English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

گفتمانهای دانشگاهی راجع به فساد

۱۴۰۰-۰۳-۰۷

از کتاب چشم اندازهای نظری فساد، نوشته خیالت دوگراف؛ پیتر واخنار؛ پتریک فون مارایک؛ ترجمه هانیه هژبرالساداتی و دیگران!!!!؛ نشر آگاه؛ ۱۳۹۴؛ ۳۸۴ صفحه.

(در مورد این کتاب حتما یک داستان رئال مینویسم. ماجرای ترجمه و چاپ این کتاب خودش برای به من وضوح روشن کرد که چرا فساد وجود دارد؟ و من پاسخ آن را در یک جمله ساده میگویم: چون ما آکادمیسیَنها یا دانشگاهیان وجود داریم!! خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل…

 

فکرشو که میکنم میبینم چقدر قصه دارم واسه نوشتن… همیشه توی کلاسهای داستان نویسی خنده ام میگیره وقتی بچه ها واسه پیدا کردن ایده نوشتن زور میزنند و بعضی ها معصومانه به هم توصیه میکنند از خوابهات الهام بگیر… زندگی تمامش قصه است… مسئله اصلی برای من چگونگی روایت کردن و داشتن زمان کافی برای نوشتن این روایته…با یادآوری کل ماجرای این کتاب همینطور زنجیروار موضوعات مختلفیه که داره توی مغزم رژه میره و همونها واسه نوشتن یک رمان مثل جستجوی زمان از دست رفته پروست بسه… یاد ماجرای اون دانشجوی دانشگاهمون افتادم که شوهرش رو کشت و عضو کمیسیون پیشگیری از جرم هم بود…)

ار فصل اول کتاب:

رشته ­های دانشگاهی زیادی وجود دارند که درباره فساد مطالعه می­کنند و منجر به گفتمان­های دانشگاهی مختلفی شده ­اند. هوجز[۱] (۱۹۷۷) دانشجوی مدیریت توسعه، چهار نوع از نظریه­های فساد را از هم تفکیک کرده است: نوع آرمانی وبری[۲]، کارکردگرایی ساختاری[۳]، اقتصاد نهادی[۴] و اکولوژیکی[۵]. بااین‌همه، از زمان نگارش پایان‌نامه هوجز در مورد فساد در هند، گفتمان­های دانشگاهی دیگری در مورد فساد نیز پای به عرصه وجود گذاشته­اند؛ بنابراین، ما بر این چهار نوع نظریه، چشم‌اندازهای نظری نظام، طراحی نهادی[۶]، فرااثبات­گرایی[۷] و جرم­شناختی[۸] را نیز اضافه کرده­ایم. در اینجا این هشت‌چشم­انداز را به اجمال معرفی می­کنیم.

