پ ن: صحنهای که شادی روی سنگ قبر کاوه میرشاهی وامیسته و اسمشو میخونه و قصهی زندگیشو تصور میکنه واسه خودم خیلی خاصه. هر وقت به مناسبتی میریم خواجه ربیع یا بهشت رضا یا حالا هر جایی که سنگ قبر داره، همین کارو میکنم. اسماشونو میخونم. سنشونو حساب میکنم و بعد سعی میکنم قصه زندگیشونو تصور کنم. بعضیا اسمهای خوشبختی دارند. بعضی هام از ظاهر اسمشون غم میباره. التبه من اصلاً از فضای آرامگاه و مقبره خوشم نمیآد. چون مثه سایه بعد از محاسبهی مدت زمان مرگشون، تصور میکنم الان اون زیر چه شکلیاند و همیشه هم البته مراقبم پامو روی اسامی و مشخصات سنگها نذارم. چون همون حسی رو پیدا میکنم که سایه داره. ولی یه جوجهای رو میشناسم که عاشق قبرستون بود و هست. از سرگرمیهای وی رفتن به بهشت رضا و موزیک راک گوش دادن بود و هست.😁 و البته شعر نوشتن… ( میگم بود چون دیگه ایران نیست… 😉)
کاوه میرشاهی هم یکی از دوستای من و محمود بود. در واقع همکلاسی دورهی دانشگاه محمود بود که توی یکی دیگه از داستانام «پولی» شخصیتش با اسم تورج آوردم.
- متولد ۵۷ بود و سال ۸۵ مرد.
- خوب زندگی کرد.
- سه تار میزد.
- عاشق نغمه و نوای سازش شد.
- پسر دوست داشتنی و مهربونی بود.
سال ۷۹ وقتی محمود واسهم سهتار هدیه خرید، کاوه چهارزانو کف زمین نشست رو به روم و گفت:
- بزن دو رِ دو — دو رِ دو —- دو رِ می— دو رِ دو— لا سی دو – بم دو دو — بم دو دو : دستگاه ماهور/رنگ حربی
این ویدیو رو از صفحه اینستاگرام نغمه هدایتی، دختر شاپور هدایتی، استاد سه تار و تار اون زمونامون برداشتم. در واقع داشتم گوگول میکردم ببینم عکسی از کاوه پیدا میکنم اینجا بذارم؟ اما به جاش اینو پیدا کردم که شعر و آهنگش مال کاوه است…
انصافاً چه بچههای فرهنگیای بودیم. کاوه سه تار میزنه و محمود هم یا داره وحشی میخونه یا حافظ یا خیام یا شایدم سعدی… همون حوالی سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۱ (کدوم بچهی بیست و یکی دو سالهای الان با دوست دختر یا دوست پسرش میشینه حافظ بخونه و ساز بزنه؟ درویشوار و اینقدر سنگین متین؟😁). فقط یادم نمیآد اینجا کجا هست؟ مبلای چرمیش میگه باید دفتر محمود باشه ولی لولهکشی رو کار نداشت… سه تاره هم مال منه😍😍 فرامرز شکرخواه واسم ساختش که اونم توی چند تا از داستانام از جمله خیخی، مونس دو تار، جنبازی و آخرین تصویر اومده…
یاد کاوه میرشاهی عزیز گرامی.
سال هشتاد و پنج ما دو تا دوست دیگه رو هم از دست دادیم که یکیشون حتما توی یکی از داستانام به عنوان شخصیت اصلی میاد و میدونم به اندازهی مامی یا آیسا یا خیخی دوست داشتنیه… راستش یه بخشهایی از شخصیت خیخی یه جورایی بازتاب اون بود.
