English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

عوام ­گرایی­ کیفری: مقدمه

۱۴۰۰-۰۳-۱۲

روزنامه گاردین[۱] در یکی از سرمقاله­ های خود در نوامبر سال ۲۰۰۱[۲] نوشت، رییس کل محکمه استیناف انگلستان، رییس سازمان بازرسی زندان­ها و مدیر کل زندان­های این کشور، همگی از رشد جمعیت زندان­ها اظهار نارضایتی کرده­ اند. با این وجود، واکنش مذکور ضعیف بود و بنابر سنت هر دو حزب اصلی این کشور گرفتار عوام ­گرایی­ کیفری[۳] شده­اند. مدت کوتاهی پس از آن، همین روزنامه گزارش کرد که [وزیر کشور] از ترس ضعیف قلمداد شدن در اجرای راهبرد نظم و قانون[۴]، به عوام ­گرایی­ کیفری توسل جسته و در شرایطی که زندان­های کشور بیش از ظرفیت مجاز زندانی دارند، درصدد سخت­ تر کردن شرایط برای مجرمان است.[۵] روزنامه اسکاتزمن نیز در سال ۲۰۰۵[۶] گزارش کرد که جوان متفکرِ سال اسکاتلند[۷] به اصلاحات کیفری علاقه­مند است. این جوان در مراسم دریافت جایزه خود اعلام نمود که قاعدتا برنده این جایزه باید طرفدار ایده سخت­گیری بر جرم باشد، در حالی که به عقیده من اصلاحات فوری در رابطه با این عوام­ گرایی کیفری ضروری است.

در آن سر دنیا نیز روزنامه اَدلایت ریویو[۸] در سال ۲۰۰۴ نوشت[۹]، دولت کارگر[۱۰] در استرالیای جنوبی با اتخاذ سیاست تهاجمیِ طولانی­تر کردن مجازات­ها، عوام­ گرایی­ کیفری را با رضایت کامل پذیرفته ­است. در همین راستا یکی از نخست وزیران سابق استرالیای غربی با نوشتن مطلبی در روزنامه صبحِ سیدنی هرالد[۱۱] گلایه کرده که بسیاری از سیاستمداران به اتخاذ تدابیر پرهزینه و بی‌فایده اغوا شده­اند که نشان از عوام­ گرایی کیفری دارد. این افراد بیش از آن­ که سیاست­ها را بر مبنای فایده و اثرگذاریشان انتخاب کنند، براساس میزان محبوبیتی که ممکن است در پی داشته باشد، اتخاذ می­نمایند. به­ طور مشابه، روزنامه استرالیا در سال ۲۰۰۵[۱۲] نوشت، دادستان کل استرالیای­غربی، توسل دولت به عوام گرایی کیفری را – حتی به میزان جزیی – انکار نموده و این ادعا را رد کرده که برخورد دولت با اعضای هیئت عفو مشروط به مثابه فوتبالِ سیاسی است. معمولا به ­ندرت اتفاق می­افتد که یک مفهوم مهم جرم­ شناسی این­گونه به گفتمان روزمره و مطبوعات مردم­پسند راه پیدا کند. با این وجود با مطالعه این گزارش­ها می توان به آن ­چه واقعا در رابطه با عوام­گرایی­ کیفری اتفاق افتاده پی­برد .

