اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیروز

۱۴۰۰-۰۴-۲۹

نوشته آگوتا کریستوف، ترجمه اصغر نوری، انتشارات مروارید، ۱۲۳ صفحه، ۱۳۹۴٫

مجموعه‌ای از چهارده داستان کوتاه که به هم مرتبط‌اند…

  1. فرار
  2. طبیعتاً من نمردم
  3. دروغ
  4. دکتر از من می‌پرسد
  5. فکر می‌کنم
  6. امروز از سر می‌گیرم
  7. پرنده مرده
  8. خیلی کم می‌روم به خانه پل
  9. آن‌ها
  10. خسته‌ام
  11. باران
  12. با دوچرخه برمی‌گردم
  13. مسافران کشتی
  14. دو سال بعد

 

شاید نباید این کتاب رو وقتی میخوندم که وسط نوشتن یه داستان دنباله‌دار دلقک‌بازی‌ام. داستانی که مثل یک بازی کودکانه منو به خودش مشغول کرده. چون حالا حال و هوای من ، شبیه جمله اول داستان فراره:

دیروز، باد آشنایی می‌وزید… بادی که قبلاً به آن برخورده بودم…

پ ن: هرروز که می‌خوانم می‌فهمم که کمتر از روز قبل میدانم… چیزهای بیشتری هست که باید بدانم و برخلاف سال پیش همین موقع که آرزوی مرگ می‌کردم، چون کرونا گرفته بودم، در شیش و بش استعفا از دانشگاه بودم و به تمام رویاهایی فکر میکردم که به کابوس بدل شده بود… (و البته غافل بودم از اینکه در نیمه دوم سال زندگی رخدادهایی پیش پایم خواهد گذاشت که از کرونا، استعفا از دانشگاه و رویاهای آرمان گرایانه دخترکی خام، بسیار فراتر است…)

حالا بعد از گذراندن سالی سخت، ( شاید چون به قول نیچه چیزی که تو رو نکشد، قوی ترت میکند) آرزو می‌کنم آن‌قدر زنده بمانم تا بتوانم تمام آن چیزهایی که دلم می‌خواهد بخوانم…  یا تمام آدمهایی را بشناسم که با خواندن یک جمله یا داستان از آنها  احساس میکنم چقدر به هم نزدیکیم… دلم میخواهد تا بتوانم به‌اندازه تمام ثانیه هایی که زنده بوده ام، زندگی‌های نزیسته را تجربه کنم و به دنیاهای متفاوتی سفر کنم که با دنیای من موازی است یا متقاطع. دلم می‌خواهد صبح تا صبح بخوانم و شبی نباشد که بخوابم… دلم می‌خواهد تا ابد زنده باشم… من باشم و واژه‌ها و کتاب‌ها…حالا دیگر به کابوسهایی که از سر گذرانده ام فکر نمیکنم…

پ ن: اگه خواستید این کتابو بخونید توصیه میکنم با یه آلبوم پیانوی مینمالیستی مثه پیانو دریمزِ کریس اِسنلینگ بخونیدش… تجربه ای مسحور کننده که البته برای من خیلی سخت بود دل کندن از حال و هوای بادی و رویایی و وهم گونه اش… وهمی طرب آلود…

حالا با این حال و هوا میخوام برم ادامه خی خی رو بنویسم…🤪

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

10 پاسخ

  1. ای جااااانم🥺❤❤❤خوشحالم که روزهای سخت تموم شده، خوشحالم که بهشون فکر نمی کنید و خوشحالم که الان آرزوهای خوب برای خودتون دارید❤منم آرزو می کنم عمر طولانی و پر از فرصت داشته باشید😍😍پر از یادگیری و خوندن و خوندن مثل همیشه🤩🤩🙌

  2. خیلی خوبه که با خوندن کتابها این فرصت وجود خواهد داشت که زندگی های نزیسته رو تجربه کنیم👏🏻👏🏻🙌🏻🙌🏻
    منم دلم میخواد هر شبانه روز ۴۸ ساعت باشه تا بتونم خیلی از کارهارو انجام بدم، خیلی از کتاب‌ها را بخونم و زمان بیشتری برای استفاده از فرصت ها داشته باشم..
    خیلییییی مرسی برای آلبوم پیانو🤩🤩🤩😍😍😍حتما با این آلبوم کتابو میخونم💪🏻🤩🤩🤩🙌🏻

    1. البته با پژوهش هم میشه این کارو کرد …بخصوص پژوهشهای کیفی… چه انجامش چه خوندنش😍😍 مرسی که همراهمی میکنه و تک تک نوشته هامو میخونی و وقت میذاری کامنت بنویسی واسم خیلی ارزشمنده😍😍😍

  3. الهي بگردمتون🥺🥺🥺🥺خدانكنه روزي بياد خانم دكتر هميشه خندون و هميشه مهربونم به اين چيزا فك كنه🥺🥺🥺شما اونقدررررر خوش قلب و مهربونين كه خدا به مو برسه وا نميذارتون خانم دكترجونم😍😍🥺😍😍😍🥺😍🥺😍خيلي غصه خوردم اينو خوندم و خيلي هم خوشحال شدم 🧿🧿🧿🧿

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

کتاب‌هایی که خوانده‌ام

مرگ ایوان ایلیچ

مرگ ایوان ایلیچ؛ نوشته لئو تولستوی؛ ترجمه صالح حسینی؛ انتشارات نیلوفر به نظرم هر کسی باید یک بار این داستان رو بخونه. نشر هرمس، قطره،

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

بن بست نویسنده

بن بست نویسنده. نوشته وودی آلن. ترجمه محمدرضا اوزار.نشر بیدگل.  شامل سه داستان ریور ساید درایو؛ با سه شخصیت اصلی : فرد ، جیم و

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

حکایت دختران قوچان

داشتم برای «کارگر» یا به قول مامانم «ندیمه‌ی» شخصیت مامی توی داستان سایه دنبال اسم می‌گشتم که به کتاب حکایت دختران قوچانِ نجم‌آبادی برخوردم. این

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

داستان کوتاه ِ صوتی

و اما ریاضی!

  متن داستان    پ ن ۱: این داستان ماجرای واقعیِ دختری به اسم مریمه که توی کلاس داستان باهاش آشنا شدم. متاسفانه بعد از

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

پس از تاریکی

پس از تاریکی، نوشته هاروکی موراکامی، ترجمه مهدی غبرایی، انتشارات کتاب سرای نیک، ۱۳۸۸، ۱۹۶ صفحه.

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

بیگانه

آلبر کامو، بیگانه ، ترجمه خشایار دیهیمی، نشرماهی، ۱۳۸۶٫

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

قسمت دوم: دنیای داستانها

این روزها همه­ ش خانه‌ام. سه روز در هفته کلاس دارم و الباقی روزها مال خودم است. همیشه همین زندگی را می‌خواستم. ارتباط حداقلی با

ادامه مطلب »