11 پاسخ
Rest in peace
👍🏼❤️
😍😍
آخي…. اصلا فكرشو نميكردم🥺🥺🥺 عزيزم… چه راه قشنگي براي زنده نگه داشتن اسم دوستتون❤️❤️❤️ ايشالا كه واقعا هر چي خاك ايشونه عمر شما و عزيزاتون باشه. وجودتون براي ما مثه خورشيده كه هر چقدرم دور باشه گرما و انرژيش حالمونو خوب ميكنه. من برم اين قصه ها رو بخونم كه نخوندم😍😍😍😍ازين كارا بكنين. هر از گاهي قصه هاتونو تگ كنين كه بخونيم😍😍😍
جان دلم… فدای تو که این قدر مهربونی … چشم حتما😍😍😍
چقدر طولانی بودن این قسمت چسبید،💖🤩😻 منم اصلا تحمل قبرستونو ندارم… خیلی فضاش واسم سنگین و سخته…😞واقعااااااااا هم بچه های فرهنگی بودین😻💖😻💖 الان بعید میدونم روابط و کیفیت روابط این مدلی پیدا بشه🤦♀️خاطره ای که از سه تار و کاوه گفتین هم خیلی شیرین بود 💖💖💖
آره … برای منم همینطوریه… فرح خل مدنگ عاشق قبرستونه … همین دارک و باحال تیکه کلام فرح بود… 😉😅😁😍
آره … یادش بخیر… به قول کرت ونه گات: زندگی همینه دیگه ( سلاخ خانه شماره ۵)
جالبهههه نشنیده بودم تا حالا کسی عاشق قبرستون باشه و با لنز متفاوتی نگاه کنه قبرستونو👌لذت میبرم که اینقدر ذهنتون دقیقه که حتی تو محاوره هم رفرنس دهی دارین اگه از کسی چیزی میگین🤩🤩🤩👏👏👏
😅😅😍😍
همون موقع هم جوون ها دنبال سه تار و حافظ و سعدی خوندن نبودن (حالا به استثناها کار ندارم) چه برسه به الان. شما خاص بودین واقعا👏😍😍😍
دختری رو میشناسم که همینجوریه، عاشق مولانا خوانی و موسیقی ولی همیشه تنهاست چون همسن و سالهاش فازش رو درک نمیکنن.
منم سال ۷۹ سه تار خریدم و چند جلسه ای هم معلمم اومد خونه مون و بهم آموزش داد ولی وقتی ازدواج کردم، متاسفانه ادامه ندادم🤦♀️
ای جانم… نه بابا … 🙈🙈
چه جالب… آخه اون زمونای ما مد شده بود همه گیتار میزدند… کم بودند آدمایی که بخوان سه تار بزنن… اگه هنوز سه تارتو داری میتونی با کلاسهای آنلاین شروع کنی… این کلاسهای آنلاین لعنتی خیلی خوبند… شوخی شوخی میبینی در عرض چند ماه با روزی کمتر از نیم ساعت وقت گذاشتن داری یاد میگیری کاری رو انجام بدی که مدتها برات حسرت بوده یا آرزوی محال… نمیدونم ولی من فکر کنم با این روزی ده دقیقه و یه یک ربع ده سال دیگه (اگه زنده باشم فرضا) این موقع قطعا بیست تا زبون مختلف بلدم حرف بزنم… 😁😁 وی عاشق یاد گرفتن زبان است و تلفظ کردن کلمات 😜😜
آره یادمه همهی شاخ ها، گیتار میزدن ولی من عاشق سه تار شدم. (هیچ وقت شاخ نبودم😂)
آرزو میکنم عمر طولانی داشته باشید همراه با سلامتی و شادی و همه کارهایی که دوست دارین انجام بدین❤️
آره اینکه روزی نیم ساعت برای کاری وقت بذاریم و در دراز مدت نتایج عالی داشته باشیم واقعی و دست یافتنی و راحته و منم مدتیه شروع کردم.
حق دارین صحبت کردن به زبانهای مختلف رو دوست داشته باشین، به نظر منم خیلی باحاله😍😍😍😍