اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

قدم سوم: شناخت چکیده

۱۴۰۰-۰۱-۰۳

 

 

باید به خاطر داشت که سه جزء اصلی هر پژوهشی را (اعم از مقاله، پایان نامه یا رساله) پس از اتمام پژوهش می‌نویسیم:

  • چکیده
  • مقدمه
  • نتیجه‌گیری

عناصر یا مؤلفه‌های چکیده درواقع همان چیزی است که در تصویر بالا ذکرشده. متشکل از متن و کلیدواژگان.

کارکرد کلیدواژگان چیزی شبیه به هشتگ است. پس باید به نحوی انتخاب شود که جستجوگران علاقمند به حوزه پژوهشیتان را سرراست و مستقیم به نوشته شما برساند.

متن چکیده هم قطعاً باید ۵ مؤلفه پیش‌گفته را داشته باشد.

اما گاها پیش می‌آید که همایشی فراخوان مقاله می‌دهد و ما مقاله آماده انتشار و ارسال نداریم؛ اما ایده یا پژوهشی نیمه‌تمام داریم که می‌توانیم روی آن کارکنیم و به همایش ارائه دهیم. همایش‌ها با دانستن این مسئله، عموماً ابتدا فراخوانِ چکیده مقاله می‌دهند. بر این اساس ما دو نوع چکیده داریم:

تفاوت این دو نوع چکیده در سه مولفه است:

در چکیده‌های پژوهشی، تعداد واژگان، متأثر از شیوه‌نامه جایی است که قرار است پژوهش ما را به چاپ برساند؛ چکیده معمولاً بسیار خلاصه است و چیزی بین ۱۵۰ تا ۵۰۰ واژه نهایتاً. زبان نگارش گذشته است. یافته‌ها روشن و مشخص در چکیده بیان می‌شود.

در چکیده‌های همایشی، چکیده می‌تواند چیزی شبیه به طرح پژوهش باشد. معمولاً تعداد واژگان آن بیشتر از چکیده‌های پژوهشی است و گاها حدنصابی تا ۱۵۰۰ واژه دارد. زبان نگارش آن می‌تواند آینده باشد. در چکیده‌ای که پیش از نگارش و ارسال مقاله کامل برای همایش ارسال می‌شود،به‌جای یافته‌ها، فرضیه‌های تحقیق  نوشته می‌شود.

 

پی‌نوشت:

چکیده همایشی خودش امتیازی جدا از مقاله همایشی دارد.

(اگرچه که خودم از تمام این مبناهای امتیازدهی فراری‌ام و هرجایی که اسم امتیازدهی و پله ترقی سلسله مراتبی باشد، احساس ابتذال عمیقی وجودم را در بر میگیرد و موجود لجباز درونم مرا از انجام آن کار بازمی‌دارد، اما ممکن است برای خیلی‌ها این امتیازها مهم باشد.)

پس اگر چکیده مقاله‌ای را نوشتید و برای همایشی ارسال کردید و پذیرش شد، بدانید و آگاه باشید که آن‌هم امتیاز دارد. حتی اگر بعد به هر دلیلی نتوانید اصل مقاله یا پژوهشتان را به همایش برسانید. و حتماً در رزومه اتان…

(که از آن‌هم بیزارم، کل وجود یک آدم را در چند صفحه و چند خط خلاصه می‌کند و آدم‌ها هم بر اساس آن تو را قضاوت می‌کنند. فارغ از این‌که چقدر توی مغزت تارعنکبوت داری! به نظر من چیزی شبیه قضاوت محتوای کتاب از روی جلد است یا مثال بهتر، قضاوت شکلات از روی جعبه‌اش! چقدر این روزها توی مغازه‌ها جعبه‌های شکلات شیک می‌بینیم ولی بازش که می‌کنیم، همان اتفاقی برایمان می‌افتد که شناختن بعضی از آدم‌ها با رزومه‌های آن‌چنان و مغز این‌چنانی) 

…فهرست چکیده‌های ارسالی به همایش‌ها را هم بنویسید.

در رزومه‌های فارسی عموماً تعداد این چکیده‌ها هیئت‌داوران را متأثر می‌کند؛

( دست‌کم هیئت ممیزی  که به سوابق پژوهشی اعضای هیئت‌علمی امتیاز می‌دهد اصلاً این را یک پوئن منفی در نظر نمی‌گیرد و به شیوه مکانیکی، شکلی و غیر محتوایی فقط نمره می‌دهد)

اما در رزومه‌های انگلیسی که تا حدی محتوایی‌تر بررسی می‌شود، (یا دست‌کم در تجربه من) زیاد بودن تعداد چکیده‌های همایشی بدون موجود بودن اصل مقاله  موجب می‌شود که هیئت ژوری بررسی‌کننده رزومه ، شمارا به این صورت مورد سؤال قرار دهد که :

  • چرا این‌همه چکیده همایشی دارید؟

 

(اگر موضوع چکیده‌ها و حوزه‌های کاری آن متنوع باشد)

  • چرا این‌قدر موضوعات متنوع و ازهم‌گسیخته؟

( مثل بعضی از دوستان دانای کل که در سابقه پژوهشی‌شان از حقوق تجارت مقاله یافت می‌شود تا جرم‌شناسیِ صلح‌طلب؛ از بیان توجیه‌های ذهنی قانون‌گذار در مدح غیرت مرد مسلمان و بنیانهای فرهنگیِ تصویب ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی تا پژوهش فمینیستی ) و همین امر ممکن است ایمپرشن منفی یا بد ایجاد کند.

  • چرا روی اصل مقاله یا پژوهش‌کار نکرده‌اید؟ اگر کارکرده‌اید چرا آن را به‌جایی ارائه نکرده‌اید؟

دسته‌بندی‌ها

.دسته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید این‌ها هم جالب باشد

چگونه مقاله بنویسم؟

قدم چهارم: شناخت مقدمه

مقدمه شامل پنج بخش کلی است که قبلاً هم در نمودار اجزای مقاله به آن اشاره‌شده. مقدمه جزو همان آیتم‌هایی است که داور حتماً قبل

ادامه مطلب »
چگونه مقاله بنویسم؟

قدم دوم: عنوان و ویژگی های آن

عنوان مقاله شاید از عنوان هر نوع پژوهش دیگری مهمتر باشد. مقالات به داوری میروند. عنوان مثل جلد کتاب است. شاید نباید محتوای یک کتاب

ادامه مطلب »

مطالب تصادفی

کتاب‌هایی که خوانده‌ام

پس از تاریکی

پس از تاریکی، نوشته هاروکی موراکامی، ترجمه مهدی غبرایی، انتشارات کتاب سرای نیک، ۱۳۸۸، ۱۹۶ صفحه.

ادامه مطلب »
جنس سرگردان: سایه

سایه: قسمت سی و هشت

  چرا؟ یک لحظه به چشم‌هایم خیره می‌شود. توی نگاهش پر از سوال است. می‌خواهد چیزی بگوید؛ اما سرش را تکان می‌دهد و منصرف می‌شود.

ادامه مطلب »