اصطلاح عوام­گرایی­ کیفری تاریخچه کوتاهی دارد. خاستگاه آن به کتاب سِر آنتونی باتِمز[۱۳] باز می­گردد که اصطلاح کیفرگرایی عوام­گرایانه[۱۴] را برای توصیف یکی از چهار پیامد ناشی از عملکرد نظام عدالت­ کیفری معاصر در جوامع مدرن، به کار گرفت. این مفهومدر صدد به تصویر کشیدن سیاستمدارانی بود که ضمانت اجراهای کیفری را برای نیل به اهداف خود به کار می­گیرند و باور دارند که گرایش مردم به سوی رویکردهای تنبیهی[۱۵] است.[۱۶] از آن پس تا کنون، تاثیرات عوام­گرایان بر سیاست و اندیشه کیفری، توسط پژوهشگران بسیاری در کشورهای متعدد – از سوئد[۱۷] تا نیوزلند[۱۸]– مورد بررسی قرار گرفته ­است. در برخی موارد اصطلاح کیفرگرایی عوام­گرایانهدر مفهوم عوام­گرایی کیفری به ­کار رفته ­است. نیوبِرن[۱۹] از اولین کسانی بود که از اصطلاح عوام­گرایی­ کیفری برای نشان دادن این گرایش­های تنبیهی استفاده کرد. با این وجود، تمام این افراد دو اصطلاحِ متفاوتِ مذکور را برای بازنمایی یک اتفاق به کار می­گیرند؛ همان چیزی که در گزارش­ های مطبوعاتیِ پیش خوانده تلاش می­شد، به تصویر کشیده ­شود. به عنوان مثال، رابرتز[۲۰]، در تلاشی بسیار مشابه باتمز، می­نویسد: یک عوام­گرای کیفری اجازه می­دهد تا مزایای انتخاباتی یک سیاست بر کارایی کیفری آن پیشی بگیرد. به کوتاه­سخن، عوام­ گرایی­ کیفری عبارت است از اتخاذ مجموعه­ ای از سیاست­ های کیفری بر اساس میزان کسب آرا تا کاهش جرم یا اجرای عدالت.

بحث اصلی در کتاب پیش­رو این است که عوام­گرایی ­کیفری را نباید فقط در خلال فرصت ­طلبی ­های سیاسیِ محلی و ملی جستجو کرد که محبوبیت خود را به بهای افزایش شدت مجازات­ ها می­خرند و باور دارند که صرف­ نظر از نوع جرم، مردم نیز خواهان و حامی افزایش شدت مجازات­ها هستند. واضح است که سیاستمداران هم از این فرصت­ها بهره­برداری می­کنند، اما عوام­ گرایی ­کیفری فی نفسه چیزی بیش از این فرصت­ طلبی­ هاست. چنان­ که در فصل اول توضیح داده ­می­شود، عوام­گرایی محصول تغییرات عمیق فرهنگی و اجتماعی است که از دهه ۱۹۷۰ میلادی آغاز شد و اکنون در اکثر جوامع مدرن گسترش یافته ­است. ظهور عوام­ گرایی­ کیفری، بازتاب تغییرِ جهت اساسی در محورهای قدرت کیفری معاصر است که به واسطه همین تغییرات به وجود آمده است؛ اگرچه وسعت این تغییرات از جامعه­ای به جامعه دیگر متفاوت بوده و به شرایط محلی آن­ها بستگی دارد. پدیده­ای که اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی آغاز شد، در اوایل دهه ۱۹۹۰ به طور آشکار قابل مشاهده گردید و از آن پس شتاب گرفت. عوام­گرایی­ کیفری باعث به وجود آمدن تنش­های شدید میان دولت­ها، افراد، گروه­ها و سازمان­هایی شده که ادعا می­کنند در رابطه با پیشبرد کلی سیاست­های کیفری از جانب مردم سخن می­گویند. با این اتفاق، موسسات مشاور دولت­ها مجبور شدند نقش انحصاری خود را در جهت ­دهی به سیاست­های دولت با دیگران تقسیم کنند و یا حتی گاه در انزوا قرار بگیرند یا نادیده گرفته ­شوند. بنابراین، عواقب ­عوام­گرایی ­کیفری، بسیار گسترده­تر از فقط اثرگذاری بر جهت­ گیری­ های ساده سیاستمداران است. عوام­ گرایی­ کیفری چیزی نیست که بتوان به ­سادگی و با یک حرکت ارادی به ­آن پایان داد، زیرا قدرتِ حوزه­ای که با آن درگیر می­ شود، به همان سادگی که ممکن است در اختیار سیاستگذاران قرار بگیرد، به همان سادگی هم ممکن است از اختیارشان خارج شود.

