English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

شب

۱۴۰۰-۰۸-۰۸

تو گریستی به‌خاطر شب

شب فرا رسید

اکنون در تاریکی گریه کن.

 

ساموئل بکت

از پیش در آمدِ کتابِ آخر بازی ( نمایشنامه) : بازی در یک پرده، ترجمه‌ی عطاءلله نوریان، نشر قطره، ۱۳۹۰، ۸۶ صفحه.

 

دو سه صفحه بعدش یه شعر با ترجمه محمود کیانوش از تی اس الیوت نوشته که چند خط اولشو دوست دارم:

 

ماانسان‌هایی تهی هستیم

انسان‌های پوشالین

تکیه به هم داریم

کلاه‌خودهای انباشته با کاهِ افسوس

صداهای خشکیده ما

هنگامی که با هم پچ‌پچه می‌کنیم

آرام و بی‌معناست…

پ ن: از این نمایشنامه‌ی بکت چند تا ترجمه هست که من دارم دونه‌دونه همه رو می‌خونم. علت این کارم هم کشف کردم. من از کارهای تکراری فراری‌ام. شاید یه جور واکنش یا نبرد مذبوحانه با تکراری بودن زندگیه نمی‌دونم. ولی اگر قرار باشه کاری رو چند بار انجام بدم حتماً دفعه‌ی دومش باید با دفعه‌ی اولش فرق داشته باشد – صرف‌نظر از حرف هراکلیتوس یا ملاصدرا که هیچ‌گاه نمی‌شود دوبار در یک رودخانه شنا کرد یا از آن عبور کرد، چون بار دوم دیگر نه فرد آن آدم قبلی است نه رودخانه آن رودخانه‌ی پیشین- جالب که علت این کارمو موقع خوندن همین نمایشنامه کشف کردم که زندگی انسان مدرن رو به سخره می‌گیره:

تکرار و روزمرگی و پوچی و هیچ،

در زمان و مکانی نامعلوم، در فضایی خاکستری،

در اتاقی با دو پنجره …

انسانی که از یک روزن به دنیا می‌آید و از روزن دیگر از دنیا می‌رود. انسانی که نمی‌داند از کجا آمده و به کجا می‌رود…

انسانی میحط شده در تاریکی و نور و تکرار… 

نشر چشمه همین نمایشنامه رو با ترجمه‌ی مهدی نوید، تحت عنوان دست آخر (سال ۱۳۹۵) چاپ کرده که حدود ۲۵۰ صفحه است، بعد از نمایشنامه یک چیزی حدود ۲۰۰ صفحه حواشی و تعلیقات

 و زندگینامه‌ی بکت رو به کتاب اضافه کرده که به نظرم خوندنش مفیده…

توی شناسه‌ی همین کتاب یادداشتی اومده که اولین بار این نمایشنامه رو نادر کامیاب سال ۱۳۷۹ در نشر پونه به چاپ رسونده که بعدش می‌رم پیداش می‌کنم و می‌خونم و اگه شد اینجا یه پی‌نوشت دیگه می‍ذارم که در مجموع کدوم یکی بهتر بود( گرچه از این کار متنفرم… هر کسی از ظن خود شد یار من… به‌نظرم هر کسی باید از ظن خودش دنیا رو درک کنه و به طریق غیرِاولی نمایشنامه‌ی بکت یا هر اثر دیگه‌ای رو، پینوشت گذاشتنی شاید از باب بیان تجربه و بیان حس و به اشتراک گذاشتن نه از باب توصیه و کوفت و زهرمار – از فالو کردن و فالور بودن همون اندازه بدم میاد که از فالو شدن : اما خب وقتی آدم بخش عمده‌ی زندگی آگاهانه‌اشو به معلمی می‌گذرونه یه کم وهم خویشتن-گهی-بودگی برش می‌داره و درس دادن عادتش می‌شه غافل از این‌که چقدر درس‌ها هست توی آزمون زندگی که یا پاس نکرده یا ناپلئونی قبول شده یا هنوز وقت برداشتن واحدش نرسیده: ضمن ادای احترام به تمام معلمان و اساتید گرامی دربارهی خودم حرف می‌زنم ).

