مرگ تصادفی یک آنارشیست
داریو فو، مترجم جمشید کاویانی، نشر کیان افراز، ۱۳۹۵، ۱۶۰ صفحه. من این نسخه رو از طاقچه خوندم (توی طاقچه خوندم؟ یا از طاقچه خوندم؟
داریو فو، مترجم جمشید کاویانی، نشر کیان افراز، ۱۳۹۵، ۱۶۰ صفحه. من این نسخه رو از طاقچه خوندم (توی طاقچه خوندم؟ یا از طاقچه خوندم؟
دوریس لسینگ، ترجمه مهدی غبرایی، نشر ثالث، ۱۳۸۸، ۱۶۷ صفحه. دوسش داشتم… فضاش با ذهن من خیلی همخوان بود… یه چیز جالب اینکه دوریس لیسنگ
گونتر گراس، ترجمه کامران جمالی، نشر چشمه، ۱۳۹۵، ۲۴۵ صفحه. آخرین رمان گونتر گراس که ظاهراً بازتاب خانواده پرجمعیتش بوده. ماشاالله دوستمون زندگی پرفعالیتی هم
گونتر گراس، دفتری از شعرهای کوتاه، ترجمه خسرو کیان راد، نشر مشکی، ۱۳۹۲، ۴۸ صفحه. چند شعر از کتاب: تنها چهار سطر: نوک
گائوشینگ جیان، ترجمه امیرحسین اکبری شالچی، نشر روزگار، ۱۳۹۱، ۱۵۲ صفحه. مشتمل بر ده داستان: رفیق گرفتگی عضلات تصادف بیستوپنج سال پرستشگاه در پارک مادر
پویان مقدسی، مجموعه داستان بزرگراه، شلوغ، دلشوره، انتشارات مروارید، ۱۳۹۲، ۱۴۶ صفحه. (با تنظیمات فیدیبوی من ۹۰ صفحه) مشتمل بر ۱۴ تا داستان که من
نوشته آگوتا کریستف، ترجمه فرزانه شهفر، تهران: کتاب نشر نیکا، ۱۳۸۹٫ (با کتابخوان کتابراه و تنظیمات من ۶۷ صفحه بود، در شناسه کتاب تعداد صفحات
نوشته هاروکی موراکامی، ترجمه بهرنگ رجبی، نشر چشمه، ۱۳۹۳، ۹۱ صفحه. فضاشو خیلی دوست داشتم… فک کنم نیم ساعت کمتر وقت ببره خوندنش، ولی خب
نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو، ترجمه سمیه زختاره، نشر آویسا، ۱۳۹۳، ۸۰ صفحه. این پارت داستانو خیلی دوست داشتم… توی اسم خودمم یه نردبون دیدم،
نوشته آگوتا کریستوف، ترجمه اصغر نوری، انتشارات مروارید، ۱۲۳ صفحه، ۱۳۹۴٫ مجموعهای از چهارده داستان کوتاه که به هم مرتبطاند… فرار طبیعتاً من نمردم دروغ
مجموعه داستانهایی از ادبیات امروز فرانسه زبان، انتخاب و ترجمه اصغر نوری، نشر افکار، ۱۳۹۰، ۱۳۴ صفحه مجموعه یازده تعداد داستان به انتخاب مترجم از
نوشته پیتر هاندکه، ترجمه حسن ملکی، نشر چشمه، ۱۳۹۴، ۲۶ صفحه. … من بازدیده ها را بازشناختم… من درک کردم… من درک کردهها را باز