English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

حالا همین‌طور بنشین آنجا و زل بزن به من

۱۳۹۹-۱۱-۳۰

داستان کوتاه «حالا همین‌طور بنشین آنجا و زل بزن به من» اولین داستان از کتابی است به نام «بوی تلخ قهوه» نوشته سعید عباسپور، انتشارات نقش خورشید، چ اول: بهار ۱۳۷۹٫

عباس پور این کتاب را به مادرش که در دیار سایه هاست و به همسر و دخترهایش تقدیم کرده است. داستان اول را یکشنبه هفده اسفند ۱۳۶۵ نوشته.

داستان طرح

مادری که با دخترش فخرالسادات/فخری حرف میزند و او را نصیحت می‌کند؛ اما درواقع دارد شرحی می‌دهد از فضای مردسالارانه حاکم بر جامعه ایران. دختر در طول داستان حرف نمی‌زند. ظاهراً هم لج کرده و حرف نمی‌زند. به نظرم مخاطب دارد حرف‌های مادر را می‌شنود؛ چون مادر چند جای داستان بر ترک ناخن خوردن و حرف زدن تأکید می‌کند؛ بنابراین نباید ذهنی باشد. مخاطب خاص دختر و مخاطب عام دارد.

داستان واقع‌گراست. اجتماعی است. فضاسازی ندارد. اطلاعات را همان اول می‌دهد. راوی اول‌شخص است. آسان نویس است. پلات مشخص است. داستان در یک‌زمان شروع و در همان زمان به پایان می‌رسد؛ اما خود راوی درون داستان به زمان گذشته می‌رود و چنان توصیفش می‌کند گویی رخدادی نزدیک است. بر اساس مخاطب ژانر داستان میانه باید باشد. نخبه‌گرایان از منظر رویکردهای فمینیستی می‌توانند آن را تفسیر و درک کنند و هر خواننده عامه‌ای هم آن را بخواند. بر اساس بینش غالب هم تک‌صدایی است. جهان داستان برابر با جهان معمولی است. راوی قابل‌اعتماد است. انگیزه او نصیحت دخترش است. متن منسجم است. آشفته نیست. مکان روایت خانه است.

روایت از جایی شروع می‌شود که دخترک قهر کرده و حرف نمی‌زند. وقفه روایی در متن نداریم اما به نظر می‌رسد پس‌نگری روایی ایجادشده در متن برای آن است که مادر تجربه دم نزدن و سکوت کردن و به قول خودش آبروداری کردن را به دختر بیاموزد.

یاد نظریه ممتیک ریچارد داوکینز افتادم که می‌گوید: «مم بر وزن ژن تفکری است که طریق فرهنگ از فردی به فرد دیگر و از ذهنی به ذهن دیگر منتقل می‌شود. مم ها از این منظر شبیه ژن در نظر گرفته می‌شوند که خودتکثیرند و به فشارهای انتخاب‌کننده واکنش نشان می‌دهند. مم ها هم از طریق انتخاب طبیعی با فرایندهایی چون تقلید و تغییر و توارث و … تکثیر می‌شوند» شاید از این منظر بتوان این‌طور برداشت که نویسنده می‌خواهد به این طریق شیوه فرزند پروری مادران را نقد کند که دختران خود را به ظلم‌پذیری تشویق می‌کنند و به قول بهار:

جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم

با کس نسگالیم

از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست

از ماست که ‌بر ماست

ما کهنه چناریم که از باد ننالیم

بر خاک ببالیم

لیکن چه کنیم‌، آتش ما در شکم ماست

از ماست که ‌بر ماست

تقابلی که در داستان وجود دارد، تقابل قدرت است؛ تقابل جنسیت است. مثلث قدرت-ذهنیت-جنسیت در این داستان به‌وضوح به چشم می‌خورد.

تعبیرهای جالب:

  • خراب­چال
  • تا این‌قدر پیزور لای پالانت نگذارد.
  • قصه شاه‌پریان یا امیرارسلان نامدار هم گیرم نوشتی، چه فایده؟ این‌ها هیچ‌کدام اخلاق نمی‌شود.
  • حرف قضا ندارد. حرف را باید زد. هر وقت آمد و نگفتی می‌ترکی: (یاد این جمله بکت در «متن‌هایی برای هیچ» افتادم: «ساکت ماندن بهتر است، اگر کسی بخواهد بترکد، تنها راهش همین است، جیک نزدن، فقط لبخند، منفجرشدن از زور نفرین‌های فروخورده، ترکیدن از خاموشی»).
  • یک تار مو روی سرش نبود. راه که می‌رفت انگار آفتاب رو سرش سرسرک بازی می‌کرد.
  • زمین پر بود از برگ‌های خشک که از صدای خرد شدنشان زیر پاهام دلم خنک می‌شد ( زنی که ترک منزل کرده قدرت را به دست گرفته ؛پس از دیدگاه کسی که قدرت را در دست دارد خرد شدن برگها دلپذیر است؛ چون زن در این تمثیل «پا»ست).
  • آنها چه گناهی کرده بودند که باید در بدبختی من شریک میشدند؟
  • دماغ تک برگشته ای که روزی صدبار سرکوفتش را بهم میزد.
  • از صدای خرد شدن برگها زیر پاهام، دلم آشوب میشد( زنی که دوباره قدرت را از دست داده و حالا از دیدگاه مغلوب و بازنده خرد شدن برگها دل آشوب کننده است، حالا مرد «پا» است و زن «برگ»).

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

نقد

قلعه‌ی سفید

نوشته‌ی اورهان پاموک، مترجم ارسلان فصیحی، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۰، گوینده احسان چریکی،ناشر صوتی نوین کتاب، سال انتشار صوتی ۱۳۹۶، مدت زمان ۷ ساعت و ۱۷

ادامه مطلب »
نقد

فارنهایت ۴۵۱

نوشته ری بردبری، ترجمه معین محب علیان، انتشارات میلکان،۱۳۹۷، ۱۴۸ صفحه. نسخه اصلی کتاب ۱۹ اکتبر سال ۱۹۵۳ چاپ شده… داستان طرح: گای مونتگ آتش‌نشانی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

همراهان ما …

شعر از روز ازل با ماست همچون عشق همچون گرسنگی طاعون و جنگ…     از کتاب کلمات ساده عشق، یاروسلاو سایفرت، ترجمه فریده حسن

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

چه کسی میداند؟

چه کسی میداند چه شیطانی در قلب انسان ها کمین کرده است…؟! از کتاب بیست کهن الگوی پیرنگ؛ نوشته توبیاس، ترجمه ابراهیم راه نشین، نشر

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

درمان وسواس

درمان وسواس، نوشته لی براسان، ترجمه حمید نصیری و عاطفه نکویی، نشر نوشته، ۱۳۹۰ این کتاب ضمن تعریف وسواس، انواع آن و نیز راه‌کارهای شناختی

ادامه مطلب »