English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

از کسی بودن تا خود بودن یا …

۱۳۹۹-۱۱-۱۷

از خود بودن تا کسی شدن؟ یا کُلا همه به درک؟

امروز داشتم از روی داستانِ کوتاهِ «تابستانِ همان سالِ ناصر تقوایی» رونویسی می‌کردم.(خُل هم نیستم😆، یه تمرینه واسه نوشتن و به قول چخوف کشفِ اسرار و رموزِ دیگر-نوشت‌ها) این جمله را که خواندم:

«لال جاخوردم و انگار دیدن چیزی که میدیدم برمن حرام است همه مدتی که سرنگ میجوشیدو سرپرستار دوا را داخل‌سرنگ می کشید، مات‌نگاه‌میکردم به دوروبر ، به تنگی اطاق ، روشویی ، قالب صابون ، لکه‌ی کاهگلی‌ی نم‌نشد ‌کرده‌ی سقف کوتاه ، و ظرف فلزی که سرنگ را توش بجوشانی و بوی الکل و برق فلزی‌ی میله‌های تخت، سفیدی ملافه و باز یک لحظه تیرگی پوست پشت لخت مرد دمرو خوابیده و سوزنکهای سیاهی که تا ناگهان چشم دزدیده بودم چراغ پر نور سقف زده بود توی چشمم».

فکر کردم، اگر یک نویسنده گمنام چنین چیزی بنویسد، احتمالاً ده‌ها کامنت سرزنش‌آمیز با مضمون ذیل دریافت می‌کند:

  • بعد از است نقطه می‌گذارند!
  • جمله‌ات طولانی است!
  • قبل از ویرگول فاصله، بعدش وَ نمی‌آید!
  • نم‌نشت کرده!
  • این همه و پشت سر هم در یک پاراگراف؟
  • جملاتت را کوتاه کن!
  • آوردن این همه توصیف پشت سر هم چه بیخود است!
  • دمرو نه! دمر!
  • و …

اما کافی است زیرش بنویسی ناصر تقوایی! همه شهر روشنفکر می‌شود تا از میان اغلاط سهوی، فلسفه‌ای استخراج کند. علائم نگارشی اهمیتش را از دست می‌دهد و متن ناگهان به یک شاهکار کامل تبدیل می‌شود! ظاهراً برای اینکه خودت باشی، اول باید «کسی» باشی!

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

احتمالات

    دارم آهنگ Clair de lune (کْلِغ دِ لون) از کلود دِبوسی رو تمرین می‌کنم و در حالی که تلاش می‌کنم نت‌ها رو توی

ادامه مطلب »
داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

مهمانی

لبخندهای زورکی، تعارف‌های بیخود، حرف‌های الکی، تلاش برای خوب به نظر رسیدن، مهربان، متواضع، سخاوتمند و موفق جلوه کردن، پزهای ریز و فخرفروشی‌های مخفیانه، تمسخرهای

ادامه مطلب »
داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

من همیشه فرار میکنم.

    نوشتن اگر هیچ فایده ای نداشته باشد، برای من دست کم یک اثر مثبت یا شاید هم منفی دارد و آن کمک به

ادامه مطلب »
داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

و اما پول!

اینها وراجیهای یکی دو سال پیش منه راجع به پول که الان با بعضیاش موافق نیستم… بخصوص اون بخش های آرمان گرایی بازی و ادعاطوریش

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

داستان کوتاه

داستان دو سرزمین

من خیلی وقت‌ها فکر می‌کنم اگر رنگ بدن‌هایمان اهمیتی نداشت، شاید این وضعی که الآن در جریان است، هیچ‌وقت پیش نمی­آمد. آخر ما دو تا

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

هستی و زمان

مارتین هایدگر، هستی و زمان، ترجمه سیاوش جمادی، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۶

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

بزرگراه، شلوغ، دل‌شوره

پویان مقدسی، مجموعه داستان بزرگراه، شلوغ، دل‌شوره، انتشارات مروارید، ۱۳۹۲، ۱۴۶ صفحه. (با تنظیمات فیدیبوی من ۹۰ صفحه) مشتمل بر ۱۴ تا داستان که من

ادامه مطلب »