اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

جرم‌شناسیِ دنیای دیزنی

۱۴۰۰-۰۲-۲۹

بخشی از مقاله سیری قوم‌نگارانه در عدالت کیفری آفریقای جنوبی[۱]

از کتاب جرم شناسی چیست؟ کارولین هویل ماری بوس ورث، مترجم گروهی از پژوهشگران حقوق کیفری و جرم شناسی، به کوشش حمیدرضا نیکوکار، نشر میزان، ۱۳۹۸، ۷۳۶ صفحه.

کلیفورد شیرینگ و مانیک مارکس[۲]

سخن مترجم :

پروفسور کلیفورد شیرینگ که در دانشگاه­های مختلفی من جمله دانشگاه کیپ­تاون افریقای جنوبی، دانشگاه مونترآل کانادا و دانشگاه ملی استرالیا سمت­های متعدد دارد، یکی از صاحب­نظران حوزه­ی جرم­شناسی است و در پژوهش­های خود عمدتا از کلیشه­های فکری غالب فاصله گرفته و دیدگاه­های نویی اارئه می­کند. وی تنها در سال ۲۰۱۷ نزدیک به هفده کتاب و مقاله منتشر کرده است[۳] که تعدادی از آن­ها به مساله جرم، سیاستگذاری و امنیت در افریقای جنوبی پرداخته­اند. آخرین مقاله پروفسور در سال ۲۰۱۸ نیز راجع به مبحث انرژی و مواد معدنی و سیاستگذاری­های مرتبط با آن در همین کشور است.

اساسا افریقای جنوبی در مباحث مرتبط با جرم و عدالت به سبب ویژگی­های خاصی که دارد در مرکز توجه پژوهشگران علاقمند به مطالعات تطبیقی قرار داشته است. در مقاله پیشِ رو نیز پروفسور شیرینگ و همکارش به وضعیت افریقای جنوبیِ پس از استعمار پرداخته و پرسش­های مهمی در این خصوص مطرح کرده اند. برخی از این پرسش­ها که خود حاوی چالش­های جدی و تامل برانگیز در نظام عدالت کیفری و پژوهش جرم­شناسی است عبارتند از : آفریقایی‌های جنوبی چه مفاهیمی را به پروژه‌ی دگرگونی (پسااستعماری) نسبت می‌دهند؟ چه انگاره‌هایی باید سیاست‌ها و رویه‌های معطوف را به ایجاد امنیتی، دموکراتیک، متساوی و عادلانه هدایت کند؟ چگونه می‌توان تمهیدات عدالت کیفری فراگیر و تکثرگرا را ترسیم و تبیین کرد؟ نقش دولت در ایجاد واقعیتی امن‌تر و عادلانه‌تر که در آن تمهیدات سیاسی کثرت‌گرا مشهودترند، چیست؟ اما برای رسیدن به پاسخ ، به جای انجام پژوهش­های کمّی، پژوهش های کیفی را توصیه می­کند که قادر باشند بینشی در مورد مفاهیم واگرا فراهم کنند؛ بخصوص با توجه به ویژگی­های خاص جامعه­ی افریقای جنوبی به اهمیت پژوهش­های کیفیِ قوم­نگاری و نمونه­کاوی اشاره می­کندو در نهایت مقاله را با طرح پرسش­های چالش­برانگیزتر و نیازمند تامل بیشتر به پایان می­برد: چگونه جوامع حاشیه‌ای می‌توانند علیه چشم‌انداز عدالت کیفری به طریقی که احساس امنیت و عدالت را ارتقا بخشد، عمل کنند. پرسشی که به راستی باید برای پاسخ دادن به آن با چشم­اندازهایی نو اندیشید. با توجه به این که ترجمه مقاله در دسترس علاقمندان قرار دارد ، سخن را کوتاه میکنم و خوانندگان را به مطالعه­ی منبع شناسی پایان مقاله که حاوی آثار پروفسور شیرینگ و همکارانش و همچنین شامل آثار مرتبط با مبحث جرم ، جرم­شناسی و عدالت کیفری در افریقای جنوبی است  دعوت می­نمایم. همچنین در انتهای بخش منبع شناسی، کتب و مقالاتی آورده شده که در رابطه با افریقای جنوبی به زبان فارسی وجود دارد.

