پ ن ۱: بازم چند تا سوتی داشتم: به جای اینکه بگم مثل اینکه راجع به عمو مصطفی حرف نمیزنند، گفتم عمو مجتبی… یکی دیگه هم بود که یادم نموند… لطفا ایراداشو کامنت کنید. چون حتی یک بار هم نتونستم گوشش کنم.
پ ن ۲: نقاشی بازی: مشق کلاس پاستل…
پ ن ۱: بازم چند تا سوتی داشتم: به جای اینکه بگم مثل اینکه راجع به عمو مصطفی حرف نمیزنند، گفتم عمو مجتبی… یکی دیگه هم بود که یادم نموند… لطفا ایراداشو کامنت کنید. چون حتی یک بار هم نتونستم گوشش کنم.
پ ن ۲: نقاشی بازی: مشق کلاس پاستل…
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز کله صبح یه شاهکاری زدم توی اتاقم که تا ساعت هفت اتاقمو غیرقابل سکونت کرد.
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: امروز صبح دوباره اون تا دوستام اومده بودند راجع به آتکه؟ عاتکه؟ حرف میزدند، آتکه
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: نقاشی بازی…فکر نمیکردم این قدر پیچیده باشه،بیخود نبود استادمون گفت از اون طرح آسونتره شروع
قسمت قبلی متن داستان قسمت بعدی پ ن: اونی که کنارش فلش زدم نقاشی منه. این هم گروه رفع اشکال کلاسمونه. هر
تنگ نظری برای منتقد عیب بزرگی است. منتقد را بر محدودیت نظری که بسا اوقات برای نویسنده ای خلاق مزیتی است، حقی نیست. جنبه های
دستهایم را دور گردنش انداختهام و دارم فشار میدهم. فشار میدهم و فشار میدهم. شاید اگر طنابی داشتم بهتر میتوانستم او را بکشم و از
نقد در نگاه رولان بارت نقد دانشگاهی یا نقد سنتی: نقدی که دست رد به سینه هر نوع مرامی زده و مدعی شیوه ای عینی
نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو، ترجمه سمیه زختاره، نشر آویسا، ۱۳۹۳، ۸۰ صفحه. این پارت داستانو خیلی دوست داشتم… توی اسم خودمم یه نردبون دیدم،
6 پاسخ
👍🏼❤️
😍😍
😍😍😍چه نقاشي خوشگلي😍😍❤️من هيچ ايرادي نشنيدم خانم دكتر جونم😍😍🧿🧿 فقط همون عمو مصطفي كه خودتون گفتين.
جان دلم مرسی مهربونم😍😍
خیلی خوب بود👏🏻👏🏻👏🏻❤️❤️❤️❤️
سایه رو این قسمت چقدر دوست داشتم😍😍😍
کی بشه دفتر خاطرات ساحل و بخونیم😍😍😍😍😍
منم به جز همونی که خودتون گفتید ایراد دیگه ای به گوشم نیومد😘😘😘
چقدر اون تیکه ای که سایه و ساحل با هم حرف میزدن و سایه داشت تلاش میکرد با گزارش های عروسی و اینا دل ساحلو آروم کنه دلم واسه جفتشون مچاله شد🥺🥺🥺ایرادی نفهمیدم منم😻😻😻😻