English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

 غیب‌گویی

۱۴۰۰-۰۴-۲۶

پیتر هاندکه، ترجمه علی‌اصغر حداد، نشر چشمه، ۱۳۹۷، ۱۹ صفحه.

باز هم از کتابها یا نوشته هایی که با جملاتش خندیدم و گاه بغض کردم و به جسارت نویسنده آفرین گفتم و برای خودمان گفتم «امان از آدمیزاد و از جهلش»… تاکید میکنم که هر کسی ممکنه از کتاب (نوشته) خوشش نیاد. خصوصا آدمهایی که ذهن خیلی قاب بندی شده و انعطاف ناپذیری راجع به تعریف چیزها دارند… برای من هم درس بود، هم پند بود، هم آگاهی بود، هم لذت…

از کجا آغاز کنیم؟

هرچه هست متزلزل است و در حال فروپاشی.

هوا از مقایسه مرتعش است

هیچ گفته‌ای بهتر از گفته دیگر نیست.

زمین از استعاره می‌خروشد.

اوزیپ ماندلشتام

(از آغاز کتاب)

الف ب پ ت: هر روز روزی چون روزهای دیگر خواهد بود ….!

آخرین جمله کتاب…

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

5 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

کتاب‌هایی که خوانده‌ام

مرگ ایوان ایلیچ

مرگ ایوان ایلیچ؛ نوشته لئو تولستوی؛ ترجمه صالح حسینی؛ انتشارات نیلوفر به نظرم هر کسی باید یک بار این داستان رو بخونه. نشر هرمس، قطره،

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

بن بست نویسنده

بن بست نویسنده. نوشته وودی آلن. ترجمه محمدرضا اوزار.نشر بیدگل.  شامل سه داستان ریور ساید درایو؛ با سه شخصیت اصلی : فرد ، جیم و

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

حکایت دختران قوچان

داشتم برای «کارگر» یا به قول مامانم «ندیمه‌ی» شخصیت مامی توی داستان سایه دنبال اسم می‌گشتم که به کتاب حکایت دختران قوچانِ نجم‌آبادی برخوردم. این

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

کتاب‌هایی که خوانده‌ام

بار هستی

میلان کوندرا؛ بار هستی؛ ترجمه پرویز همایون پور ؛ نشر قطره ؛ ۱۳۸۲

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

چرا مرگ نه؟

مت هیگ، دلایلی برای زنده ماندن، چرا زندگی؟ چرا مرگ نه؟ ترجمه نازنین فاطمه سوداگر، انتشارات شمشاد، ۱۳۹۹، ۱۹۸ صفحه.   و در پایان این

ادامه مطلب »
روزنوشت‌ها

و من!

-و من و من این‌گونه زاده شدم در تلخناک اراده‌ی پاییز در گستره‌ی ناکامی درخت در انزوای فصل در میان برگ‌های خزان‌زده‌ی مغموم در زوالِ

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

خاکستریِ رنگی

  دختر آپارتمان روی به روی خانه ما خیلی تنهاست. از این‌ور خیابان نمی‌توان درست سنش را تشخیص داد؛ اما بعید می­دانم بیش از بیست

ادامه مطلب »