اما تغییرات اجتماعی و فرهنگی که زمینه ساز ظهور عوام­ گرایی­ کیفری شد، کدام­اند؟ فصل دوم به این مساله می­پردازد که پیدایش عوام­ گرایی کیفری به طور قابل ملاحظه­ای به سطوح ارتکاب جرایم ارتباط دارد تا جایی که تصور افزایش جرایم به عنوان یکی از – احتمالا هم آشکارترین – پیامدهای تغییرات ناخواسته و نامطلوب جوامع مدرن قلمداد می­شود. این در حالی است که بسیاری از مردم باور دارند هم­زمان با سست شدن پایه­های امنیت و ثبات در این جوامع، گستره قدرت دولت و کارکنان آن، در برقراری امنیت رو به کاهش گذاشته ­است.این تفکر نیز به دلیل سرخوردگی از فرایندهای سیاسی موجود و کاهش اعتماد مردم به نخبگان شکل دهنده عقاید است که به طراحی مجدد فرایندهای حکومتی و دموکراسی به گونه ­ای اساسی منجر می­ شود، با این تاثیر که مردم کمتر از پیش حاضر به صرف­نظر کردن از سئوالاتشان هستند، به خصوص سئوالات دشوار کیفری از نخبگان[۲۱]. در عوض، اکنون بر نظر خود پافشاری می­ کنند؛یا حمایت خود را معطوف افراد یا سازمان­های عوام­گرایی می­کنند که به نظر می­رسد از جانب مردم سخن می­گویند و برای جرم و سایر مشکلات اجتماعی، راه­ حل­های ساده و قابل­­ فهم ارائه می­ کنند. به این ترتیب، عوام­ گرایان با دادن این وعده که قادرند کاهشِ قدرتِ حاکم را بازسازی نموده و نظم اجتماعی را بازگردانند، تصویری از آینده، پیش چشم مردم به وجود می­آورند که امن­تر بوده و با ترس و وحشت کم­تری همراه است .

واضح است که درک مردم از جرم و ارتباط آن با عوام­گرایی­ کیفری تحت تاثیر رسانه ها و فناوری­های نوین اطلاعات است. فصل سوم به این مساله می­پردازد که رسانه­ ها نه تنها در شکل­دهی و جهت­دهی به احساسات و افکار عمومی در رابطه با جرم و مجازات نقش دارند، بلکه هم­زمان، خود را صدای مردم معرفی می­نمایند.[۲۲] فناوری­های جدید، اخبارِ رسانه­ ها را به ساده­ ترین شکل ممکن بازتاب داده و آن را به چیزی بین اطلاعات و سرگرمی تبدیل می­کنند. با این کار راه را برای توضیحات قابل درک عوام­ گرایان هموار نموده، در مردم نوعی حس تفاهم و درک متقابل با عوام­ گرایان پدید می­آورند؛ در حالی که فهم عقاید نخبگان را سخت­تر و غیرقابل هضم­ تر از پیش می نماید و راه تاثیر یا نفوذ سیاست­های این گروه را به کلی از بین می­برند. این رسانه­ ها تمامی گروه­های مردم را برای حرف زدن، فرا می­خوانند. مانند آن­ چه خبرگزاری بی­بی­سی[۲۳] تحت عنوان ستون حرف مردم دارد و آن­ها را ترغیب به انعکاس عقایدشان در رابطه با اخبار، توسط فکس یا ایمیل می­نماید؛ یا رادیوهای خصوصی پخش مستقیم[۲۴] که از آن­ها می­خواهند در گزارشِ اخبار به رادیو کمک کنند؛ یا سایر شبکه­های تلویزیونی که در رابطه با مسائل مختلف، مردم را تشویق به ارسال عکس یا فیلم با موبایل، یا مصاحبه با شاهدان عینی و یاری­رسانی به آن­ها در پوشش اطلاعات می­کنند. روی­ هم­رفته تصمیم درباره گزارش­ها و اظهارنظرها، حتی تصمیم درباره این که چه چیزی واقعا خبر است، هر روز سخت و سخت­تر می­شود و آن را دچار تکثر و تنوع می­کند و در نهایت به این نقطه ختم می­شود که به عقیده یک فرد عادی باید اعتبار بیشتری نسبت به تفکر یک فرد نخبه داده ­شود. شنیدن تجربه بزه­دیدگانِ جرایم، اینک اهمیت بیشتری از اظهارنظرهای تحلیلی کارشناسان دارد: تاثیرات ناگزیر این شیوه گزارش اخبار و درک آن توسط مردم موجب تقویت عوام ­گرایی ­کیفری می­گردد.

