اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

پیشگفتار: جرم‌شناسیِ روایت‌پژوه به‌مثابه جریانی غالب و جدید

۱۴۰۰-۰۲-۲۳

شاد مارونا[۱]

حرکت به سوی جرم شناسی روایت پژوه، در بینش نظری و دلالتهای ضمنی اش، حرکتی رادیکال تلقی میشود. به عنوان شکلی از یک حرکت معتبر و جایگزینی ممکن برای جرم شناسی جریان غالب، آثاری که در این مجموعه گرد هم آمده اند به احتمال زیاد موجهای سرکش و شدیدی در جرم شناسی ایجاد میکنند که مهار کردنش دشوار و حتی ناممکن به نظر میرسد.

عجیب هم اینکه در جرم شناسی روایت پژوه هیچ نکته رادیکالی وجود ندارد. مولفان در این کتاب، آرایه های فکری راهنما و پیچیده ای در روانشناسی، فلسفه، مطالعات فرهنگی و سایر رشته های ترسیم کرده اند. چرخش/نوبت[۲] به اصطلاح روایی در علوم اجتماعی ( براون و دیگران، ۱۹۹۴) موجب شد تا سایر گرایشهای علوم انسانی نیز برای دهه های اخیر از سارتر این ایده را اخذ کنند که انسان اساسا موجودی داستانگو یا انسان راوی[۳] (فراند و ویل، ۲۰۰۱) است. سارتر با به کار گیری ادبیات مرد-محور دوران خویش(]۱۹۳۸[ ۱۹۶۵، ۶۱) مینویسد:« انسان [۴] همیشه در حال داستان گفتن است، او با داستان های خود و دیگران احاطه شده و هر چیزی که در اطراف خویش مشاهده میکند از درون داستان هاست، او چنان زندگی میکند که حکایت میکند».

در طول دو دههی گذشته، این مهفوم که هویت روایتی درونی است، در علوم انسانی و اجتماعی بخصوص از جانب پیروانِ افرادی چون پل ریکور، دان مک آدامز و چارلز تیلور جایگاه رفیعی یافته است. جروم برونر(۱۹۸۷، ۱۵)، روانشناس برجستهی دانشگاه هاروارد، اذعان میدارد: «در نهایت فرایندهای زبانی و شناختی شکل یافته در فرهنگ که خودگویی روایتهای زندگی را هدایت میکنند قدرت یافته اند تا تجربیات ادراکی را ساختار ببخشند، حافظه را سازمان دهند و تک تک «رخدادهای» زندگی را تکه تکه کرده و هدف- بنیان سازند. در نهایت ما تبدیل به روایان خود زیست نامه نگاری می شویم که «درباره زندگیمان» حرف میزنیم.

آنتونی گیدنز (۱۹۹۱، ۹۴)، جامعه شناس ممتاز دانشکده اقتصاد لندن، با این امر موافقت دارد که در دوران مدرن، «هویت شخص، نه در رفتارهای او قابل کشف است(به رغم اهمیتی که دارد)  و نه واکنشهای او به دیگران؛ بلکه در نحوه روایت او از این وقایع قابل فهم میشود. تئودور ساربین (۱۹۸۶، vii) حتی پیشنهاد میکند که باید روایت را به مثابهی «ریشه های استعاری» تمام زمینه های روانشناختی تلقی کرد. از آنجایی که جرم تنها شکلی از رفتاری انسانی است، منطقی به نظر میرسد که دانش و درک جرم شناختی بخواهد از نزدیک (حتی اگر با تاخیر) تحولات رفتار انسانی را در زمینه های گسترده تری از جمله درک روابط و فرهنگهای  انسانی دنبال کند.

از منظر دیدگاه های رادیکالتر، تمام حوزه های غیرِروایی جرم شناسی[۵] زیر سوال میرود؛اصلا چگونه چنین چیزی امکانپذیر است؟ اسکات و لایمن(۱۹۶۸، ۶۲) در این خصوص اظهار داشته اند که «از آنجایی که برای درک رفتار انحرافی به دنبال توجیه قانع کننده[۶] میگردیم، مطالعات این توجیهات قانع کننده و مطالعه رفتارهای انحرافی فی نفسه مرتبط اند و روشن کردن این توجیهات منجر به روشن شدن پدیده انحراف خواهد شد-البته تا آن اندازه ای که انحراف در چهارچوب میان کنشی/ تعاملی مورد بررسی قرار میگیرد».

