داستان اظهارات شاهد عینی نوشته پیتر هانکه، ترجمه محمود حسینی زاد، بخارا، شهریور ۱۳۸۵، شماره ۵۴
- داستان طرح: گزارش یک شاهد عینی در خصوص به قتل رسیدن سرپرست جوان مهجور. آیا منظور از عنوان داستان این بود که شاهد عینی هم در انجام این کار خودش به مهجور کمک کرده و درواقع او اندیشه مجرمانه بوده و جوان مهجور بازوی اجرایی؟
- اشخاص حاضر در داستان:
- جوان عقب مانده ذهنی
- قیم
- مضمون:
- در لایه اول و سحطی احتمالا : به تصویر کشیدن قتل.
- در لایه دوم و عمیق تر احتمالا به تصویر کشیدن شقاوتِ اعدام با گیوتین که زمانی دست کم در فرانسه و در آلمان تا پایان جمهوری وایمار مرسوم بوده. بقیه کشورهای اروپایی را نمیدانم. جالب اینکه طراح دستگاه گیوتین یک پزشک و سازنده اولین نمونه کابردی گیوتین یک سازنده پیانو بوده. آدمیزاد چقدر عجیب و متناقض است. همین تناقض را میتوان در اقدام قیم به آموزش مهجور دید.
- ژانر:
- واقع گرا، جنایی، داستان کوتاهِ کوتاه، خبری، ترسناک، نمایشی، عینی، پایان خوش (هر جا که طرف از رنج زیستن رها میشود به نظرم پایان خوش است، وحشتناک آن است که رخدادی زندگی ات را به فاک فنا بدهد و تو هم زنده بمانی به تماشا و چه کنم! وقتی مردی دیگر مردی)، کوتاه نویس، آسان نویس، اگر پسر مهجور نماد جلاد باشد و قیم نماد محکومان به مرگ، داستان تمثیلی مدرن میتواند باشد؟ عامه پسند، جهان داستان برابر با جهان معمولی.
- تقابلها:
- در لایه سطحی : عقل و جنون فردی،
- حتی عقل قیم به چالش کشیده میشود، آدم از خودش میپرسد که مرد حسابی کار قحط بود، کار کردن با گیوتین چغندر یاد بدی به جوان مهجور؟ که خودش میتواند به نوعی به چالش کشیدن عقل سلیم باشد. اعمال جنون آمیز واقعی گاهی از افرادی سر میزند که نمایندگان عقل اند: قیم!
- در لایه عمیق تر: عقل و جنون در مفهوم اجتماعی ( به نظرم نظام عدالت کیفری را در حد یک طفل مجنون پایین می آورد و به سخره میکشد)
- در لایه سطحی : عقل و جنون فردی،
- زمان مندی: خطی
- نحوه ارائه اطلاعات: مناسب
- امکان خوانش نمادین دارد.
- مساله داستان از منظر تاویلی: جامعه شناختی و فلسفی است. من بد کنم و تو بد مکافات دهی، پس فرق میان و تو چیست بگو؟ فرق واکنش عقلایی قانونگذار با اقدام از روی بی عقلی طفل مجنون در چیست؟ (البته مطمئن نیستم، الان به ذهنم رسید که باید بررسی شود که آیا در زمان نگارش داستان مجازات گیوتین مرسوم بوده یا نه؟)
یک پاسخ
اینقدر خوب و کامل توضیح دادید که ادم حظ می کنه به خصوص لایه های عمیقشو که کاملا باهاتون موافقم.
وقتی داستان، سیستم عدالت کیفری را تا حد یک طفل مجنون پایین می آورد و پاسخ به یک طفل مجنون اقدامی معادل اقدام یک طفل مجنون است پس سیستم عدالت کیفری به چه کار؟
درباره ی داستان محاکمه ی پیتر هانکه هم برامون بنویسید😍🙆
این پیانوساز چه روحیه ای داشته که اولین نمونه کاربردی گیوتین و ساخته🤔واقعا آدم و به فکر فرو میبره.