  1. رهیافت نوع آرمانی وبری (نگاه کنید به رابین­اشتاین[۹]، فون ماراویک[۱۰]، فصل ۲) فساد را به‌مثابه فقدان عقلانیت خدمات عمومی در نظر می­گیرد. از منظر طرفداران این رهیافت، فساد مرحله­ای است در مسیر پدرسالاری[۱۱] به‌سوی اقتدار عقلانی قانونی[۱۲] (هوجز ۱۹۷۷: ۵۵-۵۳؛ هوجز ۱۹۸۲:۶۷-۶۵؛ برای مثال نگاه کنید به رابین­اشتاین ۱۹۸۳). در نظام بوروکراتیکِ کاملاً توسعه­نیافته، روزنه­هایی برای انجام اعمال فاسد وجود دارد.
  2. رهیافت کارکردگرایی ساختاری (نگاه کنید به زوارت[۱۳]، فصل ۳) جامعه را به‌مثابه مجموعه­ای از نظام‌های منسجم در نظر می­گیرد که در آن تمام پدیده­های اجتماعی دارای کارکرد هستند؛ بنابراین پژوهشگرانی که از کارکردگرایی ساختاری الهام گرفته­اند از خودشان می­پرسند که فساد چه کارکردی را در یک جامعه معین ایفا می­کند (هوجز ۱۹۷۷: ۵۷-۵۵؛ هوجز ۱۹۸۲: ۶۹-۶۷). برای مثال، زمانی که کارمندان فاسد یک عملی را بین سطوح مرکزی و محلی تسهیل می­کنند، «حق دلالی[۱۴]» یک چنین کارکردی دارد (بلاک­منز[۱۵] ۱۹۸۸؛ کمپل[۱۶] ۱۹۸۹: ۳۳۴؛ هوئیسکمپ[۱۷] ۱۹۹۱، ۱۹۹۵). فساد می­تواند باعث کاهش قوانین خشن و ناروا گردد (مک­فارلین[۱۸] ۱۹۹۶: ۵۹-۵۶) یا حمایت و نفوذی را برای گروه­های اجتماعی که دارای ثروت مادی هستند ولی قدرت سیاسی اندک یا ناچیزی دارند فراهم سازد (واکت[۱۹] ۱۹۹۲: ۶۲). مثال دقیق رهیافت کارکردگرایی ساختاری در مورد فساد را می­توان در نظریه جامعه درخشان[۲۰] فرد ریگز[۲۱] پیدا کرد (ریگز ۱۹۶۴).
  3. طرفداران رهیافت اقتصاد نهادی (نگاه کنید به رز آکرمن، فصل ۴) کارمندان فاسد را بیشینه­ سازان سود عاقلی تصور می­کنند که به‌راحتی سودمندترین راهکار را برمی­گزینند (هوجز ۱۹۷۷: ۶۰-۵۷؛ هوجز ۱۹۸۲: ۷۱-۶۹؛ کلیتگارد ۱۹۹۱؛ لامبسدورف[۲۲] ۲۰۰۷؛ رز آکرمن ۱۹۷۸). رز آکرمن می­گوید از منظر این نوع تحلیل، «در یک مطالعه فساد، فرد می­تواند با مدل­هایی که سلایق و ارزش­ها را مسلم می­پندارد و افراد را به‌مثابه موجوداتی عقلانی که تلاش دارند تا منافع شخصی خود را در جهان منابع کمیاب افزایش دهند پیشرفت قابل‌توجهی بکند» (رز آکرمن ۱۹۷۸: ۴). کار رز آکرمن در مورد علل فساد در داخل سازمان­ها نخستین ایده را در مورد کشف موضوع در اختیار ما قرار می­دهد. نتیجه­گیری او این است که هر ساختار سازمانی در برابر استثمار شدن به‌وسیله کارمندان بی­پروا[۲۳] آسیب­پذیر است اما این ساختارها ازنظر مکان هندسی فساد متغیر هستند (۱۹۹۳: ۸۱۷). رز آکرمن بر