English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

بهتر است که…!

۱۴۰۰-۱۰-۰۳

“بهتر است آدم انگشت‌شمار طرفدار مشتاق داشته باشد تا انبوهی که فقط از کارش تعریف کنند؛ بهتر است ده‌ها نفر از دل و جان عاشق آدم باشند تا صدها نفر فقط آدم را دوست داشته باشند.”

از کتاب Fooled by Randomness: The Hidden Role of Chance in Life and in the Markets نوشته‌ی Nassim Nicholas Taleb

قبل از اینکه این کتاب رو بخونم همیشه این حرفو می‌زدم. یادمه یه بار اون زمان‌هایی که مثلاً توی دانشکده برای خودم کیا و بیایی داشتم و به ظاهر عاشقانی، دانشجویی که الان خودش شده استاد حق‌التدریس ازم پرسید:

  • چه حسی داره این همه آدم عاشقت باشند؟

بهش گفتم:

  • گول ظاهر این ابراز علاقه‌ها رو نخور؛ عشق واقعی چیزیه که در اثر شناخت و ارتباط نزدیک به وجود میاد؛ عشق واقعی یعنی پذیرفتن تمامیت وجود یه آدمه؛ اینجا عشقی وجود نداره و کسی عاشق کسی نیست؛ اینا همه‌شون مجذوب یه ظاهر یا موقعیت به تصور خودشون جذاب اند، نه واقعیت من؛ خیلی‌هاشون اگه بدونند واقعیتِ من چیه ممکنه تبدیل به دشمنان سینه چاکم بشن… عاشقان واقعی من انگشت‌شمارند و آدم‌هایی که من واقعاً عاشقشون باشم هم انگشت‌شمار… کما اینکه ترجیح می‌دم یک نفر از ته دل عاشقم باشه تا صد نفر فقط بر اساس ظاهر دوسم داشته باشن…

امروز به سبب رخدادی تصادفی دیالوگم با این دانشجو یادم آمد و عجیب‌تر اینکه در تصادفی کاملاً باورنکردنی در حال ترجمه‌ی کتاب نسیم طالب، یک صفحه‌ بعد از به خاطر آوردن این دیالوگ و آه عمیقی از ته دل، به جمله‌ی بالا برخوردم و قیافه‌ام اینطوری بود:👀

این کتابِ رخدادهای تصادفی هم خیلی تصادفی اومد توی زندگی من و یه جاهایی هم خیلی تصادفی یه تلنگرهای تصادفی بهم می‌زنه که از خودم بپرسم:

  • یعنی رخدادهای تصادفی آدما رو به طرز معناداری دنبال می‌کنند؟ (سوالی کاملا برخلاف قصد نسیم طالب از نوشتن این کتاب 😁)

آخه اگه این جمله رو ( طبق برنامه‌ی ترجمه‌هام) دیروز ترجمه کرده بودم، این قدر متحیرم نمی‌کرد که امروز و بعد از اون رخداد تصادفی…

 

پ ن: نقاشی جوونیای بابا… (نقاشی کردن هم برای من یک رخداد تصادفی بود…)

قسمت پیوستگی ابروهاشو صبح قبل از اینکه بدم محمود ببره قاب‌سازی اصلا ح کردم… یه کم کم‌رنگ‌تر شد و یه کمی هم روی برق موهاش بیشتر کار کردم. ولی خب این  عکسو کله‌ی سحر گرفتم…

( اگه یکی پارسال بهم می‌گفت سال دیگه این موقع نوشتن و نقاشی کردن برات جایگزین قرص آرامبخش و سایر ابزارهای فراموش کردن این زندگی شخمی می‌شه باور نمی‌کردم… آخه نوشتن هم با یک رخداد تصادفی تبدیل شد به عادت روزانه‌ی زندگیم که پونزده روز دیگه می‌شه یک‌سال تمام (عنِ زوم کردن روی رخدادهای تصادفی😂🙈💩))

 

