،کافکا، جویس، وولف، آبه، ناباکوف، اکو، کالوینو و ونه گات این کارو با من میکنند. این کتاب هیفده تا داستان داره. من الان داستانِ «رئیس جمهور»شم. داستاناش کوتاهه و من اگه بگم کدوم اوقاتم رو صرف مطالعه اش میکنم ممکنه بعضیها بی ادبی به مخاطب و بعضیام بی حرمتی به نویسنده تلقیش کنند. اما به نظرم مسئله زمان و سُر خوردنِ لحظه ها و رفتنشون توی چاه گذشته که مطرح باشه، آدم باید از هر فرصتی استفاده کنه؛ حتی اگه این فرصت، لحظاتِ مرتبط با اجابت مزاج باشه. امیدوارم از مطالعه داستانهای این کتاب لذت ببرید. داستان «امپراتور» و «مدرسه» و «برخی از ما دوستمان کلبی را تهدید کرده بودیم» که اصلا شاهکار بود. خیلی وروجکه این بارتلمی. بخونید باهام هم عقیده میشید.
5 پاسخ
📚👏👏🌺
به نظرم بله