هيچ كس نميداند
ولي تو ميداني
هيچ كس نميبيند
ولي تو ميبيني
هيچ كس نميخواند
ولي تو ميخواني
– دايره المعارف رنج را كه بر سلولهاي تنم نگاشته اند…
پ ن: فَرِه: یعنی شان و شوکت، رفعت و شکوه، زیبایی، برازندگی، پرتو، فروغ…
هيچ كس نميداند
ولي تو ميداني
هيچ كس نميبيند
ولي تو ميبيني
هيچ كس نميخواند
ولي تو ميخواني
– دايره المعارف رنج را كه بر سلولهاي تنم نگاشته اند…
پ ن: فَرِه: یعنی شان و شوکت، رفعت و شکوه، زیبایی، برازندگی، پرتو، فروغ…
با خودم لج كردهام؛ ذهنم آبستن داستانها و قصههای بسیار است. دستانم تشنهی قلم زدن و نوشتن واژهها… اما چونان كه بخواهي كودك خواهانِ پفك
چو هستی، خوش باش… چشمهاتو ببند و فرض کن همین الان همین لحظه مُردی… اولش ممکنه فکر کنی: کارهام؟ احتمالا بچه هام؟ شوهرم؟ زنم؟ مادرم؟
فرمیر نقاش این تابلو ( دختری با گوشواره مروارید) که در فقر مرد و در دوران زنده بودنش از هنرش هیچ پولی در نیاورد!
انگار ناگهان تمام آدمهایی که یک عمر ازشان فرار کرده بودم برایم مهم شدهاند. گویی درِ بخشی از وجودم باز شده که تمام سالهای
ساعت هفت و نیم صبح مائده داشت توی آشپزخانه صبحانه عطیه را آماده میکرد که زینب از راه رسید. چادرش را از سر برداشت و
نوشته شروود اندرسون ترجمه هادی مولا پناه. داستان طرح: پسری خاطره روزگاری را تعریف میکند که از شخصیت پدرش رنج میبرد و تجربه ای مشترک
5 پاسخ
🥺🥺🥺❤️❤️❤️
جان دلمممم❤❤❤😘😘🥺
😍😍
دایرةالمعارف رنج را که بر سلول های تنم نگاشته اند😔😔😔😔😔
😍❤