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

25 پاسخ

  1. سلام خانم دکتر، بسیار جالب بود اشاره به رخدادهای تصادفی، مثل شرکت در آزمون دکتری دانشگاه آزاد و تصمیم به تحصیل بعد از کپی پانزده ساله،
    یا انتخاب موضوع رساله و …

    1. سلام. بله موافقم. و احتمالا برداشتن رساله با استادی که فقط اذیتتون کرد… واقعا پوزش میخوام که شما و ساناز و یه چند تا دیگه از دانشجوهای خوبم افتادید توی جنگ من با خودم و با دانشگاه و … خیلی سعی کردم روی شما ها تاثیر نذاره اما به قول خودتون سیلی این ماجرا اول از همه به گوش شما ها خورد… 😔😔😔

  2. منم خیلییییییی وقتا میشینم به رخدادهای تصادفی و بدون برنامه ریزی زندگیم فکر میکنم، واقعا مسئله جالب و عجیبیه… آخرم سر درنمیارم که ما و اراده ما تو به وقوع پیوستن یه سری اتفاقات نقش داره یا ما دچار توهمیم که با اراده خودمون داریم مسائل زندگیمونو جهت میدیم… نقاشی پدر هم عالییییییییییی شده🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩😻😻😻😻❤️❤️❤️👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

    1. بعد از خوندن این کتاب فکر کنم خیلی بیشتر ذهنت درگیر شه… من که فقط دارم فکر میکنم رخدادهای زندگیم شانس بوده یا انتخاب خودم؟
      مرسی که هستی😍😍😍

  3. 👍🏼👍🏼👍🏼
    I believe many people like me love you because we can feel and perceive your honesty and bravery in your attitude and your manner…

    Maybe you have to make a distinction between the kind of love towards you:
    Love and adore you for who you are in the society

    And love you for who you are in your private life…

    Still I believe many stu love and adore you : like me and countless students I have heard your name from their mouth
    👍🏼👍🏼👍🏼❤️❤️❤️❤️

    Your drawing is ammmmmmazing!

    I love you for the style of life you have : at least this recent one that i m following…
    👍🏼👍🏼

    For Miss Sajede🧿😅

    1. ای جانم .. 😍😍😍منم شما ها رو دوستون دارم .. ولی خب همونطور که خودت تفکیک کردی دوست داشتنی به سبب روابطی در چهارچوب و دوست داشتنی وحشی و یاغی… شاید منظور من از عشق دوست داشتن نوع دومه … اما بیشتر حرف من این بود که آدمیزاد گاهی از تعداد دوست دارانش متوهم میشه و تصور میکنه ویژگی خاصی در او باعث علاقه دیگران شده … نمونه اش شاخ های به اصطلاح اینستاگرامی که برای لایک و فالور به هر حماقتی دست میزنند و تصور میکنند این ابراز علاقه ها و قلبها واقعیه… من همیشه از درست کردن اون حباب توهم در اطراف ذهنم فرار کرده ام … مرسی که هستی 😍😍😍😍😍

  4. با توجه به صداقت شما در زندگی و رفتارتون، من فکر میکنم همه واقعیتِ شما رو میدونستند، قبول دارم که شناخت ما محدود به کلاسهای دانشگاه میشد ولی همون کافی بود تا بدونیم انسانی صادق، درستکار، خیرخواه، مهربون و باشرافت هستین.
    شما تنها استادی بودین که گفتین: «بچه ها من میدونم هر کدوم از شما برای خودتون، زندگی و مشغله های خودتون رو دارین و بیشترتون کار بیرون دارین و درس و دانشگاه فقط یک بخش از زندگی شماست ولی ازتون میخوام حالا که این راه رو دارین میاین و این مسیر رو انتخاب کردین، مطالعه داشته باشین و از فرصت هاتون استفاده کنید.
    ( من با ادبیات خودم گفتم ولی یه چیزی تو این مایه ها بود😃) اون موقع من با خودم گفتم چقدرررر نگاه شما قشنگه، برعکس همه استادا که میگفتن ما اینجوری درس خوندیم، اونجوری درس خوندیم، شما سعی میکردین همه رو درک کنین. در حالی که با توجه به رتبه ها و معدل های شما کاملا مشخصه که شما از خیلی هاشون پرتلاش تر بودین.
    هیچ وقت از بالا به پایین به کسی نگاه نکردین (لااقل من ندیدم)، به همه احترام گذاشتین، عقاید مخالف رو با احترام گوش میکردین و سعی میکردین پاسخ مناسب بدین. در هر شرایط و موقعیتی ازتون سوال میکردیم، با حوصله و لبخند جواب میدادین و اونقدر کامل و قشنگ و روون توضیح میدادین که در هر سطح علمی بودیم، حالی مون میشد😅
    دلتون میخواست همه دانشجوها موفق باشند، همه شون انسان‌هایی عمیق و باشعورو آگاه باشند که فردا هر پست و مقامی داشتن، درست خدمت کنند.
    اینها حداقل مطالبی بودن که توی دانشگاه به چشم همه میومد و همه میدونستن و به نظر من برای همین همه عاشقتون بودن😍😍😍😍 حداقل کسانی که میشناختم همه از شما با عشق و احترام یاد میکردند. ❤️