این نظر است که ساختار بوروکراسی، قدرت شخصی یک کنشگر و هزینه­های مورد انتظارِ پذیرش رشوه را معین می­کند (۱۹۹۳: ۸۰۳). درنتیجه ظهور اشکال جدید نظام‌های مدیریتی، این سؤال که خطرات بالقوه فساد در نظام‌ها را کجا باید شناسایی کرد با درک بهتری از وضعیت مرتبط است. رهیافت اقتصاد نهادی از نظریه­ های فرعی و جریانات مختلفی همچون نظریه رانت­ خواهی[۲۴] و هزینه تراکنش[۲۵] تشکیل یافته است (برای مثال لامبسدورف ۲۰۰۲a، b).
  4. رهیافت اکولوژیکی شامل ترکیب سطوح کلان، میانی و خرد تحقیق فساد است. شرایط اینوس[۲۶] (بخش ناکافی ولی ضروریِ یک غیرضروری اما کافی[۲۷]) ماکی، نقش مهمی در این رهیافت ایفا می­کند. هابرتز یک مفهوم مشابهی را در رهیافت چندگانه[۲۸] ارائه می­کند (نگاه کنید به هابرتز، فصل ۹).
  5. نظریه نظام، رهیافت نیکلاس لومان (مقایسه شود با برانز[۲۹]، رزباخ[۳۰] ۱۹۹۷) به فساد است (نگاه کنید به هیلر[۳۱]، فصل ۵). جامعه به نظام‌های ارزشی مجزا، خود مرجع[۳۲] و خود ترمیم‌کننده[۳۳] تقسیم می­شود. فساد درنتیجه همپوشانی نظام‌ها اتفاق می­افتد، برای مثال، زمانی که ارزش­هایی از نظام اقتصادی در نظام قانونی یا سیاسی رخنه می­کند (لومان ۱۹۹۵a) به سوءاستفاده از منطق نظام دیگر منجر می­شود (سینلاقیک؛ هیلر ۲۰۰۵: ۶۱).
  6. پیروان رهیافت طرح نهادیِ نظام‌های سیاسی (برای مثال گرینگ، ثاکر[۳۴] ۲۰۰۴؛ جانستون ۲۰۰۵؛ کونیکوا[۳۵]، رز آکرمن ۲۰۰۵؛ مانو[۳۶] ۲۰۰۵) بر این باورند که نهادها باعث شکل­گیری رفتار می­شوند و درنتیجه برخی از نظام‌های سیاسی مستعد فساد هستند (نگاه کنید به پیترز[۳۷]، فصل ۶)[۳۸]. مطالعه رابطه بین نهادهای سیاسی و تنظیمات[۳۹] حاکمیت سیاسی و فساد، بر اثرات متفاوت انواع نظام‌های سیاسی تأکید دارد. مفهوم نظریِ مرکزی، در فرض رقابت سیاسی واقع شده است که بر انتخابات ایده آل به‌عنوان ابزار کافی برای کنترل و پاسخگویی[۴۰] تأکید دارد. چنین چشم­انداز تحلیلی در پی کشف سازوکارهای علّی ناهمخوان[۴۱] همچون باز بودن[۴۲] و شفافیت[۴۳]، رقابت حزبی، قواعد تصمیم­سازی، یا مسائل کنش جمعی است. این چشم­انداز اغلب تلاش دارد تا فساد سیاسی را با کمبود رقابت تبیین کند. آیا دموکراسی­های پارلمانی[۴۴] بیش از دموکراسی­های ریاستی[۴۵] مستعد فساد هستند، یا نظام‌های متمرکز[۴۶] نسبت به نظام­های فدرال[۴۷] به سطوح فساد کمتری منجر می­شوند؟
