مرگ ایوان ایلیچ؛ نوشته لئو تولستوی؛ ترجمه صالح حسینی؛ انتشارات نیلوفر
به نظرم هر کسی باید یک بار این داستان رو بخونه. نشر هرمس، قطره، چشمه و دف هم این کتاب رو با ترجمههای سروش حبیبی، کاظم انصاری و حمیدرضا آتش برآب چاپ کردهند. توی کتاب اضطراب منزلت یا اضطراب موقعیت آلن دوباتن هم ( که این هم ترجمههای مختلفی داره) شرحی از این داستان نقل شده که توصیه میکنم حتما این کتاب رو هم بخونید.
برداشتهای مختلفی از این داستان شده، ترس از مرگ، بیهودگی زندگی، بیوفایی نزدیکان و …
ولی به نظر من آشکارا توهم موفقیت رو به تصویر میکشه… توهم داشتن شغل موفق، روابط اجتماعی موفق، زندگی موفق و … نشون میده چطور ایوان ایلیچ یک قاضی محترم !!! و معروف !!! وقتی در موقعیت ضعف/بیماری قرار میگیره، مطرود و تبدیل به یک بار اضافه میشه. به نظر من ایوان به خاطر شغلش زندگی خونوادگیش رو فدا میکنه و به خودش فرصت عاشق شدن و داشتن دوستان واقعی رو نمیده و در نهایت تنها و افسرده در اندیشه زندگی بیهودهای که گذرونده میمیره. با تمام دستاوردها و افتخاراتش لحظهی مرگ و لحظات متصل به مرگ رو، با احساس تنهایی بدی میگذرونه.
بار دوم، سومی که این داستان رو خوندم، قبل و بعد از خوندن اولین نسخه ترجمه کتاب اضطراب منزلت بود که همون سالهای ۹۵ و ۹۶ یا شایدم ۹۷ اومده بود بازار، حسابی سرم به شغلم شلوغ بود و مدام با خودم فکر میکردم این چه زندگیایه که دارم؟ صرفنظر از این که خسته و کوفته می اومدم خونه و حتی فرصت نمیکردم دو خط کتاب بخونم، یه خط فکر کنم و خیلی کارهای مفیدتر دیگه، فکر میکردم، اگه امروز بمیرم، فردا توی محل کارم به سرعت یکی رو جایگزینم میکنند، اما داغ نبودنم برای مدتها قلب عزیزانم رو جریحهدار میکنه. این در حالی بود که هفتهها و هفتهها مامان و بابامو نمیدیدم یا گاهی هفت صبح از خونه میزدم بیرون و مثل مردایی که هفت سر عائله دارند، هفت و هشت شب خسته و کوفته می اومدم خونه. اون سالها و اون روزها خیلی با خودم درگیر بودم که از اون هیاهوی بسیار برای هیچ استعفا بدم و بیام بیرون اما خب شهامتش رو نداشتم. ممنون از دوستان عزیزی که شهامتش رو بهم دادند…!!!
… و هنوز و همچنان باور دارم که حماقت محضه آدم خودش صرف شغلش کنه یا خودش رو با شغلش تعریف کنه. آدم دوستانی رو انتخاب کنه که به خاطر موقعیتش، پولش، داراییش یا هر چیزی جز تمامیت وجود خودش، چون مگسان دور شیرینی دورش رو بگیرند. بعضی ها رو میبینم که چطور طفلی ها تلاش میکنند با پولدار و موفق نشون دادن خودشون، دوستانی با اعتبار اجتماعی پیدا کنند…
من فکر میکنم هیچ کس توی دنیا به اندازه خانواده مهم نیست. هیچ کس توی دنیا به اندازه خانواده دوست آدم نیست. با تمام زخمهایی که ممکنه به هم بزنند، به قول قدیمیها گوشت همو میخورند اما استخون همو دور نمیاندازند… با این روزگار و این دور و زمونه و حاکمیت اندیشه بازار بر تمام ابعاد زندگی آدمیزاد، تنها جایی که نباید ذره ای از وجودت رو براش خرج کنی محل کارته و همکارات… ولی خب برای عاشق موندن و زندگی خونوادگی خوب داشتن هم باید گفت:
لعنت به این پول!
پس واسه کسی که پول داره یا میتونه به حدی از زندگی مالی قناعت کنه، حماقته که بنده شغل و روابط اجتماعی مبتنی بر منفعت طلبی و سوداگرایی یا تعاریف اجتماعی از موفقیت و پیشرفت بشه…
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر!!
یاد داستان مونس دو تار افتادم و هیاهوی بسیار برای هیچ …
پ ن: به خودم استراحت دادم… ببخشید که به خیلیاتون نگفتم و نگرانتون کردم…
راستی این روزا تعداد کسایی که آمیکرون گرفتند، داره خیلی زیاد میشه، خیلی مراقب باشید…
5 پاسخ
کتابی که شما توصیه کنین حتما عالیه، میخونمش❤️
خیلی هم عالی که به خودتون استراحت دادین😍
دیگه ببخشید هی پیام در همه جا دادم و مزاحم استراحت شما شدم🙈
امیدوارم همیشه عشق و خوشی توی خانواده تون موج بزنه❤️
👍🏼❤️
سلام خانم دکتر، بسیار خوشحالم که سلامت هستید و بی خبری ما از شما بدلیل استراحت بوده، واقعا متن جالبی بود نوشتتون، من هم به دلیل جو تا مناسب محیط کار چند سالی اخیر خیلی به فکر تغییر شغلم افتادم اما هنوز آن جسارت لازمه را پیدا نکردم مضافاً که هزینههای جاری زندگی هم اجازه ریسک بمن نامیده…
از ارسال آن نامه هم سپاسگزارم ضمنا بدلیل تسلط شما در موضوع اگر ممکنه و وقت داشتید متون ارسالی من را یک بازدید بفرمایید. ممنونم.
واقعا کلمه به کلمه این پست جای فکر داره و کاملا باهاتون موافقم👏🏻👏🏻👏🏻👌🏻👌🏻👌🏻هیچ چیز به اندازهی زندگی کردن و در کنار خانواده و دوستان واقعی بودن ارزشمند نیست👏🏻👏🏻👌🏻👌🏻
چه فضای دل انگیزی😍😍😍شما هم مراقب خودتون باشید مهربونم😘😘😘😘
آبرنگ بازی🤩🤩🤩
دلتنگ داستان و سایه و نقاشی و همه چی عسدم🙈
من اون زمان دانشگاه به چشم میدیدم که با وجود تمام عشقی که به تدریس داشتین و حال و انرژی بالاتون سر کلاس ها موقع درس دادن، دلتون میتپید که موقع رفتن به خونه برسه و برین برسین به هوای نفس کشیدنتون (توصیفی که از همسرتون همیشه گفتین) و همیشه توی دلم و پیش بقیه میگفتم بر عکس خیلی ها که انگار همه زندگی و دنیاشون تو این دانشگاه خلاصه شده شما دنیا و زندگیتون همسرتون و خانوادتونه و واقعااااا من و بچه های دیگه اینو به چشم خودمون میدیدیم👌👌👌😻😻😻🤩🤩🤩❤❤❤ کاملا با حرفاتون موافقم، در ضمن بهترین کارو کردین که به خودتون استراحت هدیه دادین، منظره هم که عالیییی😻😻😻😻❤❤❤❤🤩🤩🤩🤩