دادگاه های کیفری پر از داستان است؛ کار پلیس شامل مجموعه ای از داستانهای مختلف است. همین امر در خصوص بازپروری مجرمان نیز صادق است.  مذهب- حوزه سنتی گناه و جزا (و رستگاری) – به طور صریح درست و غلط را از طریق حکایات[۷] و سایر داستان ها تبیین میکند. در واقع، به نظر میرسد تمامی فرهنگها برای تعلیم اخلاقیات بر اسطوره شناسی[۸] و افسانه ها[۹] تکیه دارند. ظاهرا راه دیگری برای تعلیم آنها وجود دارد. خوب و بد، جرم و عدالت، انحراف و مجازات، اینها مفاهیمی نیستند که به حوزه های خنثی و بدون جهتگیری علم، کمیتسازی، حساب و کتاب مرتبط باشند. آنها در بطنشان، مفاهیمی روایی انی که همیشه و فقط به حوزه داستانها و داستانگویی تعلق دارند و خارج از این نور، خالی و مسخره به نظر میرسند.

جاک یانگ متاخر، ریاضیدان برجسته و یکی از نوابغ نوظهور جرم شناسی، در شاهکار جسورانه خویش، تحت عنوان انگاره های جرم شناختی[۱۰] ، این خصیصه های روایی را به تصویر کشیده است. استدلال یانگ این نیست که جرایم قابل سنجش نیستند یا هیچ واقعیت تجربی ای در بر ندارند، تجاوز به عنف، قتل عمدی، سرقت مشدد و ضرب و جرح همگی ساختهایی اجتماعی و زبانی اند ولی این برای بزه دیدگان جرایم مذکور که جرم را به طور جسمانی و در واقعی ترین صورت ممکن تجربه کرده اند، تسلی چندانی نخواهد بود. محاسبه، سنجش و به کارگیری مدلهای آماری ممکن برای پیش بینی چنین اقداماتی در میان سایر ابتکارات روشنگرانه در حوزه جرم و انحراف اهمیت دارد.

با این حال، باید به خاطر داشت که امروزه این نوع رویکردها به فهم رواشناختی اجتماعی جرم دور از عقل به نظر میرسد و گویی فقط به درد همان سده نوزدهم میخورد. وقتی هر انسانی در هر فرهنگی، ابتدای امر به دنبال درک این پرسش که «چرا این کار را کرد؟» میگردد پاسخ یک فرمول ریاضی نیست، بلکه یک داستان است: «اول این اتفاق رخ داد، بعد آن اتفاق و بعد از آن بود که او تصمیم گرفت عمل ایکس را انجام دهد». علاوه بر این، به رغم اینکه داشتن دویست سال جرم شناسی غیرروایی، تمامی آدمهای سراسر جهان به گفتن چنین داستانهایی ادامه میدهند برای اینکه به چرایی آنچه دیگران انجام داده یا نداده اند، برسند.

این داستانها صرفا ادبی یا تماما حقیقت نیستند (اگر اساسا چیزی به نام حقیقت وجود داشته باشند)؛ ضمن آنکه تنها تبیین یا توضیح رفتارهای مجرمانه نیز نخواهند بود، اما منابعی غیرقابل تردید از دلایل تجربی اند؛ همچون فیل در اتاق تاریک. به راستی، رادیکال ترین جنبه جرم شناسی غیرروایی تنها اهمیت بخشی به کمیت سازی که یانگ را بشدت مجذوب خود کرده ، نیست؛ بلکه رد داده های روایی ای است که پیرامون جرم و رفتار مجرمانه را احاطه کرده است. صرف نظر از نقد اخلاقی این نادیده انگاری و در واقع مردود شماری، چه استدلال علمی ای پشت نادیده انگاری داستانهای افرادی در تحلیل هایمان، آنها را با برچسب هایی چون بزه دیده ، مجرم، عضو خانواده و امثالهم ساخت داده ایم، وجود دارد؟ اگر ذرات بنیادی/کوارکها و امواج هم میتوانستند صحبت کنند، باور کنید که الان علوم فیزیک هم جنبه روایی و شیوه پژوهشی کیفی داشتند.

مشارکت در نگارش این کتاب با رویکردی نو و حیاتی تلاشی برای غنا بخشیدن به جبنه کیفی پژوهش (که البته این خیلی هم جدید نیست) و دخالت دادن نظریه های روانشناختی است تا بتوانیم به سازوکارهای تازه ای برای تفسیر داده های کیفی اشاره کنیم. بدین منظور، فصلهای این نوشتار، تلاش میکنند تا دشواری های قابل ملاحظه در تحلیل خود روایت گری در جرم شناسی را نیز به تصویر بکشند. در این مسیر دریافتیم که نسخه ذرات بنیادی و امواج ما چندان هم منابع قابل اعتماد حقیقت عینی نبوده اند. روایات ما به رغم ادعاهایمان تا کنون جهت دار بوده اند(اگرچه که به طریقی هم الگوهای مفیدی تفکر را ایجاد کرده اند) اما این روایات تحت تاثیر شرایط و مخاطبان داستانهای ما بوده اند؛ به علاوه، این روایات پیچیده، غیرخطی و بیهمتا بوده اند.

