اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

ناطور دشت

۱۴۰۰-۰۳-۰۶

 نوشته جی دی سلینجر

مشخصات نشر: نسخه الکترونیکی: ترجمه محمد نجفی، ۱۳۸۴، چاپ نهم ۱۳۹۴، نشر نیلا، ۲۰۸ صفحه (فیدیبو) و نسخه صوتی: مترجم مهدی آذری و مریم صالحی، ناشر متنی یوبان، ناشر صوتی: آوانامه، گوینده: آرمان سلطان‌زاده؛ ۷ ساعت و ۲۷ دقیقه.

 

  • داستان طرح: هولدن کالفیلد نوجوان هفده ماجرای اخراج شدن خود از مدرسه و اضطراب‌ها و آوارگی‌ای که درنتیجه این اخراج شدن تجربه کرده، برای روان‌پزشک و در بیمارستان تعریف می‌کند.
  • مضمون: چگونگی فروپاشی ذهن یک نوجوان؛ نقد نظام آموزش‌وپرورش در دو سطح مدرسه و خانواده؛ سطوح مختلف خشونت‌هایی که زندگی کودکان و نوجوانان را در امریکای زمان روایت داستان فراگرفته؛ فرایند فروپاشی ذهنی یک نوجوان بی‌پناه وقتی نظام آموزشی به او پشت می‌کند و او را از خود طرد می‌کند و درعین‌حال آن‌قدر از خانواده دور است و از والدین خود می‌هراسد که چند روز توی خیابان‌ها پرسه میزند؛ روایت تمام آسیب‌هایی که در این مواقع یک نوجوان را تهدید می‌کند.
  • راوی: هولدن کالفیلد، اول شخص، مخاطب درون‌متنی دارد، روان‌پزشک. مخاطب فقط شنونده است.
  • شخصیت‌ها:
    • هولدن: ذهن گرا؛ خیالباف؛ در تضاد و چالش با دنیای اطراف و دنیای درونش؛ حواس پرت است؛ اول شخص خود شیفته نیست. در سیزده سالگی بعد از مرگ برادرش آلی تمام شیشه های گاراژ را میشکند؛ دستش را نمیتواند مشت کند؛ از سامرست موام و همینگوی خوشش نمی آید؛ بزدل و کم زهره است به قول خود راوی؛ بی عرضه است بنا به اظهار خود راوی. گیج و ولخرج. پدرش پولدار است. از فقر بدش می آید. کمابیش نژاد پرست است. بدبین است و همه جا را پلشت و پلید میبیند.
    • سلما ترمر
    • اسپنسر؛ معلم پیر تاریخ و همسرش؛ هر دو هفتاد ساله.
    • رابرت تیچنر
    • پل کمپبل
    • آقای ترمر
    • آقای زامبسی معلم زیست شناسی
    • استراد لیتر
    • مال بروسا
    • آکلی
    • راننده تاکسی دو نفر متفاوت در دو فصل متفاوت
    • دوست دختر سابق برادرش
    • فیبی خواهر کوچک راوی که خیلی به او علاقمند است
    • دیبی برادر بزرگ راوی که نویسنده فیلمنامه در هالیوود است
    • رابرت آکلی
    • سالی هیز
    • اسپنسر
    • هرب گیل
    • مل براسرد
    • جین گالافر
    • پیانیست: ارنی
    • اد بنکی مربی بسکتبال مدرسه
    • مادر ارنست مورو
    • فیت کاوندیش
    • هیزل ویدزفیلد دختر یک کارآگاه
    • دخترموبور توی بار
    • لیلیان سمیونز و دوست پرسش
    • تن فروش: سانی
    • موریس آسانسورچی قواد
    • راهبه های توی قطار
    • خانم و آقای آنتولینی استاد زبان
  • نوع شخصیت پردازی
    • غیر مستقیم
  • رابطه متن آمیختگی با وضعیت بشری سامرست موام؛ وداع با اسلحه همینگوی؛ گتسبی بزرگ نوشته فیتز جرالد؛
  • مکانِ اکنون روایت: احتمالا بیمارستان روانی
  • زمان روایت فاصله دو تا سه روزی که هولدن از مدرسه اخراج میشود تا زمانی که پدر و مادرش بفهمیند؛ زمان اکنون روایت: مدتی بعد از تمام آن اتفاقات در بیمارستان روانی.
  • کشمکش ها: هولدن کالفیلد با خودش و دنیای اطراف
  • عدم تعادل: اخراج از مدرسه؛ عدم تعادل: بودن در بیمارستان روانی
  • ژانر:
  • بر اساس تاثیرگذاری بر خواننده: پرسشی.
  • بر اساس تجربه زیستی خواننده: واقع گرا
  • ژانر بر اساس موضوع: اجتماعی طنز آلود؛ طنز عمدتا کلامی نه موقعیتی؛ برگرفته از دیدگاه راوی و جهان بینی او.
  • ژانر از منظر کمیت و کیفیت:
  • به باور برخی داستان بلند است: چون مثل داستان کوتاه محور واحدی دارد؛ شخصیتهای محدود؛ به باور برخی رمان.
  • ژانر از منظر شیوه نگارش: ذهنی
  • ژانر از نظر سبک بیان: حداقل گراست: به شکل غیرمستقیم و کم گویانه مباحث را طرح میکند و خواننده را مجبور به کشف میکند.
  • ژانر نظر پایان بندی: پایان باز
  • ژانر از نظر نثر: کوتاه نویس: ضرباهنگ تند.
  • ژانر از نظر روایی آسان نویس: داستان طرح معلوم است.
  • ژانر بر اساس معنا یا داستان جامعه شناسی، روانشناختی
  • ژانر بر اساس مخاطب: عامه پسند
  • ژانر از نظر شیوه برخورد با واقعیت: رئالیستی و مدرن ذهنی اصالت با ذهن است. تمرکز بر ذهن است و جهان را از دید آن ذهن روایت میکند. در مدرن ذهنی خواننده به کمک تمرکز متن بر ذهن شخصیت ها به وجوه روانیشان پی میبرد.
  • ژانر بر اساس رابطه کلی میان جهان داستان و جهان واقع یا تجربی (به زعم رابرت اسکولز از ساختارگراهای مشهور) جهان داستانی برابر با جهان معمولی است.
  • زمانمندی: بنیان رمان فلش بک به کمک تداعی است. سیلان ذهن اصلاً ندارد. گفتار درونی مسنجم. فلش بک ها با منطق تداعی به عقب بازمی‌گردد.
  • تعلیق: رمان به سبب ذهنی بودن تعلیق خاصی ندارد. رمان شخصیت است و تنها چیزی که آن را جذاب کرده لحن و نحوه بیان راوی است.