 

مقدمه مولف:

آفریقای جنوبی را می‌توان به دلایل بسیار، دنیای دیزنی توصیف کرد: سرزمینی فوق‌العاده زیبا، با مجموعه‌ای از مکان‌های ماجراجویانه و سرگرم‌کننده. با تنوعی از افراد (به‌مثابه‌ی شخصیت‌های متنوع دنیای دیزنی) که منجر به ایجاد تصویری تحت عنوان «ملت رنگین‌کمانی» می‌شود. بااین‌حال زیر این ظاهر خوشایند، واقعیتی پنهان وجود دارد که اغلب توسط کسانی که برای تفریح و سرگرمی به این کشور وارد می‌شوند، دیده نمی‌شود. آفریقای جنوبی، پانزده سال بعد از تغییر به یک دولت دموکراتیک، همچنان جامعه‌ای شدیداً تقسیم‌بندی شده و نابرابر باقی مانده است که از نرخ بالای جرم، خاطرات ظلم‌های استعماری و واقعیت‌های زندگی متنوع، رنج می‌برد. این سرزمین، برای شهروندان ثروتمند (که هنوز غالباً قسمت عمده‌ی آن را سفیدپوستان تشکیل می‌دهند) مانند یک زمین ‌بازی است؛ اما برای شهروندان فقیر (که غالباً سیاه‌پوست هستند) زمینی سرشار از تنازع و تنگناست (برای مثال امبمب، ۲۰۰۴ را ببینید). درحالی‌که دولت پروژه‌ها‌یی با هدف بهبود توسعه در دست دارد، بسیاری از تمهیدات حاکمیت غیردولتی وجود دارند تا نقص‌های خدمات تفویضی دولت را جبران کنند و درجایی که سازمان‌های دولتی (مانند پلیس) غیرقابل‌اعتماد یا بی‌کفایت تلقی می‌گردند، تمهیدات حاکمیت جایگزین ارائه دهند (کوتزه، ۲۰۰۰).

نابرابری تمام و زندگی روزانه‌ی نامساعد در آفریقای جنوبی، نتیجه‌ی تاریخچه‌ای طولانی از استعمار (مضاعف) است؛ به‌رغم آن‌که آفریقای جنوبی سال ۱۹۱۰ از بریتانیا مستقل شد، تازه در سال ۱۹۳۱ از جانب اتحادیه‌ی کشورهای مشترک‌المنافع[۴] به رسمیت شناخته شد؛ اما پایان استعمار در بریتانیا بیانگر پایان استعمار در آفریقای جنوبی نبود. حقیقتاً، متفکران اصلی آفریقای جنوبی، مانند هارولد وولپ، به‌درستی واقعیتِ اقتصادی و سیاسی این کشور را با عنوان «استعماری از نوع خاص» توصیف کرده‌اند. معنای این عبارت آن است که آفریقای جنوبی تا سال ۱۹۹۴ قلمروی اشغال‌شده‌ی استعمارگران بود. در این نظام، اکثریت سیاه‌پوستان به‌طور مستعمره‌ای مورد ظلم اقلیت سفیدپوستان قرار می‌گرفتند و بسیاری از آن‌ها خود را به‌گونه‌ای می‌دیدند که گویی از پیش مستعمره شده‌اند. درنتیجه، جنگ آزادی‌خواهانه در آفریقای جنوبی متمرکز بر حذف دولت استعماری سفیدپوستان و ایجاد دولتی دموکراتیک مبتنی بر اصل قانون اکثریت بود (وولپ، ۱۹۹۰). «آزادی» به‌طور رسمی در سال ۱۹۹۴ یعنی زمانی که آفریقای جنوبی اولین انتخابات دموکراتیک خود را برگزار کرد، به دست آمد.