اما عوام­گرایی­کیفری در تحول سیاست کنترل جرم چه تاثیری دارد؟ واضح است که عوام­ گرایی­ کیفری، با وجود ایده­ها و انتظارات خصمانه بعضی از سیاستمدارانِ عوام­ گرا که خود را سخن­گوی تام­الاختیار مردم می­دانند، منجر به جنگ همه جانبه با جرایم – تمام جرایم، کوچک و بزرگ – نشده ­است.

در عوض، پاسخ­های عوام­گرایان چنان که در فصل چهارم به آن پرداخته­ می­شود، بسیار شدیدتر از خواست مردم است و به احتمال زیاد زمانی بر سیاست کیفری تاثیر می­گذارد که خواهان جنگ با دشمنانی مشترک می­شوند، گروهی از مجرمان که با سایر افراد جامعه متفاوتند و همه گروه­های مردم نیز باید به جنگ با آن­ها برخیزند؛ دشمنی مشترک که فعالیتش باعث افزایش احساس ناامنی، اضطراب و تنش در زندگی روزمره جوامع مدرن می­شود.[۲۵] بر این اساس است که اقدامات جمعی[۲۶] علیه مجرمان جنسی اتخاذ و انجام می­شود، خصوصا علیه آزارگران جنسیِ کودکان یا علیه افرادی که در نتیجه رفتار آن­ها کیفیت زندگی بیشترِ ما که برای بقا در جامعه فراصنعتیِ امروز (اکثر کشورهای غربی از اواسط دهه ۱۹۷۰) تقلا و تلاش می­کنیم، در معرض خطر قرار می­گیرد. با این نگاه، تکرارکنندگان جرم، جوانان بی­اعتنا به قانون و حتی رفتارهای بزه­کارانه کم اهمیت یا به بیان بهتر تمام رفتارهای ضد اجتماعی در انگلستان، زیر نگاه موشکافانه عوام­گرایان قرار می­گیرند.

با همه این­ها، عوام­گرایی ­کیفری تنها نیروی در حال ­تلاش، در اتخاذ راهبردهای کیفری حقوق معاصر نیست. باتمز[۲۷] سه عامل رقیب دیگر با آن را شناسایی کرده ­است: عدالت استحقاقی/ حقوق بشر[۲۸]؛ مدیریت گرایی[۲۹] و استمداد از جامعه محلی[۳۰]. فصل پنجم همگام با مطالعه تثبیت موقعیت و موضع­گیری­های این عوامل در یک دهه قبل، به بررسی دو عامل نوظهور ناتوان­ سازی و مجازات­ های ترمیمی می­پردازد. برخلاف آثار محدودي كه باتمز براي عوام‌گرايي ­كيفري/ کیفرگرایی عوام­ گرایانه شناسایی نموده، به نظر نگارنده، عوام‌گرايي­ كيفري به يكي از عمده­ترین اين تاثيرات تبديل شده كه بعضي مواقع با آن­ها در ارتباط است و بعضي مواقع به هزينه تاثیرات مذکور تمام می­شود. به ­هرحال منظور این نیست كه رشد عوام‌گرايي، وقتي قابليت بي‌اثر كردن ريشه‌هاي يك نظام قضايي را پيدا كرد، نامحدود مي‌شود. برخي اقدامات دفاعي كه به طور ذاتي در نظام کیفری وجود دارند، به مقابله با عوام­گرایی برخاسته و برای آن محدودیت ایجاد مي‌كنند. به علاوه منابع مورد نياز براي برانگیختن مطالبات عوام­گرایی محدود هستند.