پ ن: علت ممنوعیت کتاب در دوره های زمانی خاصی پس از چاپ کتاب، مخالفت رمان با ایده رویای امریکایی و بدبینی راوی به ارزشهای رایج زمان او.

علت انتخاب اسم ناطور دشت یا نگهبانی در دشت به منظور مراقبت از کودکان ، با اشاره به شعری از رابرت برنز راوی به خواهرش میگوید دوست ندارم وکیل شوم(مثل پدرش یعنی) دوست دارم ناطور دشت شوم.

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

نقد

قلعه‌ی سفید

نوشته‌ی اورهان پاموک، مترجم ارسلان فصیحی، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۰، گوینده احسان چریکی،ناشر صوتی نوین کتاب، سال انتشار صوتی ۱۳۹۶، مدت زمان ۷ ساعت و ۱۷

ادامه مطلب »
نقد

فارنهایت ۴۵۱

نوشته ری بردبری، ترجمه معین محب علیان، انتشارات میلکان،۱۳۹۷، ۱۴۸ صفحه. نسخه اصلی کتاب ۱۹ اکتبر سال ۱۹۵۳ چاپ شده… داستان طرح: گای مونتگ آتش‌نشانی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

خشم و هیاهو

ویلیام فاکنر، خشم و هیاهو، ترجمه صالح حسینی، نشر نیلوفر، ۱۳۸۱، ۴۳۰ صفحه. (دارم ورژن/نسخه صوتی این رو گوش میدم) ترجمه بهمن شعله‌ور، انتشارات نگاه،

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

دارُلاَمان

همه‌چیز از یک خالی‌بندی شروع و به یک فاجعه ختم شد. شاهین عاشق سکه بود. سکه‌های عتیقه و کلکسیونی. همه‌چیز را راجع به سکه‌ها می‌دانست:

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

زندگی بدون عینک

  آقای دقیقی، با خودش فکر می‌کرد، اگر قرار باشد به این روال ادامه دهد، آیا بازهم دقیقی خواهد بود؟ مگر نه اینکه حالا زندگی

ادامه مطلب »
نقد

فقط کف صابون

داستان کف صابون نوشته هرناندو تلز ترجمه اسماعیل فصیح داستان طرح: تورز، رهبر مقابله با انقلابیان شهر به سلمانیِ راویِ انقلابی می آید تا زیر

ادامه مطلب »