    1. ای جان دلم…😍😍😍😍😍 چقدر برام دوس داشتنی بود پیامهای شما این بار… سال گذشته خیلی وقتها به خودم تف و لعنت فرستادم که چرا واسه کار کردن توی دانشگاه دست به خودسانسوری و تظاهر زدم.. الان که این کامنتا رو میخونم خوشحالم که اونقدرا هم در تظاهر کردن موفق نببودم…
      به قول یونگ آدمها هم رو در آینه خودشون تفسیر میکنند… تمام این واژه های قشنگ و شیرین ناشی از خوب بودن و عشق توی وجود خودته ملیحه نازنیم… حضورت برات مغتنم و دوست داشتنیه 😍😍😍😍😍😍 امیدوارم شایسته این عشق و محبت باشم

  5. استاد من مدتيه سايت شما را دنبال مي كنم و داشتان گرگ ميش را هم بتازگي به پايان رسانده ام. اگر خودم را معرفي كنم خاطره خوبي از من در ذهنتان نخواهد آمد چون سر مسائل انتخاب واحد اوايل شما را از خودم رنجاندم و وقتي خواستم با شما دوست شوم رغبتي را كه با ساير دانشجويان در نگاهتان ميديدم نسبت به خودم حساحساس نميكردم. اما با تمام اينها دلم خواست برايتان بنويسم كه من و هم كلاسيهايم در آن دوره ارشد گلبهار ار صميم قلب شما را دوست داشتيم چون در رفتار خود صادق بوديد. اتفاقا بر خلاف سايران شما نه جا نماز آب كشيديد نه تظاهر كرديد. کاملا مشخص بود از گفتار و رفتارتان که زندگی شخصی تان چگونه است و البته این زندگی همیشه برای ما ستودنی بود. چون هميشه هاشق آموختن بوديد . هر بار که وارد اتاقتات در گروه شدیم و تنها بودید در حال مطالعه کتابی بودید. باور کنید ما عادت نداشتیم و نداریم استاد معظممان را در حال مطالعه ببینیم. وقتی امتحان میگرفتید کتاب صوتی گوش میدادید. و این برای همه ما جالب بود که چقدر عاشق خواندن اید. به نظر من هر چه یاد می گرفتید با اشتیاق به ما ياد میدادید. من چهار كلاس در دوره کارشناسی ارشد با شما گذراندم و حتي يك جمله در اين كلاسها تكراري نگفتيد . نزديك به پنجاه جلد كتاب لا به لاي تدريستان معرفي كرديد، به جز هفت كتابي كه در طول آن تومها و براي آن چهار درس بايد ياد مي گرفتيم همه ما ميدانستيم شما براي آموزش دادن آن خجم ار مطالب بايد خيلي مطالعه كنيد و خيلي زحمت بكشيد و خيلي هم سخاوتمند باشيد كه همه را در اختيار ما قرار دهيد. همیشه پشت سرتان میگفتیم که کاش میتوانستیم مثل شما باشیم. این قدر بخوانیم . با وجود اينكه با تنش با شما آشنا شدم اما به چشمم ديدم كه دلخوريتان را روي نمره ام اعمال نكرديد. فقط صميميتي كه با دانشجوهاي ديگر داشتيد با من نداشتيد. شايد هم اين برداشت من بود. به هر حال ميخواستم بدانيد براي همه ما شما شخصيتي متفاوت از بسياري از استيد داشتيد و جز مهر و محبت و ادب از شما نديديم. كاش فرصتي پيدا مي كردم تا اولين برخوردمان را اصلاح كنم . وقتی همکلاسی هایم از درد و دلهایشان با شما برایم میگفتند و اینکه چقدر دلسوزانه وقت گذاشته اید و راهنمایی شان کرده اید، داستان زندگی دویست صفحه ای یکی از همکلاسی ها را خوانده و برایش پنجاه صفحه مطلب نوشته بودید دلم میگرفت که چرا این طور شد و نتوانستم مثل بقیه به شما نزدیک شوم. هر جا که هستید و هر کاری که میکنید امیدوارم بانشاط باشید همانطور که به ما درس میدادید. هر چند از نوشته هایتان میفهمم که دچار اندوهی فراوان هستید اما من و خیلی از هم کلاسیهایمان همیشه باور داشتیم اگر همه اساتید یا بیشتر اساتید مثل شما بودند قطعا دانشجوها هم جور دیگری زندگی میکردند و جور دیگری رفتار میکردند. باز هم اگر از روی ایمیلم من را شناختید بابت برخورد اولمان از شما عذر میخواهم. با آرزوی موفقیت روزافزون برای شما