با فرض اين كه علل عوام‌گرايي كيفري، بيشتر به تغييرات ساختاري عميق در جوامع مدرن وابسته باشد تا به دورويي سياستمداران، آيا مي‌توان گفت كه عوام‌گرايي­ كيفري يكي از ويژگي‌هاي ناگزیر اواخرِ دوران مدرنيته است؟ همان­طور كه در فصل ششم شرح داده می­شود، عوام‌گرايي ­كيفري غيرقابل­اجتناب نيست. جوامع مدرني وجود دارند كه تغييرات مذكور هنوز در آن­ها پا نگرفته يا هم­بستگی اجتماعيِ این جوامع، به عنوان مانعي بر سر راه عوام‌گرايي­ كيفري عمل می­کند؛ هرچند اين موانع جزء ويژگي‌هاي ذاتي اين جوامع به حساب نمي‌‌آيند (توضیحات بیشتر درباره جوامعي چون كانادا، آلمان و فنلاند داده شده­است). احتمالا در جوامع مذکور هم، اگر کوتاه بیایند يا وفاق اجتماعي­اشان دچار شکاف گردد، فرصت‌هايي براي ظهور عوام‌گرايي ­كيفري به وجود خواهد آمد. اين پديده با ظرفیت­هایی كه دارد مي‌تواند معماریِ نهاديِ دموكراسي ليبرال[۳۱] را تضعيف نموده و آن ­را از پاي درآورد. البته منظور اين نيست كه اگر پديده عوام‌گرايی كيفري پای بگيرد، دیگر نمي‌توان به هيچ ترتيبي در برابر آن مقاومت كرد، اما الزاما به معناي مواجه شدن با ادبیات جديدي در مباحثات كيفري است که به ­واسطه تغييرات مذكور به وجود می­آید.

در نهايت كتاب حاضر، به ­جاي تحليل ويژگي‌ها و فرایندهای مرتبط با عوام‌گرايي ­كيفري در جامعه‌اي خاص، به تحليل كلي آن به عنوان پديده‌اي عام و هم­چنين بیان پيامدها و نتایج ضمني آن در بسط امور كيفري در جوامع مدرن مي‌پردازد. البته در این میان علاوه بر ذکر مثال‌هاي ویژه­ای از كشورهايي كه عوام‌گرايي كيفري در آن­ها بسيار اثرگذار بوده، از كشورهايي هم كه در برابر آن مقاومت نشان داده‌اند، نمونه­ هایی ارائه می­گردد.

 

 

[۱] The Guardian

[۲] ۱ November 2001: 8

[۳] Penal populism

[۴] Law ’n’ order

توضیح مترجم: راهبرد نظم و قانون، یک راهبرد شعارگونه برای کمپین­های سیاسی در سراسر دنیای انگلیسی­زبان است که از نظام عدالت کیفری تقاضای برگزیدن شیوه­ای سخت­گیرانه­تر و مجازات­هایی شدیدتر نسبت به مجرمان، خصوصا مجرمان جرایم خشونت­آمیز را دارد. طرفداران این رویکرد یا راهبرد باور دارند که موثرترین راه پیشگیری از جرم، استفاده از بازدارندگی و ناتوان­سازی مجرمان از طریق مجازت­های حبس طولانی مدت است. این راهبرد در دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده امریکا توسط حزب محافظه­کار به­شدت مورد تبلیغ قرار گرفت و حتی برای کسب حمایت مردم سریال­هایی تحت همین عنوان در امریکا و انگلستان ساخته شد. برای اطلاعات بیشتر رک:

Michael W. Flamm, (2005), Law and Order: Street Crime, Civil Unrest, and the Crisis of Liberalism in the 1960s.

[۵] TheGuardian 12 December 2001: 18

[۶] ۱۶ May2005: 3

[۷] Scotland’s Young Thinker of the Year

توضیح مترجم: رقابت انتخاب جوان متفکر سال در این کشور به منظور تشویق جوانان برای شرکت در مسائل اجتماعی انجام می­گیرد.