احتمالا کسی پس از پایان مطالعه این کتاب نخواهد گفت که «خب به هدف رسیدیم» و دیگر جرم و مجازات را به طور کامل درک کردیم. چنین آرزوی کذبی دست کم شاید بتوان جرم شناسی غیرروایی را مقهور خود کند و او را به سوی هدفگذاری (نهایی) برای رسیدن به نقطه کمال کنترل جرم سوق دهد. اما جرم شناسی روایت پژوه، تلاش میکند تا به جای پیش بینی و کنترل، درک کند و مواجه شود. نتیجه گیری نهایی از مقالات ارائه شده در این مجموعه نه ادعای حل کردن معمای جرم و عدالت، بلکه بیان این دستاورد حداقلی است که بالاخره داریم پرسشهای درستی مطرح می کنیم.

پ ن : ترجمه خام است و هنوز بازخوانی نشده.

منابع

Bruner, Jerome S. 1987. “Life as narrative.” Social Research 54 (1): 11–۳۲٫

Ferrand, Nathalie, and Weil, Michèle, eds. 2001. Homo Narrativus, Recherches Sur la Topique Romanesque dans les Fictions de Langue Française Avant 1800. Montpellier, FR: Presses de l’Université Paul-Valéry.

Giddens, Anthony. 1991. Modernity and Self-Identity: Self and Society in the Late Modern Age. Stanford, CA: Stanford University Press.

Sarbin, Theodore R. 1986. Narrative Psychology: The Storied Nature of Human Conduct. New York: Praeger.

Sartre, Jean-Paul. (1938) 1965. Nausea. Translated by Robert Baldick. Harmondsworth, UK: Penguin.

Scott, Marvin B., and Stanford M. Lyman. 1968. “Accounts.” American Sociological Review 33 (1): 46–۶۱٫

Young, Jock. 2011. The Criminological Imagination. Cambridge, UK: Polity Press.

[۱] Shadd Maruna

شاد مارونا استاد و رئیس دانشکده عدالت کیفری در راتجرز نیوآرک است. او پیش از این در دانشگاه کویین بلفاست، دانشگاه کمبریج ، دانشگاه آلبانی و دانشگاه ایالتی نیویورک نیز کار کرده است. کتاب کار خوب کردن: چگونه محکومان سابق زندگیشان را اصلاح و بازسازی میکنند از منظر انجمن جرم شناسی امریکا در سال ۲۰۰۱ به عنوان یکی از برجسته ترین آثار جرم شناسی معرفی گردید.

[۲] Turn

[۳] Homo narrativus

[۴] Man

[۵] nonnarrative criminology

[۶] accounts

[۷] parables

[۸] mythologies

[۹] legends

[۱۰] Criminological Imagination

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

چاپ نشده‌ها

تحلیل روایات اجتماعی

  از مقدمه‌ی کتاب: در دیدار با افراد جدید، سعی می‌کنم تا حد ممکن کم صحبت کنم، نه به این دلیل که طبیعتی کم‌رو یا

ادامه مطلب »
چاپ نشده‌ها

داستان یک مُبل

خیلی وقت‌ها بی‌آن‌که بدانیم چرا حالمان بد است؛ خیلی وقت‌ها بی‌آنکه بدانیم چرا دست به کارهایی می‌زنیم که توضیحی منطقی برای انجام‌شان نداریم؛ بدتر این‌که

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

نقد

مردگان

نوشته جیمز جویس،از کتاب دوبلینی ها، ترجمه پرویز داریوش، انتشارات اساطیر، چاپ اول ۱۳۴۶ داستان طرح: ماجرای یک مهمانی، در قالب سنتی از سنت های

ادامه مطلب »
نقد

داستان نمازخانه کوچک من

 نوشته هوشنگ گلشیری از کتاب نمازخانه کوچک من، تهران، چاپ مروی، ۱۳۶۴، ۱۲۴ صفحه پیرنگ: پسری به خاطر داشتن انگشت ششم پای چپش در ارتباط

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

سه قصه

اومبرتو اکو، سه قصه، ترجمه غلامرضا امامی، انتشارات چکه، ۱۳۹۲، ۱۱۶ صفحه. شدیدا و قویا و واقعا توصیه میکنم داستان های امبرتو اکو رو بخونید.

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

حدّ

  آمنه موبایلش را جواب داد: سلام… حکمتون اومده … خب چی شد؟ ببخشید سلام یادم رفتِ… جمله «ببخشید سلام یادم رفتِ» آمنه با «خبر

ادامه مطلب »