هر چه بیشتر به خاطر بیاوری به مردن نزدیکتر میشوی…
تقلای یادآوری گذشته مثل هر ناکامی دیگری به این میماند که تلاش کنی کورمالکورمال بر معنای وجود چنگ بیندازی… در هر دو مورد انگار کودکی هستی با یک توپ بسکتبال: دستهایت مدام میلغزد…!
از کتابِ اگر حافظه یاری کند، جوزف برودسکی: چهار جستار از زبان و خاطره در سالهای تبعید، مترجم طهورا آیتی، نشر اطراف، ۱۳۹۸، ۱۷۵ صفحه.
پ ن: جوزف برودسکی هنوز ۲۴ ساله نشده بود که به اتهام «انگل اجتماع» در دادگاه مقابل قاضی ایستاد و به این سؤال که چه کسی شما را در ردیف شاعران قرار داده؟ اینگونه پاسخ داد: چه کسی من را در ردیف انسانها قرار داده؟
پیشتر در سال ۱۹۶۳ روزنامهای در لنینگراد اشعار او را ضد شوروی خوانده بود و همین کافی بود تا دستنوشتههایش را ضبط و از او بازجویی کنند؛ دو بار او را به بیمارستان روانی بفرستند و نهایتاً دستگیرش کنند، به جرم «طفیلی بودن» به پنج سال کار اجباری در اردوگاههای گولاک محکوم شد …
اتهامها و جرایم عالی بوده اون زمان؛ گرچه مشابهشو داریم الان هم …!
12 پاسخ
چه اتهامات مسخره ای!!! انگل اجتماع، طفیلی بودن!!! دولتمردان هر چیزی که به مذاق خودشون خودش خوش نیاد، جرم انگاری میکنند و کار به درست و غلط بودنش ندارن!!!!
هومممم… اتهامات اون دوران در آلمان و شوروی برای بسیاری از مردم جهان طنز تلخ یا تراژدیه برای ما تجربه ای به شکل متفاوت …
چه دنیای مسخره و عنی 💩
چه سیاستمدارن و دولتمداران عن تری
🤦🏽♀️🤦🏽♀️🤦🏽♀️
یه جا چند روز پیش خوندم که
«تنها سعادت بشر در این است که اصلا متولد نشود»
چه به دلم نشست این جمله چقدر احساس کردم بچه های به دنیا نیامده من چه افتخاری به من کردن 😎
اوهومممم…. اینو دیدم اتفاقا که واست اونو استوری کردم… ولی جمله ات درست یادم نبود… اینکه بهمون افتخار میکردن خیلی بهتر بود 🤣🤣🤣
👍🏼👍🏼
🧡🧡
خيلي خوب بود. ذقيقا الان هم عناوين مسخره تر با محتواي بي مزه تر…
جستار يعني چي خانوم دكتر؟ من دقيقا فرقشو با مقاله نميفهمم… اينم بهم يه جزوه بدين مثه ژانرها برم ياد بگيرم😍😍😍😍😍قسمت جديد نداريم؟ 🙈🙈🙈🙈🙈🙈منتظر باشيم يا صابون نزنيم به دلمون؟
یه جا خوندم فکر کنم توی همین کتاب برودسکی آره اول همون گفته بود جستار ژانر بازیگوشیه یعنی الان من باید مراقب تعریفم باشم …بخصوص اصلا وارد انواع جستار نمیشم … فقط اینکه مثه مقاله علمی مجبور نیستی رفرنس بدی، مجبور نیستی لحن خاصی رو رعایت کنی. میتونی هر چه دل تنگت میخواهد بگوید. من خودم جستار روایی رو خیلی دوست دارم چون دست و بالت خیلی بازه … میتونی حتی توش از داستان استفاده کنی و طنز و یه جوری که مخاطب رو با خودت همراه کنی… جزوه واسه جستار ندارم و راستش خودم این قدر که توی ژانر یا نظریه های ادبی و اینا متمرکز شدم و کتاب خوندم واسه جستار چیز زیادی نمیدونم… میگردم واست برات ایمیل میکنم … و نمیدونم در عین اینکه توی فضای عجیب غریب داستان زندگی میکنم الان چند روزه اما انگار مثه مخدر و افیون منو کشونده توی خودش… واقعا دلم میخواست چیزایی که توی برنشین میبینم که البته الان چند روزه بهم گیر داده اسمشو بذارم «مردها گریه میکنند»…. (داستان بهم گیر داده) شما ها بتونید تصویری ببینید. احتمالا مشکل در رابطه ذهن و زبان و کیبوردمه …. چون تقریبا هر سه خط داستان که در هم قراره گره بخورند توی ذهنم شکل گرفته اند… ولی روی کاغذ که میخواد بیاد مثه بوراک بازیشون میگیره … و همه اینا واسه اینکه ببخشید که قسمت جدید هم که میاد چغک طوریه 🤣🤣هر چند قراره تمرین «ببخشید نگفتن» کنم… به نظر خودم تمرین اسهول بازیه … ولی ظاهرا از دید روانشناسی تمرین عزت نفسه …
مرسي خيلي خوب توضيح دادين. 😍😍😍😍پس حرفاي قلمبه سلمبه هم كه اينجا نوشتين همشون جستارند؟
به نظر من شما لازم دارين اين تمرينو. با عرض پوزش🙈🙈🙈و زودي مياد رو كاغذ نگران نباشين
حالتونم اكي نبوده. حق دارين😍😍😍🧿🧿🧿🥺🥺🥺آرزو مي كنم دوباره حس و حالتون بشه مثه روزاي خي خي😍😍😍😍😍😍
فدای شما … نه اونقدرا جستار نیستند… بیشتر تف اند در ماهیتابه کیبورد… فدای تو بشه مرسی از آرزوی خوبت😍😍😍
اين داستان ادامه داره…
yep….