[۸] Adelaide Review

[۹] ۲۸ September 2004: 6

[۱۰] Labour Government

[۱۱] Sydney Morning Herald

[۱۲] ۳۰ December 2005:4

[۱۳] Sir Anthony Bottoms 1995

[۱۴] Populist punitiveness

توضیح مترجم: بهترین معادل یا برابرنهاده فارسی برای واژهpunitive  ، تنبیهی است.اما برای ترکیب  Populist punitiveness، اساتید و حقوقدانان فارسی زبان معادل­های گوناگونی چون “تنبیهی بودن عوام گرایانه “، ” سخت­گیری عوام­گرایانه” ، ” سزاگرایی عوام­گرایانه” ، “کیفردهنده عوام گرا” و … پیشنهاد داده یا به کار می برند و در این رابطه توافق نظری وجود ندارد. اما در نهایت ترکیب کیفرگرایی عوام گرایانه توسط مترجم برگزیده شد تا هم از تداخل معنایی punitiveness با واژگانی چون retributivism ، severity ، penal ، tough on و… جلوگیری شود و هم مفهوم نزدیک به عوام­گرایی کیفری به ذهن متبادر شود.در سایر ترکیب­ها punitive ، تنبیهی ترجمه شده است.زیرا واژه مذکور در متون حقوق جنایی در صدد توصیف ویژگی جداکننده ضمانت اجراهای کیفری یا جنایی از سایر ضمانت اجراهای حقوقی است.به بیان دیگر، همه کیفرها- در برابر ضمانت اجراهای مدنی،اداری و انضباطی- ویژگی punitive را دارند.لذا این واژه نمی­تواند به معنای سخت گیری باشد چون بسیاری از ضمانت اجراهای مدنی، اداری و انضباطی نیز سخت­گیرانه اند اما تنبیهی نیستند. Punitiveبه ویژگی کیفر، در حالی که سزاگرایی به هدف کیفراشاره دارد.همه کیفرها Punitive اند، ولی همگی آن­ها سزاگرا نیستند.

[۱۵] Punitive stance

[۱۶] Bottoms 1995: 40

[۱۷] Tham 2001

[۱۸] Pratt and Clark 2005

[۱۹] Newburn 1997

[۲۰] ۲۰۰۳: ۵, my italics

[۲۱] Ryan 2004: 9

[۲۲] Hall 1979

[۲۳] BBC

[۲۴] Talk back radio

[۲۵] Giddens 1990

[۲۶] concerted

[۲۷] Bottoms 1995

[۲۸]Justdeserts/Human rights

[۲۹] managerialism

[۳۰] Invocations of community

[۳۱] Institutional architecture of liberal democracy

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

چاپ‌شده‌ها

فریفته‌ی تصادف

سفرت به سلامت… تا چه کسانی با واژه هایت احساس هم‌سویی کنند و از هیاهوی جهان به خلوتت پناه بیاورند… ( لینک کتاب در اپلیکیشن

ادامه مطلب »
چاپ‌شده‌ها

زمیولوژی

خب این بچه مون هم رفت در قسمت چاپ شده ها قرار گرفت… این هم لینک صفحه کتاب در نشر میزان (روی تصویر کلیک کنید)

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

نقد

مرگ سقراط

داستان مرگ سقراط نوشته فردریش دورنمات داستان طرح: از عنوان داستان طرح مشهود است؛ روایتی دیگر از مرگ سقراط اشخاص حاضر در داستان: افلاطون :

ادامه مطلب »
کتاب‌هایی که خوانده‌ام

آوای لطیف اهریمن

نادین گوردیمر، آوای لطیف اهریمن، ترجمه فاطمه پور جعفری، انتشارات بوتیمار، ۱۳۹۳، ۱۰۶ صفحه.     مشتمل بر یازده داستان کوتاه طلسم ادای احترام یکی

ادامه مطلب »