English

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

تعیین کیفر اجباری: صید ماهی اشتباهی

۱۴۰۰-۰۳-۱۳

وقتی اکثر افراد راجع به تعیین کیفر اجباری فکر می کنند، احتمالا با این تصور که مجرمان خطرناک و خشن از خیابانها جمع شده و در نتیجه از بسیاری جرایم پیشگیری می شود، احساس آرامش می کنند. در حالی که این تصور گمراه کننده است: توهم آرامش! قانون تعیین کیفر اجباری کانادا راجع به جرایمی که با سلاح گرم ارتکاب می یابد مثال خوبی در این رابطه است.

بر اساس این قانون، تعیین حداقل مجازات حبس چهارسال برای افرادی که بانک می زنند یا با استفاده از سلاح گرم مرتکب جرایم جدی می شوند، برای قضات اجباری شد. اما ارزیابی پرونده هایی که بر اساس این قانون مبادرت به اصدار رای نموده بودند نشان داد که این قانون موجب شده تا مجرمان کم خطر هم گرفتار این قانون شوند.

پرونده مارتی موریسی که بر همین اساس محکوم به گذران چهار سال حبس اجباری شد، نمونه مناسبی از این موارد است (عفلت کیفری منجر به مرگ)؛ موریسی جنگلبانی بدون سابقه کیفری بود که از چهارده سالگی به نوشیدن الکل اعتیاد داشت. وی برای مدتی الکل را ترک کرد، اما به دنبال متارکه با همسرش دوباره نوشیدن آن را آغاز کرد و در نهایت نیز یکبار به دلیل مصرف بیش از حد الکل، برایش داروهای ضد افسردگی تجویز شد.

یک روز با یکی از دوستانش به جنگل رفت و وقتی برای بیدار کردن دوستش با تفنگ پر به سمت او حرکت کرد، پایش لغزید و گلوله ای که از اسلحه شلیک شد، موجب مرگ دوستش گردید.

حال آیا به نظر مردم اعمال چنین قانونی بر افرادی چون موریسی موجب بازدارندگی می شود؟ اگر توجیه این قانون بر مبنای بازدارندگی آسان نیست، آیا نباید قانون فوق برای ارتکاب این رفتارها مستثنی شود؟ آیا برای جامعه کانادایی الغای قانون فوق برای چنین رفتارهایی بهتر نیست؟

 

از کتاب عوام گرایی کیفری و افکار عمومی: درسهایی از پنج کشور. جولیان رابرتز و دیگران، ترجمه دسته جمعی من و زینب باقری نژاد و سودابه رضوای و مهدی کاظمی جویباری ، نشر میزان ، ۱۳۹۲٫

الان که متورقش میشدم، دیدم شبه فاجعه بوده … 🤣 البته که من فقط فصل یک و ده رو ترجمه کرده ام. گفته باشم … 😅 در دفاع از خودمون به قول دکتر آزمایش : مشق نانوشته غلط نداره و دوباره در ماست مالی کارمون : به هر حال تلاش کردن از تلاش نکردن بهتره… مهم اینکه امروز کلی از اون غلطا رو نمی کنیم… یعنی انجام نمیدیم… خودمو میگم…

 

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

تولد دوباره؟

آدم‌ها فکر می‌کنند؛ اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می‌کنند. شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه‌چیز

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

سایه‌ی من!

… فقط می‌ترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم، زیر در طی تجربیات زندگی به این مطلب بر خوردم که چه ورطه‌ی

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

دنیای بیرون از من

  من چون انسانی افسون‌شده بر حاشیه زندگی می‌نشستم و رفته‌رفته پیرامونم را بوته‌زار فرامی‌گرفت؛ بوته‌ها پیوسته نهال و نهال‌ها درخت می‌شد تا اینکه دیگر

ادامه مطلب »
روزنوشت‌ها

دی سگ …!

دی سگ با دوربین همی گشت دور شهر کز آدم و انسان ملولم و حیوانم آرزوست!    

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

بخش چهارم هنر داستان‌نویسی

هنر داستان‌نویسی: با نمونه‌هایی از متن‌های کلاسیک و مدرن؛ نوشته دیوید لاج، ترجمه رضا رضایی، نشر نی، ۱۳۹۷٫ یادآوری: برای فهم بهتر مطالب کتاب ضروری

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

زندگی زیرآب

  راستش اولش آسان نبود. هنوز هم بعدازاین همه‌سال، فکر می‌کنم سه عامل کنار هم باعث شد تا موفق شوم برای همیشه، اینجا زیرآب زندگی

ادامه مطلب »