  7. رهیافت فرا اثبات­ گرایی بر این امر تأکید دارد که فساد چگونه ازنظر اجتماعی برساخته می­شود (دگراف، واگنر[۴۸]، هاندربم[۴۹]، فصل ۷). مایکل جانستون[۵۰] دانشمند علوم سیاسی امریکایی فساد را این­گونه تعریف کرده است: «طبق استانداردهای قانونی یا اجتماعی که نظام نظم عمومی یک جامعه را تشکیل می­دهد، سوءاستفاده از یک نقش یا منبع عمومی برای نفع شخصی» (جانستون ۱۹۹۶: ۳۳۴-۳۳۱). او از ما دعوت می­کند تا بررسی کنیم که چگونه محتوای مفاهیم سوءاستفاده، نقش اجتماعی و نفع شخصی در مکان­ها و زمان­های خاص موردبحث قرار می­گیرد. جانستون به فهم چگونگی نزاع بر سر مرز بین عمومی و خصوصی، سیاست و مدیریت، نهادها و منابع قدرت، دولت و جامعه، منافع خصوصی و جمعی و محدودیت­های اختصاصی توسعه بازار علاقه­مند است، زیرا دقیقاً در طی چنین تضادهایی است که مفاهیمی همچون راستی و فساد معنای خود را به دست می­آورند (جانستون ۱۹۹۶). از منظر چنین رهیافت فرهنگی یا سازه­گرایی، فساد به‌مثابه یک نوع خاصی از روابط اجتماعی خود را نشان می­دهد. معنای اجتماعی فساد باید با ارجاع به وضع اجتماعی آن دریافته شود (سیسنر[۵۱]۲۰۰۱). درنتیجه، معنای انحراف[۵۲] از جامعه­ای به جامعه دیگر و در سراسر تاریخ تغییر می­کند. نه یک فهم جهانی از فساد (خویشاوندگرایی[۵۳] یا انحراف) وجود دارد و نه این پدیده­ها در بُعد شیطانی انسان­ها واقع‌شده‌اند. بلکه آن‌ها مکانیسم ­های اجتماعی را بازنمایی می­کنند تا در بین و داخل گروه ­های خویشاوندی، همبستگی ایجاد کنند (تانزلر[۵۴] ۲۰۰۷). مطابق این فهم، تأکید بر انواع ادراک از فساد، سازه اجتماعی واقعیت را آشکار می­سازد؛ بنابراین تحقیق تجربی بر اهمیت روایت­ها و بحث­ها در فهم چشم ­انداز ذهنی واقعیت تأکید دارد.
  8. کسانی که رهیافت جرم­شناختی را انتخاب کرده­ اند (هاشمن[۵۵]، ون وال[۵۶]، فصل ۸) علاقه­مند به کارمندان فاسد فردی هستند و نظریه­ های جرم­شناختی را بر آن‌ها اعمال می­کنند. دگراف و هابرتز (۲۰۰۸) ده مورد فساد هلندی را مطالعه کرده­اند و به اهمیت آرایش روانی مرتکبان درگیر توجه کرده ­اند. این بررسی نتیجه می­گیرد که کارمندان فاسد در هلند، به خاطر راحت بودن و فراست­ آن‌ها و بالأخص توانایی­شان برای «انجام دادن کارها» اغلب محبوب همکارانشان هستند. معمولاً مردها هستند که جهت­گیری آن‌ها برای حل مسئله و نه ایجاد مشکل، آن‌ها را برای سازمانشان ارزشمند می­سازد. بازهم دقیقاً حالت متعارف و نتیجه-محورِ عمل آن‌ها است که باعث می­شود آن‌ها از خط باریک‌بین رفتار قابل‌تمجید[۵۷] و قابل تأسف[۵۸] عبور کنند.