بااین‌حال، میراث این استعمار دوگانه، زخم‌های عمیقی برجای گذاشته است و امروزه آفریقای جنوبی را می‌توان به بهترین شکل به‌عنوان یک پسامستعمره‌ی در حال تنازع دید که بازتاب – و حقیقتاً نماد- یک واقعیت جهانی است که بسیاری آن را به‌عنوان یک «نظام آپارتاید[۵] جهانی» می‌نگرند (تیتوس، ۱۹۹۶؛ کستلز، ۱۹۹۸). اهالی آفریقای جنوبی به زندگی بسیار نابرابر خود که در آن طبقه و نژاد باهم برخورد دارند، ادامه می‌دهند. تقسیم‌بندی روستایی/شهری نمونه‌ای از این هستی دوگانه است، اما حتی در شهرها هم ثروت و فقر، اقتصاد رسمی و اقتصادی غیررسمی در کنار هم قرار می‌گیرند. توصیف امبمب از یوهانس برگ یادآوری واضح از این امر است:

مرکز شهر یوهانس برگ معاصر، به شکل بصری نمایانگر دیگر شهرهای آفریقایی پس از مستعمره‌زدایی هستند: موطنی از سبک‌های چندگانه، شهری محروم که رسمی‌ترین و مدرن‌ترین را به غیررسمی‌ترین پیوند می‌دهد… این کلان‌شهر در پس آشوب‌های نابسامان و ظاهر بی‌ریختش، اساساً ازهم‌گسیخته و متغیر است- نه در قالب چندپارگی و تنوعی ناشی از هنر، بلکه درنتیجه‌ی فرآیندی ترکیبی و به‌واسطه‌ی ناهماهنگیِ[۶] چندآوایی[۷] (امبمب، ۲۰۰۴: ۴۰۰).

میراث استعماری – و حتی به‌طور وسیع‌تر میراث اروپایی/غربی- می‌تواند «کار» جرم‌شناسی را در آفریقای جنوبی توضیح دهد؛ زیرا بر اشکال جرم و انحراف، مفاهیم اسنادی به جرم، کنترل اجتماعی و تنوع سازوکارهای دولتی در این جامعه‌ی ازهم‌گسیخته، اثر می‌گذارد. انجام پژوهش جرم‌شناسی در مکان‌هایی نظیر آفریقای جنوبی مستلزم روش‌هایی است که امکان درکی از تجارب زیسته، معانی مختلف و همچنین دسته‌ی وسیعی از سازوکارهای کنترلی درون یک واقعیت اجتماعی پیچیده را فراهم آورد.

کریس کانین (در این جلد) راجع به جرم‌شناسی‌ای بحث کرده است که واقعیت‌های پس از استعمار را توضیح می‌دهد. وی اظهار می‌دارد که چنین جرم‌شناسی‌ای ما را وادار می‌کند که به‌طور جدی‌تری راجع به «رابطه‌ی میان نژاد و جرم، رشد هویت‌های مقاومتی و فرآیندهای مختلف عدالت دگرگرد[۸]» فکر کنیم. همچنین «توجه ما را به سؤالات گسترده‌تری راجع به قدرت‌های اجتماعی و سیاسی، مسائل مرتبط با مشروعیت، رضایت و قدرت سیاسی جلب می‌کند- که همه‌ دربرگیرنده‌ی چگونگی درک و تعریف جرم و کنترل جرم هستند». دیدگاه پسااستعماری در جرم‌شناسی، قانون و مشروعیتی جهانی را پیش‌فرض قرار نمی‌دهد، بلکه به‌جای آن به دنبال اشکال دیگری از نهاد و مفهوم جرم، مجازات و نظم اجتماعی است. وی اظهار می‌دارد که به‌هرروی این رویکرد به‌طور اساسی قابلیت جدا شدن از ابتکارات اروپایی/غربی غالب را دارد که عموماً هم دولت‌-محور هستند.

