اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

یک روز خوش برای شکار موز ماهی‌ها

۱۳۹۹-۱۲-۳۰

 نوشته دی جی سلینجر، از کتاب مجموعه داستان دل‌تنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم، ترجمه احمد گلشیری، گروه انتشاراتی ققنوس، ۱۳۷۷

(اسم اصلی کتاب: ۹ داستان)

  • پیرنگ: مرد جوانی که با اختلال روانی پس از جنگ به همسر خود پیوسته در هتلی که برای تعطیلات رفته‌اند کنار تخت همسر خوابش با هفت‌تیر توی سر خودش شلیک می‌کند.
  • شخصیت‌ها:
  1. میرول داگلاس : دختری سرخوش و سطحی
  2. مادرش : سلطه‌طلب، کنترل‌کننده ، بیش‌ازحد حمایتگر
  3. سیمور گلاس: در جنگ شرکت داشته ، با اختلال روانی برگشته، به نظر می‌رسد این اختلال ناشی از بی‌اعتمادی به دنیای بزرگ‌سالان و بالغان باشد، چون با بچه رفتاری مسالمت‌آمیز دارد. هرچند نمی‌شد به آن‌هم اعتماد کرد.
  4. سیبل کارپنتر : کودک ۴ ساله تخیلی و خلاق که کنار ساحل با سیمور بازی می‌کند و ظاهراً در همین مدت آشنایی در هتل به هم مانوسند.
  • زمان: باید یک‌فصل گرم باشد.
  • مکان: فلوریدا
  • صحنه: هتل
  • تعادل، عدم تعادل
  • مضمون : بازماندگان جنگ هیچ‌وقت سالم از جنگ بازنمی‌گردند. به نظرم به اهمیت آثار روانی ناشی از جنگ بر خانواده‌ها می‌پردازد. مادر میرول اشاره می‌کند که « وقتی فکرشو می‌کنم که چطور سراسر جنگ منتظر این پسره بودی، یعنی وقتی آدم به زن‌های ساده‌ای مثل شما فکر میکنه » مادر بیش‌ازحد نگران به نظر می‌رسد، اما بخشی از این نگرانی به سبب تجربه او منطقی به نظر می‌رسد.
  • راوی : دانای کل
  • زمانمندی :خطی
  • آغاز میانه پایان: داستان با انتظار خونسردانه میرول برای صحبت کردن با مادرش شروع می‌شود. طی حرف‌های دلهره‌ای نسبت به وجود همسر میرول شکل می‌گیرد که هنگام بازی با کودک این دلهره ادامه می‌یابد. در آسانسور با حرکت پرخاشی دلهره‌ای که اندکی به آرامش تبدیل شده بود دوباره بازمی‌گردد و درنهایت پایان داستان، اوج داستان است.
  • حرکت در داستان: ملایم است. با ریتم هراس‌آور داستان متناسب است.
  • به نظرم کل داستان تعلیق خوبی داشت. اولش این سؤال که شوهر کجاست و چه کرده ؟ بعد نگران این نکته که نکند بلایی سر کودک بدون مادر بیاورد. وقتی او را به دریا می‌برد این هراس بیشتر می‌شود. بچه که به نزد مادرش می‌رود آرامش برمی‌گردد اما باز پرخاش به زن داخل آسانسور نگرانی را بازمی‌گرداند و با شلیک گلوله به سر هم‌زمان با پایان داستان تعلیق هم پایان می‌یابد.
  • خواب بودن میرول هنگام خودکشی همسر حاکی از احتمالا واکنش خونسرد بعدی او به کل ماجرا خواهد بود.
  • روانشناسی اجتماعی و حتی سیاسی، ادبیات ضد جنگ
  • تقابل: به نظرم در مجموع داستان تقابل جنسیتی داشت. شخصیت های زن را وسواسی یا بیخیال یا سرخوش نشان به تصویر کشیده بود. احتمالا میدهم ناخوداگاه نویسنده باید درگیر این جهان بینی خود برتر بین مردانه باشد. اما چون تقابل اصلی به مباحث سیاست و جنگ بر میگردد بهتر میبینم در این رابطه بیشتر کاوش نکنم.
  • پایان غم انگیز ( به نظر من خوش!)

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

نقد

قلعه‌ی سفید

نوشته‌ی اورهان پاموک، مترجم ارسلان فصیحی، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۰، گوینده احسان چریکی،ناشر صوتی نوین کتاب، سال انتشار صوتی ۱۳۹۶، مدت زمان ۷ ساعت و ۱۷

ادامه مطلب »
نقد

فارنهایت ۴۵۱

نوشته ری بردبری، ترجمه معین محب علیان، انتشارات میلکان،۱۳۹۷، ۱۴۸ صفحه. نسخه اصلی کتاب ۱۹ اکتبر سال ۱۹۵۳ چاپ شده… داستان طرح: گای مونتگ آتش‌نشانی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

نقد

داستان خانه تسخیر شده

   نوشته خولیو کورتاسار، ترجمه اسدالله امرایی داستان طرح: برادر و خواهری که در خانه اجدادی بزرگشان زندگی می‌کنند به تصور تسخیرشدگی خانه آن را

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

منجلاب گُه

جایی که منجلاب گه است، دم زدن از اصلاح خیانت است.   صادق هدایت، نامه‌ی بیست و نهم از هشتاد و دو نامه به حسن

ادامه مطلب »
داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

از کسی بودن تا خود بودن یا …

از خود بودن تا کسی شدن؟ یا کُلا همه به درک؟ امروز داشتم از روی داستانِ کوتاهِ «تابستانِ همان سالِ ناصر تقوایی» رونویسی می‌کردم.(خُل هم

ادامه مطلب »
نقد

روزی که سد شکست

داستان روزی که سد شکست؛ نوشته جیمز تربر از کتاب داستان پر آب‌وتاب یک پرنده، مجموعه داستان از دو طنزنویس؛ مارک تواین و جیمز تربر،

ادامه مطلب »