جمهوری وجدان، شیموس هینی، مجموعه شعر، انتشارات سولار، ۱۳۹۴، ۱۴۴ صفحه.
از شعرِ از هر چه میگویی چیزی نگو
من دارم اینها را مینویسم
پس از مواجهه با روزنامه نگار انگلیسی
در جستجوی چشماندازهای اشیای ایرلندی زمستان برمیگردم
به بخشهایی که از خبرهای بد دیگر خبری نیست
آنجا ارباب رسانهها و نوازندگان
هوا را استنشاق میکنند و اشاره میکنند
آنجا لنزها ضبط کنندگان و سربهای پیچیده زوم میکنند
هتلها را آلوده میکنند
زمانها خارج از دسترساند
اما من تااندازهای به دانههای تسبیح تکیهدارم
همچنان که به یادداشتهای کوتاه و تحلیلهای سیاستمداران و روزنامهنگاران
آنان که نبردهای درازمدت گاز را قلمفرسایی کردهاند
و اعتراض میکنند به مواد منفجره و کشنده
آنان که بر نبضهای خود پا میفشارند به آتش به پا کردن، عقبنشینی و شکست، بال موقتی، دوگانگی و نفرت دائمی
حتی من اینجا زندگی میکنم
من نیز اینجا زندگی میکنم
آواز سر میدهم
ماهرانه با زبان تربیتشده و همسایگان باادب
بر سیمهای بلند اولین گزارشهای بیسیم
مکیدن طعن مصنوعی
مزههای سنگی
این پاسخهای دندانشکن پیچیده کهنه و تحریم شده
آه شرمآور است
بهراستی موافقم
کجا به پایان خواهد رسید؟
اسفناک تر میشود
آنها قاتلاند
بازداشت
قابلدرک
صدای نزار به سرفه افتاده است
مذهب هرگز اینجا یادآوری نمیشود
تو آنان را از روی چشمهایشان میشناسی و زبانت را نگه میداری
اینطرف بهاندازه سمت دیگر تأسفآور نیست
هرگز بدتر نیست
مسیح، زمان آن است که چند قطره کوچک فروچکد
برای بستن موج خطرناکی به دنبال شیموس است
حتی برای تمام این هنر و تجارت بیتحرک
من ناتوان ام
مشهور به کمحرف شمالی
اختناق سخت جایگاه
و زمانها؛ آری
آهنگ وی سیکس میخوانم
آنجا تو باید نجاتیافته باشی
تنها نجات مییابی
و هرچه میگویی، چیزی نمیگویی
نشانههای دود، قیلوقالاند که با ما مقایسه شدند
مانورهایی برای یافتن نام و مدرسه
تبعیضهای حیله گرانه با آدرسها
با سرسختی اعتراضی به قانون …
رؤیای دهشتناکی بدون صدا
زندگی پیش از تمرگ هست آیا؟
… ما دوباره سرنوشت کوچکمان را در آغوش میگیریم
2 پاسخ
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
😍😍