تجربه و تاریخ به ما می آموزد که ملتها و حکومتها هرگز چیزی از تاریخ نیاموخته اند یا مطابق با آنچه که میتوانستند از تاریخ فرا بگیرند عمل نکرده اند.
هگل از مقدمه درس گفتارهایی در باب فلسفه تاریخ جهان …
جالبه هر کی اینو بخونه فکر میکنه هگل چقدر ضد حکومت بوده ؛ یا چقدر حاکمیت زمان خودش رو نقد میکرده… غافل از اینکه این فقط بخشی از یکی از نوشته های او در یکی از برهه های زندگی اوست. آدمیزاد در طول زندگیش حرفهای ضد و نقیض زیادی میزنه.
این هم یکی دیگه از جملات هگل :
… حکومت حتی نباید در صدد برآید که خواست مردم را بیان کند. مردم هرگز نمیدانند که چه میخواهند…
هگل بر این باور بود که جامعه می بایست بر ارزشهای خانواده و حرفه های تثبیت شده متکی باشد…
در زمانه ای که هرگونه آزادی اندیشه و اظهار نظر سیاسی در کشور پروس تقریبا قدغن شده بود، هگل عملا به کسوت فیلسوف رسمی حکومت پروس درآمد… او در سال ۱۸۳۰ به مقام مدیر دانشگاه برلین منصوب شد و یک سال بعد از پادشاه فردریک ویلیام سوم نشان افتخار دریافت کرد…
و قصه های مشابه هگل و فیلسوفهای حکومتی ادامه دارد… دلم برای شوپنهاور میسوزد که چقدر در آن زمانه حرص خورده بیچاره …
.آخرین دیدگاه