محمود با هوندا آکورد سفید و معروفش داشت توی بلوار وکیلآباد میروند و ضبط ماشین داشت آهنگ مرداب گوگوش رو پخش میکرد. وقتی خوند:
…من همونم که یه روز
می خواستم دريا بشم
می خواستم بزرگترين
دريای دنيا بشم
آرزو داشتم برم
تا به دريا برسم
شبو آتیش بزنم
تا به فردا برسم…
بهش گفتم:
- این قصه زندگی منه گوش کن.
…هیچی باقی نیست ازم
قطره های آخره
خاك تشنه همینم
داره همراش میبره
خشک میشم تموم میشم
فردا که خورشید میاد
شن جامو پر میکنه
که میاره دست باد…
محمود خیره به خیابون گفت:
- از کجا معلوم فردا خورشید بیاد؟ شایدم بارون بیاد.
حالا ۲۲ سال از اون روز گذشته. فردا و فرداهاش بارون اومد. من از مرداب تبدیل شدم به رودخونه پهنی که هنوز داره میره تا به دریا برسه.
امشب چهارشنبهسوری ۱۳۹۹ وقتی دوباره این آهنگو گوش دادیم، ازش پرسیدم:
- به نظرت به دریا میرسم؟
گفت: تردید ندارم!
شکی تو صورتش نمیدیدم.
(۱۵۹ کلمه)
8 پاسخ
😘😘❤️❤️❤️❤️
😍😍🤩😋😘😘
👏👏👏❤️❤️❤️😍😍👏👏👏👏👏
مثل فیلم های ویدئویی قدیمی من جلو چشم رد میشه 🙌🙌😘😘 «هوندا آکورد سفید»❤️❤️❤️
😍😍🙌🙌
😻😻❤❤ درسته قطعا میرسین
😍😍❤❤
خیلی خوشحالم که در کنار عشق تون زندگی میکنید. داشتن یک آدم امن توی زندگی، نعمت بزرگیه. امیدوارم همیشه زندگیتون لبریز از عشق و شادی باشه. ❤️ به نظر من شما لایق بهترین ها هستید چون برای همه، حتا دانشجویانی که زیاد نمی شناختین، بارون بودین توی مرداب زندگی شون و کمک شون کردین به دریا برسن🌊
عزیزم دلمممممم 😍😍😍😍😍چه روز خوبی بود امروز…. قلبم چقدر خوش به حالش شد… چقدر با ذوق تپید به جای با عادت😍😍😍