اگر قرار باشد این رویکرد در انجام پژوهش جرم‌شناسی جدی گرفته شود، باید راجع به سؤالاتی که قصد پاسخ دادن به آن‌ها را داریم، خلاقانه‌تر فکر کنیم. این پرسش‌ها تا حدی نسبت به سؤالاتی که در دموکراسی‌های غربی مطرح می‌شود، متفاوت و بدین شرح است: چرا رفتارهای مجرمانه ماهیتاً خشونت‌آمیز هستند؟ نهادهای نظام عدالت کیفریِ دولت تا چه حد مشروعیت دارند؟ چه جایگزین‌هایی برای تمهیدات عدالت کیفری غیردولتی وجود دارد و چگونه با شکل‌های دولتی عدالت کیفری تصادم می‌یابند؟ آفریقایی‌های جنوبی چه مفاهیمی را به پروژه‌ی دگرگونی (پسااستعماری) نسبت می‌دهند؟ چه انگاره‌هایی باید سیاست‌ها و رویه‌های معطوف را به ایجاد امنیتی، دموکراتیک، متساوی و عادلانه هدایت کند؟ چگونه می‌توان تمهیدات عدالت کیفری فراگیر و تکثرگرا را ترسیم و تبیین کرد؟ نقش دولت در ایجاد واقعیتی امن‌تر و عادلانه‌تر که در آن تمهیدات سیاسی کثرت‌گرا مشهودترند، چیست؟

راه‌های زیادی وجود دارند که بتوان به این پرسش‌ها، پاسخ داد. برای مثال، جرم‌شناسان، می‌توانند پژوهش‌های کمّی با تمرکز بر سطوح جرم و خشونت انجام ‌دهند. یا می‌توانند پیمایش‌هایی انجام دهند که به دنبال نظرات و نگرش‌هایی (بسیار گسترده) درباره‌ی جرم، عدالت و تغییرات نهادی (مانند نظام دادگاه و پلیس) است. این نوع پژوهش‌ها دارای اهمیت‌اند و بدون شک مجموعه‌‌‌ آماری برای نظریه‌سازی و ارائه‌ی راهکارهای پیشگیری از جرم و سازوکارهای کنترلی فراهم می‌کنند. جرم‌شناسان می‌توانند سیاست‌های بی‌شماری را که هدفشان شکل‌دهی به تغییرات نهادی (مانند اصلاح نظام عدالت کیفری دولت)، ارزیابی و تحلیل کنند. انجام چنین پژوهش‌هایی ضروری است، زیرا این امکان را فراهم می‌کنند که تغییرات ساختاری (به‌خصوص از زمان تغییر به دموکراسی)‌ را چارچوب‌بندی کرد. پژوهش‌های پیش‌گفته حاوی اطلاعات ساختاری بسیار مهمی‌اند. بااین‌حال، چنین پژوهش‌هایی برای برآورده سازی الزامات دستور کارهای طرح‌ریزی‌شده، کاستی‌هایی دارد.

علاوه بر این لازم است پژوهش‌هایی ماهیتاً کیفی‌تر انجام شود که قادر باشد بینشی در مورد مفاهیم واگرا فراهم کند؛ مفاهیمی که دامنه‌ای از کنشگرانِ (هم کسانی که قدرت دارند و هم کسانی که به حاشیه رانده‌شده‌اند) برای جرم، خشونت و عدالت دگرگرد را در برمی‌گیرد. اگر برای انجام پژوهش‌های جرم‌شناسی در مکان‌هایی مانند آفریقای جنوبی صرفاً بر رویکردهای اثباتی متمرکز شویم، از ماهیت شکننده، ازهم‌گسیخته و سیال اقدامات عدالت کیفری و مفاهیم اسنادی به این افراد و گروه‌ها چشم‌پوشی کرده‌ایم. نیاز افریقای جنوبی پژوهش‌های قوم‌شناسانه‌ای است که امکان درک دقیقِ تمهیدات پیچیده‌ی متنوعی را فراهم می‌کند که برای مدیریت جرم و برقراری عدالت وجود دارند. علاوه بر این پژوهشگران جرم‌شناسی، باید موضعی انتقادی اتخاذ کنند که آن‌ها را قادر به تصور واقعیت‌هایی جدید سازد؛ واقعیاتی که بی‌عدالتی‌های کنونی و تاریخی را مدنظر قرار می‌دهد تا آینده‌ای جدیدتر و ایمن‌تر خلق کنند.