    1. عزیزدلم…. 😍😍😍نتونستم دقیقا از روی ایمیلت به خاطر بیارم که سر چه ماجرایی ازت رنجیدم و یا کدوم فاطمه نازنین هستی… از پیام پر مهرت ممنونم و واقعا متاسفم که نتونستم باهات رفتار صمیمانه برقرار کنم… متاسفانه اون روزها کلا حال روحی درونی خوبی نداشتم… معمولا این رخدادها رو از توی ذهنم شیفت دیلیت میکنم و سعی میکنم بار سنگین خاطرات بد رو با خودم حمل نکنم… ( اون دوره ارشد گلبهار رو که درسهای زیادی با من گذروندند رو خوب یادمه : اگه اشتباه نکنم جرم شناسی جامعه شناسی جنایی روش تحقیق و متون حقوقی و حتی فکر کنم یک واحد جزای عمومی ۱ و همیشه هم از اون کلاس به عنوان یکی از بهترین دوره ها و کلاسهای دانشگاه یاد میکنم. بخصوص آقای روحانیان رو یادمه که خیلی زرنگ بود. یا دختری که زندگینامه ش رو برام نوشت؛ اون هم اسمش فاطمه بود… اما هر چی تلاش میکنم تو رو یادم نمیاد… باز هم بابت پیامت و وقتی که واسه نوشتنش گذاشتی ازت ممنونم و قول میدم که ذره ای ناراحتی و رنجش توی وجودم باقی نمونده باشه… مشکل من بود که نباید پستی رو قبول میکردم که واسه انجامش صبر و حوصله کافی نداشتم… تو هم من رو ببخش و برات آرزوی سلامتی و شادی دارم نازنیم. امیدوارم از امروز رابطهی دوستانه ای با هم شروع کنیم. خوشحال میشم کامنتها و نظراتت رو بخونم. 😍😍😍😍

