English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دی سگ …!

۱۴۰۱-۰۱-۲۵

دی سگ با دوربین همی گشت دور شهر

کز آدم و انسان ملولم و حیوانم آرزوست!

 

 

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

10 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

روزنوشت‌ها

قلم زدنی با قلم‌زنی…

با خودم لج كرده‌ام؛ ذهنم آبستن داستان‌ها و قصه‌های بسیار است. دستانم تشنه‌ی قلم زدن و نوشتن واژه‌ها… اما چونان كه بخواهي كودك خواهانِ پفك

ادامه مطلب »
روزنوشت‌ها

انگار که نیستی…

چو هستی، خوش باش… چشم‌هاتو ببند و فرض کن همین الان همین لحظه مُردی… اولش ممکنه فکر کنی: کارهام؟ احتمالا بچه هام؟ شوهرم؟ زنم؟ مادرم؟

ادامه مطلب »
روزنوشت‌ها

زمان

کتابی که دارم ترجمه می‌کنم با این جملات شروع می‌شود: “معتقدم سرمایه‌ی اصلی من (که باید از آن مراقبت کنم و حتی پرورشش دهم) ناامنی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

صوتی| جنس سرگردان: سایه

صوتی سایه: ۳۳

    قسمت قبلی متن داستان  قسمت بعدی   پ ن ۱: بازم چند تا سوتی داشتم: به جای اینکه بگم مثل اینکه راجع به

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

کره‌خر مثه خودم بددهنه!

  دخترم می‌خواهد دوچرخه‌سواری یاد بگیرد. امروز قرار است با فرهاد شوهرم و امین برادرم به پارک نزدیک خانه برویم که جدول‌کشی‌های پهنی دارد. امین

ادامه مطلب »
جنس سرگردان: سایه

سایه: قسمت بیستم

  فکر شوهر اول مامی یک لحظه دست از سرم بر نمیداشت. انگار صفحه اول رمانی با عکس قهرمانان داستان شروع شده بود. احساس می‌کردم

ادامه مطلب »