این گفتار به سه بخش تقسیم شده است. در بخش اول مفهوم قوم‌شناسی در این پژوهش بیان می‌شود و از تلاش‌های پژوهش‌های قوم‌نگاری مثال‌هایی ارائه می‌شود. در بخش دوم، راهکارهای تبدیل انگاره‌های علمی و دانش به عمل و اقدام موردبررسی قرار می‌گیرد. در این بخش، مفهوم کنش مارکس و انگلس را در «ایدئولوژی آلمانی» (۱۹۴۷) بررسی می‌شود. باید یادآور شد هدف از انجام پژوهش‌های اجتماعی صرفاً نگریستن به دنیا نیست، بلکه تغییر آن است – جایگاهی که برخلاف درک متعارف، در تضاد با وبر- که انتخاب موضوعات پژوهشی را بر اساس ارزش آن‌ها می‌دانست-نیست. در بخش آخر، به این نکته پرداخته می‌شود که به افریقای جنوبی نیز باید مانند سایر نقاط جهان به‌عنوان مکانی که قابلیت خلق و تولید دانش دارد، نگریسته شود.

برای مطالعه ادامه مقاله به کتاب جرم شناسی چیست مراجعه بفرمایید. با تَچَکُر😍🤩

 

[۱] Criminology’s Disney World: the Ethnographer’s Ride of South African Criminal Justice.

[۲] Clifford Shearing and Monique Marks.

[۳] در بخش منبع شناسی آثار سالهای اخیر پروفسور برای علاقمندان معرفی شده است.

[۴] Commonwealthof Nations.

[۵] Apartheid: جمهوری آفریقای جنوبی که بر پایه‌ی جدا نگه‌داشتن نژادها و نابرابری آن‌ها استوار بود (مترجم).

[۶] dissonance

[۷] polyphonic

[۸] Transformative justice=عدالت دگرگرون‌یافته

 

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

چاپ‌شده‌ها

فریفته‌ی تصادف

سفرت به سلامت… تا چه کسانی با واژه هایت احساس هم‌سویی کنند و از هیاهوی جهان به خلوتت پناه بیاورند… ( لینک کتاب در اپلیکیشن

ادامه مطلب »
چاپ‌شده‌ها

زمیولوژی

خب این بچه مون هم رفت در قسمت چاپ شده ها قرار گرفت… این هم لینک صفحه کتاب در نشر میزان (روی تصویر کلیک کنید)

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

از کسی بودن تا خود بودن یا …

از خود بودن تا کسی شدن؟ یا کُلا همه به درک؟ امروز داشتم از روی داستانِ کوتاهِ «تابستانِ همان سالِ ناصر تقوایی» رونویسی می‌کردم.(خُل هم

ادامه مطلب »
معرفی کتاب

کیفرشناسی نوین

کیفرشناسی نوین یا کیفرهای اجتماعی، تجربه ایران و دنیای معاصر، ترجمه و تحقیق محمدرضا گودرزی بروجردی و لیلا مقدادی، انتشارات مجد، چاپ اول ۱۳۸۴، ۱۹۲

ادامه مطلب »
از کتاب‌ها و از نویسنده‌ها

نوربرت الیاس و فرایند تمدن

از کتاب مجازات و تمدن، نوشته جان پرت، ترجمه هانیه هژبرالساداتی، نشر میزان، ۱۳۹۶٫ چرا در دو قرن گذشته چنین الگوهای غیرمتمدنانه‌ای در دنیای متمدن

ادامه مطلب »
داستار: نَه‌داستان+نَه‌جستار

احتمالات

    دارم آهنگ Clair de lune (کْلِغ دِ لون) از کلود دِبوسی رو تمرین می‌کنم و در حالی که تلاش می‌کنم نت‌ها رو توی

ادامه مطلب »