  6. جانم دکتر جونم منمبا آقای امیر حسین، ملیحه جون و خانم فاطمه موافقم؛مهترین تفاوت شما صداقت در رفتارتون بود و هست 🧿🧿🧿😍😍😍زندگی توی ایران شاید یه چیزایی رو به آدم تحمیل کنه که آدم مجبور بشه راجع بهش سکوت کنه یا سعی کنه به روی خودش نیاره؛ ولی شما آدمی نبودید که ما ندونیم کی هستید. اتفاقا بر خلاف اون آقای استاد محترمی که کلاس رو تعطیل میکرد بره نماز بخونه بعد دخترا رو دعوت میکرد به دفترش و آدم شاخ می آورد از چیزی که میدید 🥺🥺😕😕😔😔 به من گفتید توی کامنتام اینقدر قربون صداتون نرم و ازتون تعریف نکنم. ولی خب تعریفی هستید دیگه … 😍😍😍😍😍🧿🧿🧿 به نظر منم باید بین دو تا عشق تفکیک کنید. عشق آقای دکتر و خانواده تون به خودتون و عشق من و آدمهای مثل من و ملیحه جون و سارا جون و ساناز جون و آقای امیرحسین و بقیه که با دل و جون هر جا که باشید و هر کاری بکنید پیگیر حال و احوالتون هستیم و خواهیم بود… پس اینطوری شاید صدها نفر عاشقتون باشند اما مدل عشقش فرق کنه. ولی منظورتونو باز هم میفهمم. شما میتونستید این مطالب روی اینستاگرام اصلیتون بذارید. میتونستید مثل خیلیا توی فضاهای محبوب تر فعالت کنید. اما همین گوشه نشینی نشون از صداقتتون در گفتار و رفتارتون داره …. ولش قول دادم تعریف نکنم… کسی که شما رو میشناسه میدونه . کسی هم نمیشناسه مهم نیست….

    نقاشی تون عالی شده 😍😍😍😍😍😍🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿

    سالگرد ازدواجتون هم مبارک… امروز خیلی بهتون زنگ زدم تبریک بگم ولی در دسترس نبودید… یادم مونده چون با روز تولد رویا یکی بود. آخرین جلسه کلاسمون اومدیم ازتون اجازه بگیریم که زودتر بریم شما گفتین که خودتون هم میخواید زودی کلاسو تعطیل کنید که برید خونه چون سالگرد ازدواجتونه…. برای شما و آقای دکتر آرزوی عشق میکنم و سلامتی و شادی و آرامش. چون میدونم بقیه چیزا براتون مهم نیست. ایشالا که صد و بیست سالعمر باعزت و عاشقانه کنار هم بکنید 🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

    1. ای جان دلم که این قدر مهربونی…😍😍😍😍 ای جان دلم که سالگرد ازدواج ما یادت بود وروجک بلا… ببخشید مشغول ترجمه بودم تمام روز… و از طرف من حتما به رویای نازنینم تبریک بگو… برای هر دوتون آرزوی بهترین ها رو دارم مهربون گلم … 😍😍😍😍 برای خودت هم آرزو میکنم در زمان مناسب هم-روح و هم-نفس واقعیت رو پیدا کنی 😍😍😍😍

  7. من هم با ملیحه جون موافقم، خود واقعی و صاف و یک‌رنگ بودنتون شما رو از بقیه متمایز کرده که من تو همون اولین برخورد این تفاوت رو حس کردم چون شفاف بودید😍😍😍حسی که ازتون می‌گرفتم همیشه مثبت بود و هزار اخلاق و رفتار صادق داشتید که نیازی نبود کسی شما رو از نزدیک بشناسه تا عاشقتون باشه و با شناخت دقیق‌تر و از نزدیک‌تر دایره‌ی عشقش گسترده‌تر میشد😍😍😍😍😍 .. تو زمانی که چهره‌ها همه از نقاب پوشیده شده بود، شما جسارت خود بودن داشتید و همین بس که مجذوب شما بشیم 😍😍😍😍😻😻😻😻 حالا دیگه خودتون مهربوووونی و تواضعتون و با این همه کمالات و ویژگی‌های اخلاقی خوب و عالی و (که در واقع تو جامعه‌ی الان مرده رو😕) بهش اضافه کنید ببینید چی میشه😍😍😍🤩🤩🤩❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    اما متوجه کلامتون هستم🤦
    نگاشی خیلی دقیق و زنده‌اس😍😍😍😍😍👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
    رخدادهای تصادفی به فکر فرو بردم🤔🤔🤔🤔