پ ن ۱: ادامه‌ی نگاشی؛

 

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

7 پاسخ

  1. اتفاقا شما درس هایی که به آدما دادین هیچ کدوم تزریق طرز فکر خودتون یا تکرار یه مسئله نبوده شما همیشه در خلال همه درس هاتون اینو به شاگرداتون یاد دادین که هیچ تضمینی نیست یه فکر یا راه یا نظریه درست مطلق باشه و هر کسی باید فقط سعی کنه دریچه نگاهش رو باز تر کنه و از دگماتیسم دوری کنه و هر مسئله ای رو با لنز های مختلف نگاه کنه… پسسسس حداقل شما یکی رو (منظورم از جمع معلم ها هست)وهم خویشتن فلان بودن اصلاااااا برنداشته… اصلااااااا ❤❤❤

  2. Wow.., you draw well
    such a progress in a short time

    👍🏼👍🏼👍🏼👍🏼

    I like to read the play
    seems facsinating

    I also am totally agree with Miss Sanaz

    You thought us how to think

    Not
    ❤️ What we have to think

  3. به به بازم نمایشنامه😍😍😍خیلی نمایشنامه دوست می‌دارم🙈🙈🙈مرررسی که بهمون معرفی می‌کنید❤❤❤ نقاشی هم که هر چی جلوتر می‌ریم عالی‌تر می‌شه😻😻😻😻❤❤❤مثلا وقتی فکر می‌کنم بخوام نقاشی و یاد بگیرم یه زمان طولانی براش در نظر گرفتم که به ایده‌آلم برسم مثلا در حد نقاشی‌هایی که شما می‌کشید، تو چند ماه اینطوری نقاشی کشیدن اینطور حرفه‌ای فقط از خود شما برمیاد و تمام👏🏻👏🏻👏🏻👌🏻👌🏻👌🏻😍😍😍😍
    قطعا که شما همیشه پی‌نوشت‌هاتون بیان تجربه بوده و به اشتراک گذاشتنش که به نظرم خیلی هم خوبه، و نه توصیه و از این حرفا…هر‌کسی شما رو بشناسه میدونه که اصلا اهل این حرفا نیستید😍😍😍😍❤❤❤من که خیلی موافقم با به اشتراک گذاشتن تجربیاتتون چون خیلی ازشون یاد می‌گیرم

    1. عزیزدلمممم… مرسی که مهربونی… 😍😍😍راستی سارا جون تریستام شندی رو خوندی؟ اگه نخوندی از شنبه یا جمعه هفته بعد شروع کنیم. من تا آخر هفته پروژه دارم که باید تحویل بدم، بعدش…. اگر هم خوندی که باز من بخونم و با هم نقدش کنیم ینجا هم بذاریم نتیجه رو ….(بی حرف پیش!!)

      1. 😍😍😍😍😘😘
        نه من شروعش نکردم، فقط باید با شما شروع می‌کردم و با شما تموم، برای همین منتظر بودم هر‌وقت شما فرصت و آمادگیشو داشتید با هم بخونیم😍😍 عالیه من با جمعه و شنبه هردوش موافقم استارتشو بزنیم😍😍❤❤❤💃

  4. چقدر خوب مينويسين😍😍دلم براي فكراي تو سرتون تنگ شده بود😍😍😍
    قربونتون بشم كه دارين خوب ميشن😍😍

    با ساناز جون موافقم … ايميل ميزنم براتون چون گفتين اينجا خيلي قربون صدقتون نرم😍🤣😍😍🧿🧿🧿🧿

    فقط ميتونم بگم شما شبيه هيچ معلمي نبودين 😍😍🧿🧿🧿🧿
    و معلمترين معلم بودين😍😍🧿🧿🧿🧿

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

تولد دوباره؟

آدم‌ها فکر می‌کنند؛ اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می‌کنند. شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه‌چیز

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

سایه‌ی من!

… فقط می‌ترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم، زیر در طی تجربیات زندگی به این مطلب بر خوردم که چه ورطه‌ی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

داستان کوتاه

زخم

  لعنت بر این فیلم که احتمالاً باعث می‌شود دیگر نتوانم سفری به آن شیرینی را تجربه کنم. من فکر می‌کردم درخت‌ها و گیاهان بی‌آزارترین

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

بخش چهارم هنر داستان‌نویسی

هنر داستان‌نویسی: با نمونه‌هایی از متن‌های کلاسیک و مدرن؛ نوشته دیوید لاج، ترجمه رضا رضایی، نشر نی، ۱۳۹۷٫ یادآوری: برای فهم بهتر مطالب کتاب ضروری

ادامه مطلب »
نقد

پس از تاریکی

  پس از تاریکی، نوشته هاروکی موراکامی، ترجمه مهدی غبرایی، انتشارات کتاب سرای نیک، ۱۳۸۸، ۱۹۶ صفحه. داستان طرح: دختری نوزده ساله به نام مری آسایی،یک

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

بخش دوم هنر داستان‌نویسی

هنر داستان‌نویسی: با نمونه‌هایی از متن‌های کلاسیک و مدرن؛ نوشته دیوید لاج، ترجمه رضا رضایی، نشر نی، ۱۳۹۷٫ یادآوری: برای فهم بهتر مطالب کتاب ضروری

ادامه مطلب »