English

داستان کوتاه

خیابون دو طرفه

۱٫ با وجود گذشت بیست و هفت سال از اون روز، حتی یک ثانیه هم تصویر انگشتای قطع شُده دست برادرم از یادم نرفته… چرا

ادامه مطلب »