    1. ای جان دلم … 😍😍😍بگردم تک تکتونو … و همونطور که برای آقای مهدی نوشتم ببخشید که شما طفلی ها و دفاعتون با اون مشکلات و سنگ اندازی ها پیش رفت… بخصوص من بر خلاف میلم باعث آزار تو و ساناز و آقای مهدی شدم… 😔😔

      اما خب هنوز و همچنان ( به قول ساناز) باور دارم که دانشگاه اگر چه آغاز دوستی ما بود باعث پایان این دوستی نخواهد شد😍😍😍😍
      مرسی که هستی و وقت میذاری😍😍

  8. چه خوب شد، قسمت جدید نداشتیم و من کامنتها رو کامل خوندم و متوجه شدم که دیروز سالگرد ازدواج تون بوده 😍😍😍😍 تبریک میگم 🎉🎉🎉🎉🎉
    پس غیبت تون موجه هستش😉 آرزو میکنم در لحظه لحظه‌ی زندگی تون عشق جاری باشه و همیشه در کنار آقای دکتر زندگی لبریز از شادی و سلامتی و عشق داشته باشید❤️❤️❤️❤️
    ممنون از ساجده جان بابت این یادآوری قشنگ😘😘😘😘

      1. زبونم از شوق بند اومده😍😍😍امیدوارم لایق عشق صمیمی شما باشم❤️❤️❤️❤️
        ذوق ذوق ذوق💕💕💕💕 عشق عشق عشق😘😘😘😘😘 منم که همیشه گفتم عاشقتونم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

  9. خانم دكتر جونم خوبين؟ ايميل هم جواب نميدين…🥺🥺ايشالا كه سرتون به خوشي و شادي گرمه و سايه هم مينويسين🧿😘😍🙊😍🤣

  10. سالگرد ازدواجتون مبارک باشه❤️❤️❤️❤️ همیشه در کنار آقای دکتر سلامت و شاد باشید و از لحظه لحظه زندگی در کنار هم مثل همیشه نهایت لذت و ببرید و خوشحالم که تو زندگیتون عشق همیشه راهگشا بوده😍😍😍😍❤️❤️❤️

  11. اصلا اینجوری نگید هیچ آزاری از سمت شما وجود نداشت به هیچچچچچچ وجه😘😘😘😘❤️❤️❤️
    اما خب قطعا بعد از دفاع حرف‌هامو خواهم زد دوباره و بیشتر به کسانی که سنگ انداختند همون‌طور که تا الان گفتم…چون اجازه ندادن آخرشو خوب و اونطور که دلم می‌خواد تموم کنم چیزی که خیلی برام اهمیت داشت و داره💔💔
    و اما از شما ممنونم که تحت هر شرایطی کنارم بودید و حمایتم کردید، دلگرمی دادید😘😘😘😍😍😍کنار شما خیلی چیزها یاد گرفتم و خواهم گرفت که فقط بخشی از اون به درس مربوط بود و هست❤️❤️❤️❤️❤️ و خوشحالم که دوستی ما محدود به دانشگاه نمیشه و این بهترین اتفاقههه🤩🤩🤩🤩🤩❤️❤️عزیزترین😘😍😘😍😘

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

تولد دوباره؟

آدم‌ها فکر می‌کنند؛ اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می‌کنند. شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه‌چیز

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

سایه‌ی من!

… فقط می‌ترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم، زیر در طی تجربیات زندگی به این مطلب بر خوردم که چه ورطه‌ی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

کتاب‌هایی که خوانده‌ام

بزرگراه، شلوغ، دل‌شوره

پویان مقدسی، مجموعه داستان بزرگراه، شلوغ، دل‌شوره، انتشارات مروارید، ۱۳۹۲، ۱۴۶ صفحه. (با تنظیمات فیدیبوی من ۹۰ صفحه) مشتمل بر ۱۴ تا داستان که من

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

راشومون در میان تارعنکبوت

جلوی «معبد راشومون» در میان سه مرد ایستاده‌ام. هیزم‌شکن که شروع به حرف زدن می‌کند دنبالش می‌کنم تا وسط جنگل. همان‌جایی که به جسد آغشته

ادامه مطلب »