اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

شبی که شبح به خانه ما رخنه کرد

۱۳۹۹-۱۲-۱۵

 

داستان کوتاهِ شبی که شبح به خانه ما رخنه کرد، نوشته جیمز تربر

داستان طرح: اعضای خانواده ای در جریان شنیده شدن صداهایی در خانه به پلیس زنگ میزنند ؛ پلیس چیزی پیدا نمی کند ؛ در جریان بازدید از زیرشیروانی یعنی محل خواب پدربزرگ خانواده ، پلیس را سربازهای فراری جنگ اشتباه گرفته و خلع سلاح میکند و تبر میزند.

راوی اول شخص ؛ پسر خانواده؛ مخاطب درون متنی نداشت. راوی به نظرم غیرقابل اعتماد است. احتمالا بچه ای خیالپردازاست که حتی ماجرای پدربزرگ را هم خیالپردازی میکند. راوی قضاوتهای مادرش را هم قبول ندارد: « مامان باز هم تصمیمی شتاب زده و نامناسب گرفته بود». به نظرش همه این اطراف یک مشکلی دارند : «بادول وضع مزاجی خوبی نداشت؛ دچار حمله میشد؛ غالب کسانی که در این حوالی زندگی میکردند دچار نوعی حمله میشدند». در حالی که احتمالا فرد مشکل دار خودش است. مثلا وقتی صدای گامها را شنید از کجا فهمید مرد است ؟ همین شاید نشان دهد بچه تخیلی بوده است.

شخصیت های داستان : من (پسر) ؛ مامان ؛ هرمن (برادر راوی) ؛ بابابزرگ (زیر شیروانی میخوابد)؛ همسایه: حکاک بازنشسته ای به نام بادول و همسرش ؛ پلیسی به نام جو؛ پدر؛ روی(برادر دیگر راوی) رفته بودند ایندیانا پولیس؛

ژانر از نظر روایی آسان نویس است.من ایدئولوژی خاصی در متن درک نکردم. بیشتر به نظر میرسید داستان کودک و نوجوان باشد.

سرعت داستان خوب بود. نسبت توصیف به کنش خوب بود. حداکثر گرا بود؛ داستان خطی بود.

پایان جدیدی به انواع پایان باز و بسته و ناگهانی هم باید اضافه کرد به نام پایان بی مزه! (  پایان ناقص بود!)

زمان داستان شب هفدهم نوامبر ۱۹۱۵؛ ساعت یک و ربع شب؛ شبی تاریک و بدون ماه، با ابرهایی تیره و فرو افتاده.

داستان اطناب دارد. میتواند یک توضیحاتی را حذف کند بی آنکه به کل ماجرا آسیب زده شود.

تعبیرات جالب:نداشت!

ترجمه بد و غیرطبیعی ؛ متن بوی خامی ترجمه میدهد! ترجمه باید چنان طبیعی باشد که جز از اسامی نتوان تشخیص داد متن از زبان دیگری به این زبان ترجمه شده!

دردناک است که در محافل نقد ادبی مقهور اسامی و شهرت نویسندگان میشوند و برای هر اشتباه سهوی یا هر نقص فلسفه بافی های میکنند چنین و چنان…!

از کتاب «داستان پر آب وتاب یک پرنده و چند داستان دیگر از مارک تواین و جیمز تربر» مولف مارک تواین، ترجمه یوسف قنبر، تهران : انتشارات روزنه، ۱۳۷۰

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

نقد

قلعه‌ی سفید

نوشته‌ی اورهان پاموک، مترجم ارسلان فصیحی، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۰، گوینده احسان چریکی،ناشر صوتی نوین کتاب، سال انتشار صوتی ۱۳۹۶، مدت زمان ۷ ساعت و ۱۷

ادامه مطلب »
نقد

فارنهایت ۴۵۱

نوشته ری بردبری، ترجمه معین محب علیان، انتشارات میلکان،۱۳۹۷، ۱۴۸ صفحه. نسخه اصلی کتاب ۱۹ اکتبر سال ۱۹۵۳ چاپ شده… داستان طرح: گای مونتگ آتش‌نشانی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

داستان کوتاه

ماروین گی و خانه های سیمی

یک روز پدرش او را کشت. وسط یک بحث احمقانه. هنوز هم لکه‌های خونش یکجاهایی روی طبقه‌های خانه ما ریخته. میدانی؟ ما هر دویمان سیاه

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

مهمانی در کهکشان

  چشم‌ها را ببندید. قرار است از مجرای یک تونل درونی به سفری در کهکشان برویم و یواشکی مثل کلیشه خیلی از فیلم‌های پورن، از

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

وعده با مرگ

از کتابِ بهترین داستان‌های جهان : قرن ۱۹ و ۲۰ ، استادان کهن، سنت‌گرایان (جلد اول) ،نویسنده و مترجم: احمد گلشیری ، نشر اسم.

ادامه مطلب »
معرفی کتاب

جرم شناسی کاربردی

جرم شناسی کاربردی، تالیف برایان استوت، جو ییتس، برایان ویلیامز، ترجمه حمیدرضا ملک محمدی، نشر میزان، چاپ اول بهار ۱۳۹۳، ۳۲۹ صفحه. مناسب برای دانشجویان

ادامه مطلب »