این کتابِ پیش­رو چنان ساخت‌یافته که به نویسندگان مکاتب مختلف اجازه می­دهد چشم ­اندازهای خاص خود را معرفی کنند. آن‌ها راجع به تعاریف و مدل­های مورداستفاده اشان بحث می­کنند، از مطالعات تجربی مثال می­آورند، روش­های تحقیق خود را توصیف می­کنند (برای مثال، کمّی یا کیفی) و قوت و ضعف ذاتی آن‌ها را ارزیابی می­کنند. درنهایت، نویسندگان بینش‌های تجربی چشم­ اندازها را بررسی می­کنند تا نشان دهند که چه چیزی را به این بحث اضافه کرده­اند: این سؤال که چه چیزی باعث فساد می­شود؟

 

[۱]Hoetjes

[۲]Weberian ideal-typical

[۳] structural functionalist

[۴] institutional economics

[۵] ecological

[۶] institutional design

[۷]postpositivist

[۸] criminological

[۹] Rubinstein

[۱۰] von Maravić

[۱۱]patrimonialism

[۱۲] rationallegal authority

[۱۳]Zwart

[۱۴]brokerage

[۱۵]Blockmans

[۱۶] Campbell

[۱۷]Huiskamp

[۱۸] McFarlane

[۱۹]Waquet

[۲۰] prismatic society

[۲۱] Fred Riggs

[۲۲]Lambsdorff

[۲۳] unscrupulous

[۲۴] rent-seeking

[۲۵] transaction

[۲۶] INUS

[۲۷] Insufficient butNecessary part of an Unnecessary but Sufficient

[۲۸] multi-approach

[۲۹] Brans

[۳۰]Rossbach

[۳۱] Hiller

[۳۲]selfreferential

[۳۳]autopoietic

[۳۴] Thacker

[۳۵]Kunicova

[۳۶]Manow

[۳۷] Peters

[۳۸] برعکس نظریه­های نفع-محور، نظریه ­های نهادی نوین بر تعیین­ شوندگی ترجیحات فردی و کنش در موقعیت­های اجتماعی جمعی تأکید دارند (دی­مگیو، پاول ۱۹۹۱: ۱۱؛ گودین ۱۹۹۶: ۷). رفتار فردی توسط قواعد، نمادها، روزمرگی­ها، هنجارها، متن­ها و قالب­ها شکل می­گیرد (هال، تایلور ۱۹۹۶: ۱۵)؛ بنابراین نهادها باعث می­شوند که رفتار با تخیف ابهام و عدم پیش­بینی در موقعیت­های اجتماعی پیچیده و دینامیک قابل پیش­بینی باشد (مارچ، اولسن ۱۹۸۹: ۲۴-۲۲). کنش­گران از قواعدی تبعیت می­کنند که آن­ها را مشروع در نظر می­گیرند، یعنی، رفتارهایی که توافق مشترکی دربارة آنچه که راست، درست، منطقی و خوب است دارند. جستجوی هویت یا انجام انتظارات و التزاماتی که «در یک نقش واقع شده است» (مارچ، اولسن ۲۰۰۶: ۶۸۹) عنصر محوری در این نظریه است. به جای محاسبة نفع خالص گزینه­ های جای­گزین، هم­نوایی یا منطق تناسب، تصمیمات را تبیین می­کند. نتیجه، احتمال یا ارزش مهم نیست بل­که «معیار تشابه و همخوانی» اهمیت دارد (مارچ، اولسن ۲۰۰۶: ۶۹۰). عمل درست به معنای عمل مطابق با اعمال نهادی یک جمع است. فساد یا انحراف از هنجارها و معیارهای مورد پذیرش زمانی اتفاق می‌افتد که نهادها این کارکرد «حس‌ساز» را ایفا نکنند و در نتیجه باعث ایجاد عدم تعیّن و بی­نظمی شوند؛ نهاد «جمعی» (مارچ، اولسن ۱۹۸۹: ۱۱۸، ۱۳۷) شروع به گسترش خود می­کند تا نفع خالص انتخاب­های جایگزین را بیشینه سازد.

[۳۹]arrangements

[۴۰] accountability

[۴۱] disparate

[۴۲] openness

[۴۳] transparency

[۴۴]parliamentarydemocracies

[۴۵] presidential

[۴۶] unitarysystems

[۴۷] federal systems

[۴۸]Wagenaar

[۴۹]Hoenderboom

[۵۰] Michael Johnston

[۵۱]Sissener

[۵۲] deviancy

[۵۳] nepotism

[۵۴]Tänzler

[۵۵]Huisman

[۵۶]VandeWalle

[۵۷] laudable

[۵۸] lamentable

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

چاپ‌شده‌ها

فریفته‌ی تصادف

سفرت به سلامت… تا چه کسانی با واژه هایت احساس هم‌سویی کنند و از هیاهوی جهان به خلوتت پناه بیاورند… ( لینک کتاب در اپلیکیشن

ادامه مطلب »
چاپ‌شده‌ها

زمیولوژی

خب این بچه مون هم رفت در قسمت چاپ شده ها قرار گرفت… این هم لینک صفحه کتاب در نشر میزان (روی تصویر کلیک کنید)

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

معرفی کتاب

عدالت ترمیمی

کتاب کوچک عدالت ترمیمی، نوشته هوارد زهر، ترجمه حسین غلامی، انتشارات مجد. چاپ اول ۱۳۸۳، ۱۲۰ صفحه.  

ادامه مطلب »
جنس سرگردان: سایه

سایه: قسمت بیست و دوم

  تو می‌دونی؟ ها… مامانم گفته… خب خب… دیگه ساکت آبجیم می‌خواد براتون قصه بگه… اما مامی در عوض برایمان شعر خواند: عشق او باز

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

هستی و زمان

مارتین هایدگر، هستی و زمان، ترجمه سیاوش جمادی، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۶

ادامه مطلب »
جنس سرگردان: سایه

سایه: قسمت بیست و هشتم

    آن‌قدر لای ورق‌های دیوان پروین اعتصامی گم شده بودم که پاک فراموش کرده بودم چرا یواشکی رفته‌ام سر صندوق مامی. آن را ورق

ادامه مطلب »